شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روشنگری در قرن بیست و یکم


روشنگری در قرن بیست و یکم
زمان زیادی نمی گذرد كه پی برده ایم بخشی از روند عظیم تحولی ۱۴ میلیارد ساله هستیم؛ روندی كه اكنون ابعادش به روی ما گشوده می شود.
پی بردن به این مفهوم از تكامل، اندیشه قدیمی و ریشه دار ما را كه بر انگاره وجودهای مستقل فردی فارغ از شرایط پیرامونی استوار بود، متزلزل كرده است.شخصیت پست مدرن چیزی كمتر از ساحری بزرگ نیست كه توهمی عالی می آفریند؛ فردیت! و برای ما انسانهای پست مدرن، امروز تجربه دردناك الیناسیون روحی و معنوی به نقطه اوج تاریخی خود رسیده است.بسیاری از ما در جستجوی خویش برای آزادی فردی، اجتماعی، معنوی و فلسفی، سنت های ارزشمند معنوی را زیرپا گذاشته ایم و در نتیجه ارتباط خود را با روح فردی و جمعی خویش از دست داده ایم و بی آنكه خواسته باشیم، خود را در جزیره خشك و غریب وجود خویش كاملا تنها یافته ایم.
برای آن گروه از ما كه مشتاقانه می خواهیم جلوتر برویم، برای ما كه نمی توانیم به گذشته و به تلقی های قومی ،قبیله ای و ملی از خود بازگردیم، پرسش مقدر این است: به كجا نظر بیفكنیم؟
آن گروه از ما كه توانسته ایم از میان این ساختار تثبیت شده متصلب، به بیرون نگاه كنیم، احساس می كنیم دیگر نمی توانیم به روشهای كهن ادامه دهیم و اگر آمادگی روحی داشته باشیم اما نتوانیم راه رفته را ادامه دهیم، خود را ناگزیر از جستجوی یك خودآگاهی عمیق تر و عالی تر می یابیم.
در آغاز قرن بیست و یكم، برای انسانهایی كه نقش راهبری و هدایت دارند، تمنای پرشور فردگرایی و دفاع از این اندیشه به بن بست رسیده است و به همین دلیل اكنون حركت به سوی تحولی عالی تر ، نیاز به گامهایی بلند، فراتر از سپهر فردی دارد، گامهایی كه هرگز پیش از این برداشته نشده است.
اشتیاق به پارسایی و پرهیزگاری و خودآگاهی روشنفكرانه به طور سنتی در انحصار قهرمانان و شخصیت های غیرمتعارف بوده است؛ پارسایان و روشنفكران. اما امروز به نظر می رسد ضرورت تكاملی زمانه، ما را ناگزیر از تحولی فراتر از آنچه معرفت فردی می خواندیم، ساخته است؛ بیداری عمیقی كه از فردیت عبور می كند.در دوران نوجوانی، یك شب تجربه را كه از قدیم «شعور كیهانی» خوانده می شود، از سرگذراندم.برای یك مدت كوتاه بی هیچ تردید احساس می كردم همه هستی هستم و همزمان شاهدی بر هستی. درك عظمت عشقی كه در این دوگانگی نهفته است بسیار سخت است. در سالهای اول دومین دهه زندگی، من یك سالك با ایمان بودم. در ۳۰ سالگی به آنچه می جستم دست یافتم.بعد از آنكه به تعلیم پرداختم به دریافتی حیرت انگیز رسیدم؛ تجربیات روحی مشترك اطرافیان من اهمیت بسیار بیشتری از تجربیات روحی فردی (غیرمشترك) آنان داشت. اگر چه تجربیات روحی فردی آنان نیز در پاره ای از موارد بسیار نیرومند بود.چند سالی گذشت تا درك مناسب از آنچه روی می داد به دست آورم و بتوانم آن درك و تجربه را در یك مفهوم بگنجانم. بعد از آن چیزی نگذشت كه دریافتم یك تحولی در حال روی دادن است؛ با این حقیقت آشنا شدم كه عنصر روشنگری جهش بلندی فراتر از فردیت كرده است.
زیست شناسان تكامل گرا به ما می گویند فشار، عامل تحول است؛ عاملی كه ظهور اشكال جدید و پیچیده تر حیات را ناگزیر می سازد. زیست شناسان تكامل گرا به ما می گویند شرایط متغیر زندگی، عامل بروز معجزه آسای قابلیتهای حسی، روانی و معنوی در انسانهاست. آنچه امروز برای ما آشكار و ملموس است آن است كه در افق تحولات انسانی، به نظر می رسد خودآگاهی در حال عبور از مرزهای فردگرایی است و در عین حال انسجام فكری عالی تری را با زمینه های جدید و غیرقابل تصور به ما نوید می دهد.
به رغم خطرات بسیاری كه در این دوره حساس پیش روی ماست، من از اینكه در چنین دورانی به سر می برم خوشحالم.
آندرو كوهن -مترجم: خسروقدیری
www.wei.org
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید