شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

فرهنگ زندگی نفتی


فرهنگ زندگی نفتی
فوران نفت در نفتون مسجد سلیمان با خود علا‌وه بر همه تبعات مرتبط یك فرهنگ نیز آورد آن‌هم فرهنگ زندگی نفتی است. فرهنگی كه در تمام كشورهای دارنده نفت كاملا‌ حكم‌فرماست و دولت‌ها را به فعال مایشا و حاكم بر همه چیز مردم كرده است . در كنار این عادت قدیمی اكنون به مدد دلا‌رهای نفتی بیش‌تر مصرف بیش‌تر و راحت‌طلبی و تن به كار سخت با بازده جمعی ندادن نیز ایجاد شده است. فرهنگی كه سرمایه‌داری تجاری را در تمام این كشورها به جای سرمایه‌داری صنعتی و بورژوازی ملی نشان داده است كه نیازی به مثال ندارد. واضح است كه سرمایه‌داری تجاری فی‌نفسه تولیدی نیست بلكه واسطه‌پرور است و فرهنگ كار و تلا‌ش را زیر سئوال برد.
اگر امروزه روز و حتی از دیرباز كار به عنوان یك ارزش شناخته نشده در این كشورها كه ما هم یكی از آنانیم به واسطه همین فرهنگ و همین سلطه است. برای ما به امروز كه می‌رسیم با موجودیتی به نام دولت نهم وضع كمی بغرنج‌تر هم می‌شود. به طوری‌كه قرار می‌شود یك شبه همه این فرهنگ تغییر كند در حالی كه چرخ بر همان مدار می‌چرخد و وضع به همان منوال پیشین است . پس تنها راهی كه برای رئیس دولت می‌ماند كاهش دستوری و تصمیمات فرمانی است. حال از این منظر كه به یكی از برترین دلا‌یل كاهش دستوری نرخ بهره مبنی بر اینكه سرمایه‌ها به سمت تولید بروند یا می‌روند، بنگریم جز تردید شدید چیزی عایدمان نمی‌شود، طرفه آنكه این دستور مثل ما به نقاطی می‌رود كه سودش پر و پیمان و ریسكش بسیار كم و در حد صفر باشد این به تجربه ثابت شده است.
مكان‌یابی برای ورود سرمایه و ایجاد تورم چندان سخت نیست و می‌توان حضور آن را در بازار ساخت و ساز مسكن با قیمت‌های سرسام‌اور در مناطق مركزی شهرهای بزرگ به خصوص پایتخت دید و یا افزایش املا‌ك در سرتاسر كشور با اولویت نقاط بر كشش با سود بالا‌ یكی از اثرات آن است. بنا به فرهنگی كه ذكر شد و یادآوری این نكته كه سرمایه در كشوری مثل ما به دنبال سود حداكثر با كمترین دردسر می‌باشد آیا می‌شود امیدوار بود كه سرمایه‌گذار این بازارهای پركشش را ول كند و فرضا به دنبال تولید با همه دردسرهایش رود؟ سرمایه در هر كشوری با توجه به فرهنگ حاكم بر روابط افراد عمل می‌كند و نمی‌توان نسخه كشوری را برای كشور دیگر تجویز كرد و انتظار نتیجه مناسب داشت.
تولید و تولیدكننده یك فرهنگ می‌خواهد و فرهنگ نیز چیزی نیست كه با یك دستور و یك شبه به وجود آید و یا احیانا تغییر كند. تنها این وسط آنچه می‌ماند فشار بر مصرف‌كننده و متقاضی برای یكی از نیازهای اساسی یعنی مسكن و املا‌ك است كه به ناچار دچار بورس‌بازی شدید شده است. والا‌ كیست كه نداند اصولا‌ بخش خصوصی به معنای واقعی دارای عقبه و فرهنگ و قدرت تاثیر نداریم كه بتواند با استفاده از این فرصت به تولید برسد و آنچه كه داریم نوعی قدرت شبه دولتی است كه مورد تائید امنیتی هستند كه آن‌هم وقتی سود سرشار با كمترین هزینه در مسكن وجود دارد به دنبال تولید نمی‌رود. تنها به همین یك دلیل می‌توان، پیش‌بینی كرد كه آخر عاقبت دنباله‌های كاهش سود سرمایه به نفع چه كسانی خواهد بود.

جواد سوری
منبع : روزنامه حیات نو