پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی از بحران اقتصادی می‌ترسد


چه کسی از بحران اقتصادی می‌ترسد
در حالی که اکثر کشورهای دنیا با بحران اقتصادی دست به گریبانند و <رکود> همه دنیا را تحت تاثیر قرار داده،‌وزیر دارایی برزیل اعلا‌م کرده که اقتصاد این کشور در سه ماهه اول سال ۲۰۰۹ میلا‌دی اندکی بهتر از چند ماه گذشته عمل کرده و وضع اقتصادی این کشور در حال حاضر از برخی قدرت‌های اقتصادی غربی بهتر است. این در حالی است که آمارها در سال ۲۰۰۸ میلا‌دی حاکی از ضربه شدیدی بود که جلوی رشد اقتصاد برزیل را نیز مثل سایر کشورهای دنیا گرفته بود. به هر حال، رئیس‌جمهور برزیل در این مقاله به عللی اشاره می‌کند که ظاهرا باعث شده برزیل در میانه بحران اقتصادی امروز دنیا از پا درنیاید. ‌ <سرمایه‌داری> هیچ‌وقت برای من مفهومی انتزاعی نداشته و به نظرم همیشه بخشی واقعی از زندگی بوده. وقتی پسر کوچکی بودم، خانواده‌ام راه خودشان را از بدبختی‌های زندگی روستایی جدا کردند و راهی سائوپائولو شدند.
مادرم حتی ما را به مناطق صنعتی برزیل برد تا شرایط زندگی آینده‌مان بهتر باشد. اما کودکی من هم فرقی با بچه‌های دیگر در خانواده‌های فقیر برزیلی نداشت. از کار درست و حسابی و تحصیلا‌ت خوب خبری نبود. من هم تنها مدرکی که دارم دیپلم تراشکاری است. اما واقعیتش همین شرایط زندگی کارگری و فضای کارخانه‌ها بود که بعدا مرا به سمت اتحادیه‌های کارگری سوق داد. در فاصله سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ میلا‌دی جزو رهبران اتحادیه‌های کارگری و اعتصاب آنها شدم. همین اعتصاب‌ها تاثیر بزرگی داشت بر جنبش‌های آن روز برزیل و مقابله با دیکتاتوری وقت نظامی. سرمایه‌داری در برزیل در آن زمان باعث کاهش دستمزدها، شرایط کاری نامناسب و سرکوب معترضان شده بود و حکومت هم دقیقا از همین الگو برای مقابله با آزادی بیان پیروی می‌کرد. به همین خاطر بود که ما هم فهمیدیم اعتراض‌مان را نباید محدود به شرایط کاری و حقوق کنیم. مهم این بود که راهی برای بازتعریف زندگی اقتصادی و اجتماعی پیدا کنیم.
بعدا من بارها در انتخابات شرکت کردم و پیش از پیروزی‌ام در سال ۲۰۰۲ میلا‌دی، چهار بار در انتخابات ریاست‌جمهوری شکست خوردم! اما مجموعه این شرایط باعث شد که به شناخت عمیقی از برزیل برسم. وقتی رئیس‌جمهور شدم، خود را با مشکلا‌ت ساختاری جدی و بی‌عدالتی‌های گوناگون مواجه دیدم. اکثر استانداران و مقامات برزیلی تا آن زمان فقط برای عده خاصی از مردم کار کرده بودند. درواقع طوری رفتار می‌کردند انگار که فقط یک‌سوم از جمعیت برزیل در این کشور زندگی می‌کنند. این رویکرد باعث بروز تعصب‌ها و پیش‌داوری‌های گوناگون و فلج شدن حکومت شده بود. ‌
آن روزها خیلی‌ها می‌گفتند تنها راه نجات کشور این است که ثروت فعلی را بین مردم تقسیم کنیم و خطر بی‌ثباتی و عدم رشد اقتصادی را به جان بخریم. با این ترتیب، درواقع باید بین بازار داخل و بازار خارج یکی را انتخاب می‌کردیم یا باید خود را با مقتضیات جهانی شدن اقتصادمان وفق می‌دادیم یا به انزوای ابدی اقتصاد کشورمان راضی می‌شدیم. ‌
خوشبختانه در شش سال اخیر موفق شدیم خرافات و توهم بزرگی را که در مورد جهانی‌سازی وجود داشت از بین ببریم. این رویکرد باعث شد به ثبات اقتصادی برسیم و ده‌ها میلیون نفر از مردم برزیل را با این جریان همراه کنیم. ازجمله اقدامات ما این بود که حداقل حقوق را در سطح کشور بالا‌ ببریم؛ یعنی چیزی بالا‌تر از نرخ تورم. در همین راستا اصلا‌حات را به اجرا درآوردیم و ده میلیون فرصت شغلی ایجاد کردیم. از سوی دیگر، گسترش بازار داخلی ما باعث نشد که بازار خارجی و صادرات را از دست بدهیم. تازه در مدت شش سال اخیر، صادرات برزیل سه برابر هم شد. نه استقلا‌ل‌مان را از دست دادیم و نه سرمایه‌گذاری‌های خارجی را.
مجموعه این سیاست‌ها باعث شد که ۲۰۷ میلیارد دلا‌ر ذخیره ارزی جمع‌آوری کنیم و با این ترتیب، خودمان را از عواقب سخت بحران اقتصادی فعلی نجات بدهیم. جالب اینجا است که این بحران از قلب سرمایه‌داری دنیا آغاز شد اما حالا‌ دارد قربانی‌هایش را از کل ساختار اقتصاد جهان می‌گیرد. در چنین شرایطی، هیچ‌کس جرات ندارد که آینده سرمایه‌داری را در جهان پیش‌بینی کند. ‌
به هر حال، فعلا‌ برزیل جزو قدرت‌های اقتصادی مطرح و نوظهور جهان به شمار می‌آید و من هم دوست دارم بدانم که جامعه پذیرای چه تغییراتی از این بحران خواهد بود. ما می‌خواهیم بخش مالی کاملا‌ تقویت‌کننده روند تولید باشد اما در عین حال به کارگیری معیارهای کنترلی- چه در سطح داخلی و چه در سطح بین‌المللی- برای ما اهمیت زیادی دارد. واقعیت این است که اخیرا تجارت بین‌المللی نشانه‌های شومی از اجرای سیاست‌های حفاظتی و ناسیونالیستی را از خود به نمایش گذاشته و ظاهرا این روند فعلا‌ هم کنترل نشده است. در چنین شرایطی،‌سازمان‌های چندجانبه بین‌المللی باید برنامه‌های خاصی را برای حمایت از اقتصاد کشورهای فقیر یا در حال توسعه به اجرا درآورند. با این ترتیب، بی‌عدالتی‌های مختلفی که چهره امروز دنیا را تیره کرده‌اند، ‌تا حدی کمرنگ خواهند شد. در همین راستا سیاست‌های جدید در عرصه انرژی،‌اصلا‌ح سیستم‌های تولید و تغییر الگوهای مصرف از مواردی هستند که باید در عرصه جهانی مورد توجه جدی قرار بگیرند. ‌
اما نکته‌ای هست که به نظر من بیشتر از همه این حرف‌ها اهمیت دارد. دنیا باید از دگم‌ها و تعصبات اقتصادی مختلف رها شود. در دنیای امروز، خیلی‌ها سعی کرده‌اند که دیدگاه‌های خودشان را به‌عنوان <حقیقت> جا بزنند و دیگران را به تبعیت از آنها وادارند اما این روند باید متوقف شود. فعلا‌ فقط انسان‌ها اهمیت دارند؛ نه هیچ‌چیز دیگر. ‌
لوییس ایناسیو لولاداسیلوا
ترجمه: فرزانه سالمی
* رئیس‌جمهور برزیل
منبع: فایننشال‌تایمز
منبع : روزنامه اعتماد ملی