دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بازخوانی یک فتنه/ بی غیرتمان کرده اند


بازخوانی یک فتنه/ بی غیرتمان کرده اند
خبر کوتاه بود:
اردیبهشت ماه سال جاری بود که خبر انتشار مطالب توهین آمیز و ضد مقدسات دینی در ۴ نشریه دانشجویی دانشگاه امیرکبیر منجر به تعطیلی یک هفته ای کلیه کلاس های درس این دانشگاه گشت و به تبع آن عاملان انتشار این نشریات دستگیر شده و دانشجویان مسلمان دانشگاه های سراسر کشور نیز در اعتراض به این نقشه شوم به مدت یک هفته مقابل درب این دانشگاه تجمع نموده و خواستار اشد مجازات برای عاملان توهین به مقدسات مسملنان بودند.
اما در ابتدا دانشجویان دستگیر شده که هیچگاه تصور نمی کردند انتشار مطالب موهن در نشریات تحت مدیریت شان چنین موجی از اعتراض دانشجویان مسلمان را ایجاد کند، با اعلام اینکه هیچ نقشی در این ماجرا نداشته اند! مدعی شدند که از لوگوی نشریات آنها سو استفاده شده و بسیج دانشجویی با انجام چنین کاری سعی بر ایجاد جوی ناآرام در دانشگاه ها را داشته است! اما دیری نپایید که اعتراف یکی از دانشجویان به نام "بابک.ز" در آن زمان مبنی بر اینکه تمامی این اقدامات، اعم از چاپ مطالب موهن در نشریات دانشجویی و سپس مسئولیت این کار را به گردن دیگر تشکل های دانشجویی انداختن، حاصل ماه ها فکر و تلاش از قبل تعیین شده بوده و هدف از این کار نیز چیزی جز به آشوب کشاندن فضای دانشگاه ها برای بهره وری های لازم نبوده است همه چیز را روشن ساخت. البته در این میان سایت متعلق به روزنامه اعتماد ملی با اشتباهی عجیب، تمامی احتمال های دیگر مبنی بر اینکه ممکن است این حرکت، اقدامی از سوی دیگر جریانات باشد را باطل ساخت و آن هم اینکه در حالیکه زمان انتشار ۴ نشریه دانشجویی در سطح دانشگاه امیرکبیر به بعد از ظهر روز ۲شنبه ۱۰ اردیبهشت ماه باز می گشت، سایت رسمی روزنامه اعتماد ملی در ساعت ۱۰.۳۹ صبح همان روز از انتشار این نشریات و ضرب و شتم اعضای انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر توسط دانشجویان بسیجی این دانشگاه خبر داد! اما پس از آنکه این گاف بزرگ از سوی سایت روزنامه مذکور بر کسی پوشانده نماند، پاسخ مسئولین این سایت در قبال چنین پیشگویی هایی تنها یک چیز بود: اعلام زودتر این خبر ۳ ساعت قبل از وقوع آن اشتباه فنی بود!!! و هیچگاه مشخص نگردید که چگونه ممکن است ۳ ساعت قبل از پخش ۴ نشریه موهن در دانشگاه امیرکبیر، مسئولین سایت روزنامه اعتماد ملی به همین راحتی همه چیز را پیش بینی کنند و بسیج دانشجویی را نیز متهم !...
اما مدتی گذشت و پس از اعتراضات یک هفته ای دانشجویان مسلمان دانشگاه های سراسر کشور به این وقایع، همه چیز آرام شد ... مثل روز اول! بار دیگر کلاس های درس دانشگاه امیرکبیر از سر گرفته شد و حاصل اعترضات یک هفته ای دانشجویان مسلمان دستگیری ۳ تن از متهمان انتشار و پخش نشریات موهن بود. همین بس!
به آرامی همه چیز فراموش شد و دیگر کسی سراغی از فتنه اردیبهشت ماه امیرکبیر نگرفت تا اینکه خبر تکان دهنده دیگری در واپسین روزهای آذر ماه ۸۶ به گوش رسید: "آزادی متهمین به انتشار و پخش نشریات موهن دانشجویی پس از تنها چند ماه زندان ..."
آنانی که با قواعد علم حقوق آشنایی دارند طبق ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی می دانند:
"هر کس به مقدسات اسلام و یا هریک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین یا حضرت صدیقه طاهره (س) اهانت کند اگر مشمول سب النبی باشد اعدام می شود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد "
و در ادامه و طبق ماده ۵۱۴ قانون مجازات اسلامی نیز "اهانت به رهبر کبیر انقلاب و مقام معظم رهبری مجازات حبس بین ۶ ماه تا ۲ سال را خواهد داشت"
اما سوال اساسی اینجاست اگر فردی مشمول هر دو ماده ۵۱۳ و ۵۱۴ به استثنای سب النبی گردد، حداقل برخورد قانونی که باید با وی صورت گیرد چیست؟!
متاسفانه و جدای از ضعف های فراوان که امروز در قوه قضاییه به سهولت دیده میشود، پس از تبرئه اعجاب آور متهمین امنیتی و مفسدین اقتصادی، گویا این بار نوبت تبرئه به اهانت کنندگان به دین و شریعت رسیده است. اما این حوادث آنگاه شکل غیر قابل تحمل تری به خود می گیرد که (ر.ش) یکی از مسئولین حزب مشارکت به صراحت اعلام می دارد:
"دانشگاهها باید آماده استقبال از این سه دانشجو به عنوان «قهرمانان دانشجویی» باشند!..."
آری! قلب مهدی فاطمه (س)، دل علی زمانه و یارانش واقعی شان خون است. از جفاهایی که به نام اسلام بر اسلام می کنند و بی حرمتی هایی که دیگر امروز حد و مرزی نمی شناسد، اگر آن روز ها که به صراحت و تحت نقاب دینمداری و آزادی بیان گفتند:
" برخورد با توهین کنندگان به مقدسات، چون منجر به اشاعه توهین می‌شود، خود اشاعه فحشا است"(عطا مهاجرانی، ۵ مهر ۷۸، اخبار اقتصاد)
عبدالکریم سروش:"فرهنگ شهادت خشونت آفرین است.اگر کشته شدن آسان شد،کشتن هم آسان می شود."(روزنامه نشاط - ۷۸/۳/۱۲ ص۶)
"به خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید"(ک.م روزنامه ایران/ ۲۴ تیر ۷۹)
"جامعه ایران فاز سنتی خود را پشت سر گذاشته و می خواهد مدرن و صنعتی شود. اما در این جامعه هنوز خدا نمرده است! بنابراین ما چگونه می توانیم به این وضعیت چیره شویم ؟" (علیرضا علوی تبار، از تئوریسینهای دوم خرداد، ۴ خرداد ۷۹، یالثارات)
"در نظام ما هیچکس مقدس نیست" (رجبعلی مزروعی،۱۶ مهر ۷۹، رسالت)
"دین در حکومت های دینی نه تنها افیون توده هاست که افیون حکومت ها هم هست" (هاشم آغاجری، ۲۹ مرداد ۷۹، کیهان)
"ولایت مطلقه فقیه معنا ندارد" (شیخ ساده لوح حسینعلی منتظری،شهریور ۷۷، ماهنامه پیام هاجر)
"مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است"(نوشین احمدی،تیر ۷۷، ماهنامه جامعه سالم)
"آن دسته از جوانانی که به مساجد روی می آورند یا کتب دینی را مطالعه می کنند، از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند! یعنی ضعفای نسل جوان از نظر فکری و روانی و کم اطلاع ترین آنها هستند"(محمد مجتهد شبستری،۱۵ دی ۷۸، روزنامه فتح ص ۸)
"قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است" (مهرانگیز کار، ۷ بهمن ۷۸، عصر آزادگان)
" علیه خدا هم می‌توان قیام و تظاهرات کرد."(ابراهیم اصغرزاده، ۶ اردیبهشت ۷۷،کیهان )
"اینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب داده اند، نه ابو فاطمه، حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مرد سالاری است."(مرضیه آذر افزا، ۱۳ مهر ۷۸، ماهنامه پیام‌ها‌جر)
"تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است"(سالار بهزادی، ۲۳ آبان ۷۸ صبح امروز )
"هیئت‌ها‌ی مذهبی، منشا خشونت اند"(محمد قوچانی، ۲۰ فروردین ۷۹، عصر آزادگان )
"ما تلاش می‌کنیم خمینی را به گونه ای تفسیر کنیم که مخالف با دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد.آنچه وجود دارد فقط برداشت‌ها‌ی ما از سخنان اوست.اما به هر حال یک روزی در موزه خواهد رفت و هیچ کس نمی‏تواند جلوگیری کند."(اکبر گنجی، ۲۴ فروردین ۷۹، کیهان)
عکس العملی درخور ابعاد حرفشان را می دیدند، هیچگاه این روند بدانجا نمی رسید تا امروز نیز هر آنچه را که بخواهند بگویند و بعد هم عنوان "قهرمانان دانشجویی" را به هتاکان به دین و مقدسات اطلاق کنند.
و اکنون ما مانده ایم و افرادی که با کارنامه سیاه گذشته شان چشم به دانشجو و دانشگاه برای انتخابات بسته اند. برای آنها تفاوتی نمی کند، باید حمایت کنند، باید حمایت کنند حتی اگر حمایت آنها از هتاکان به دین و شریعت باشد، باید خود را موافق آزادی (بخوانید بی بند و باری) نشان دهند تا اندک آرای سبک مغزان را هم بدست آورند ... اما باز هم ما مانده ایم وعلی زمانه، فریاد "هل من ناصرش" به گوش می رسد:
"ای سید و مولای ما! پیش خدای متعال گواهی بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادیم، بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راه پر افتخار، پر فیض، پر بهجت جان خودم را تقدیم کنم" (۲۱ تیرماه ۱۳۷۸)
امیر حسین ثابتی منفرد