جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


حرکت توسعه بر ریل صنعت


حرکت توسعه بر ریل صنعت
واژه صنعت از ریشه عربی صنع به معنی ساختن یا آفریدن گرفته شده است. در زبان انگلیسی واژه صنعت از واژه لاتین Industria گرفته شده و به معنی بازرگانی یا ساختن و ساخت به طور کلی است. با این تعریف به بررسی لزوم صنعتی شدن می پردازیم.
● توسعه صنعتی
توسعه صنعتی، افزایش نرخ رشد و نقش بخش صنعت و خدمات مربوط به صنعت در فعالیت های اقتصادی جامعه می باشد و فرایندی است که در آن استفاده از عوامل تولیدی رو به بهینه تر شدن دارد.
این تعریف تمام زوایای توسعه صنعتی را بیان نمی کند؛ چرا که زمانی رشد بخش صنعت می تواند منجر به توسعه صنعتی گردد که در نتیجه آن سطح رفاه جامعه افزایش یافته و تغییرات اساسی در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و تولیدی جامعه ایجاد شده باشد.
لذا توسعه صنعتی این گونه تعریف می شود: «توسعه صنعتی عبارتست از رشد فزاینده تولیدات صنعتی و افزایش نقش بخش صنعت و خدمات آن در اقتصاد کشور به منظور افزایش سطح رفاه افراد جامعه به طوری که منجر به تغییرات اساسی در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و تولید جامعه گردد.»
پس لازمه صنعتی شدن، صاحب صنعت شدن است و شرط اساسی توسعه صنعتی نیز صنعتی شدن می باشد. به عبارت دیگر اگر پس از تجهیز یک منطقه به ابزار صنعت (صاحب صنعت شدن)، تفکرات اقتصادی، فرهنگی، نوع روابط و سازمان تولیدی حاکم بر جامعه تغییر کند، آنگاه می توان گفت که آن جامعه صنعتی شده است و در صورتی که این تغییرات به افزایش سطح رفاه، کاهش فقر و نابرابری و تغییرات بنیادی در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و تولیدی آن جامعه بینجامد، می توان نتیجه گرفت که آن جامعه به توسعه صنعتی دست یافته است.
● اهمیت صنعت برای دستیابی به توسعه اقتصادی
واقعاً چرا باید صنعتی شد آیا تنها مسیر دستیابی به توسعه اقتصادی، صنعتی شدن است آیا ممکن است کشوری بدون این که صنعتی شود، به توسعه دست پیدا کند آیا می توان در دنیای کنونی بدون دستیابی به صنعت و اجتناب از صنعتی شدن با حفظ قدرت رقابت در عرصه بین المللی، ماندگار بود عمده ترین مواردی که بخش صنعت را به یک عنصر کلیدی برای دستیابی به توسعه اقتصادی تبدیل می کند، عبارتند از:
▪ صرفه جویی های ناشی از مقیاس :
وجود صرفه جویی های ناشی از مقیاس در بخش صنعت باعث می شود هزینه ها در مقیاس وسیعی از تولید کاهش یابنده باشند؛ در حالی که این امر در مورد بسیاری از محصولات کشاورزی یا خدمات صدق نمی کند.
▪ صرفه جویی های خارجی:
دومین دلیل برای این پندار که صنعت برای توسعه اقتصادی اهمیت بیشتری دارد، این است که صرفه جویی های خارجی در آن مهمتر از سایر بخش هاست. صرفه جویی های خارجی در بخش صنعت باعث به وجود آمدن منافعی برای سایر بخش ها می شود. همچنین صرفه جویی هایی که بخش های مختلف صنعت برای یکدیگر ایجاد می کنند، قابل توجه می باشد.
▪ زنجیره های ارتباطی:
صنایع کارخانه ای بیش از سایر بخش های اقتصاد بخصوص بخش کشاورزی، زنجیره های پسین و پیشین ایجاد می کنند.
زنجیره های ارتباطی پیشین به دلیل تقاضا برای نهاده ها جهت عرضه به صنعت کارخانه ای مورد نظر به وجود می آیند و زنجیره های ارتباطی پسین نیز در مسیر حرکت فعالیت تولیدی اولیه به طرف جلو پدید می آیند. هیرشمن در بین بخش های اقتصادی، بخش صنایع را به دلیل داشتن بیشترین ارتباط پسین و پیشین به کشاورزی ترجیح می دهد.
وی می گوید: «صنعت نه تنها از کارایی بیشتری برخوردار است؛ بلکه ارتباط عمودی آن نیز دارای اثرهای بیشتری است و سرمایه گذاری القایی زیادتری ایجاد می کند. در حالی که بخش کشاورزی فاقد اثرهای ارتباط پسین با سایر بخش هاست و ارتباط پیشین آن نیز بسیار محدود است.»
▪ بهره وری :
صنعت در مقایسه با سایر بخش ها میدان عمل وسیع تری برای افزایش بهره وری دارد. به دلیل امکان افزایش دانش کسب شده و بهبود تکنولوژی، هر چه محصولات صنعتی سریع تر افزایش پیدا کند، نرخ رشد بهره وری بیشتر خواهد شد. علاوه بر این از آنجا که صنعت برای بخش ها ماشین آلات و تجهیزات فراهم می کند، افزایش بهره وری در صنایع کارخانه ای می تواند هزینه ها را در سایر بخش های اقتصاد کاهش دهد و بنابراین، در توسعه آنها مشارکت کند.
▪ افزایش سطح زندگی:
به دلیل تغییر نیازهای انسان ها و جوامع انسانی و توانایی بخش صنعت برای برآورده ساختن نیازهای جدید، اهمیت بخش صنعت افزو ن تر می شود.
لذا بخش صنعت قادر است با رفع این نیازها، سطح زندگی افراد را ارتقا دهد. گونار میردال همبستگی مستقیم صنعتی شدن را با توسعه اقتصادی به این ترتیب توضیح می دهد: «حجم صنایع ماشینی در هر جامعه معرف بالا بودن سطح تولیدات است. در کشورهای مترقی توسعه صنایع ماشینی با پیشرفت شایان توجه توسعه اقتصادی و افزایش سطح زندگی عامه همراه بوده و قسمت اعظم تولیدات این کشور ها مصرف بالا بردن سطح زندگی خود آنها می شود. »هر یک از موارد فوق، عامل مهمی در گزینش بخش صنعت برای تأمین اهداف توسعه اقتصادی می باشد و اما با توجه به تحولات اخیر اقتصاد بین الملل و اهمیت یافتن بحث جهانی شدن و آزادسازی تجاری و یکپارچگی و ادغام اقتصاد کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه در اقتصاد جهان صنعتی و کشورهای پیشرفته، ضرورت صنعتی شدن کشور ها و اتخاذ استراتژی های صنعتی به منظور باقی ماندن در عرصه اقتصاد بین الملل، بیش از پیش مطرح می باشد.
اکنون این سؤال اساسی مطرح می شود که آیا اصولاً امکان صنعتی شدن برای کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه وجود دارد در این باره دو اظهارنظر مطرح می باشد؛ ایده اول معتقد است که به دلیل رشد فزاینده کشورهای صنعتی شده، امکان رشد صنعتی برای سایر کشور ها به علت ناتوانی در رقابت برای فتح بازارهای خارجی و از بین رفتن صنایع دستی و سنتی آنها که ناشی از واردات کالاهای صنعتی جایگزین می باشد، وجود ندارد و یا کمتر تحقق می یابد.
اما از سوی دیگر ایده دوم بیان می کند که با بهره گیری کشورهای دیر رسیده از تجربیات کشورهای صنعتی شده، امکان صنعتی شدن آنها افزایش می یابد. رایس جنکینز درباره دیر صنعتی شدن می نویسد: «فتح بازارهای خارجی برای دیر رسیده ها بسیار مشکل تر است و حتی بازارهای داخلی نیز، حداقل در ابتدای کار، باید در مقابل قدرت های برتر تولیدی جهان توسعه یافته، مورد حمایت قرار گیرند. اما دیر رسیدن ضرورتاً به معنای وضعیتی نامساعد نیست. کشورهای کمتر توسعه یافته در موقعیتی قرار دارند که می توانند از پیشرفت های تکنولوژیکی سایر نقاط جهان بهره گیرند. تحت بعضی شرایط، شاید برای آنها ممکن باشد که آن شکافی را که نسبت به کشورهای توسعه یافته وجود دارد، پر کنند.»
تام هیویت به نقل از آلیس آمسدن، صنعتی شوندگان دیر رسیده را چنین تعریف می کند: «کشورهایی که بدون این امتیاز رقابتی که قادر باشند، تکنولوژی جدید بدیعی را به انحصار خود درآورند، صنعتی می شوند. »آمسدن بیان می کند که صنعتی شوندگان دیر رسیده بر قرض کردن تکنولوژی و یادگیری متکی بوده اند.
صنعتی شوندگان دیر رسیده تکنولوژی های پیشرفته ای را که قبلاً توسط صنعتی شوندگان پیشین توسعه یافته است، مورد استفاده قرار داده اند. این به نوبه خود به این معنا بوده است که مسیرهای متفاوت برای صنعتی شدن، مناسب تر یا موفق تر از آن مسیرهایی بوده اند که توسط صنعتی شوندگان اولیه به کار گرفته شده اند.
ولی به هر حال بایستی به شرایط بین المللی، منابع و امکانات، سیاست ها و جهت گیری های صنعتی و سایر عوامل تأثیرگذار بر روند صنعتی شدن کشورهای دیر رسیده توجه نمود تا بتوان تحلیل دقیق تری از امکان صنعتی شدن این کشور ها ارائه کرد.
منبع : روزنامه ایران