دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ریشه های سرکوب ناپذیری تروریسم


ریشه های سرکوب  ناپذیری تروریسم
اول، واكنش سیاسی قابل پیش بینی بریتانیا، ایالات متحده و سایر حكومت ها و جوامع به این انفجار ها كه آن را در جنگ جهانی علیه تروریسم دستاویز قرار خواهند داد. دوم، احساس درماندگی و یاس در میان مردم كشورها مبتنی بر اینكه حملات تروریستی دیگر گاه به گاه اتفاق نمی افتد بلكه در حال تبدیل شدن به یك روال است بدون آنكه راه حلی برای جلوگیری از آن پیدا شده باشد. سوم بی علاقگی سیاسی و انفعال اخلاقی كه در جهان عرب و مسلمانان فراگیر شده به خصوص كه محكومیت های سرسری و ظاهری، همواره تحت الشعاع انتظار برای حمله تروریستی بعدی قرار می گیرد، هرچند كه تواتر آن در كشور های عربی به مراتب بیشتر از كشور های غربی است.این سه جنبه به یكدیگر مرتبطند. هر سیاستی كه برای توقف یا كاهش این حملات تروریستی اتخاذ می شود باید به طور همزمان به هر سه جنبه بپردازد. این سیاست باید پاسخ سئوال های زیر را بدهد: این كه چرا این اهداف در بعضی از كشور ها مورد حمله قرار می گیرند و حمله كنندگان از این حمله ها چه به دست می آورند؟ از لحاظ نظامی و سیاسی و غیره چه كاری می توان انجام داد تا جلوی این حملات گرفته شود؟ اگر قرار باشد یك استراتژی موثر علیه تروریسم تدوین شود چگونه میان سیاست های خارجی كشور های غربی و سیاست های داخلی جوامع و حكومت های عرب و آسیایی تعادل برقرار می شود؟اكنون تونی بلر و مردم بریتانیا فرصت دارند كاری را انجام بدهند كه جورج بوش بعد از حادثه یازده سپتامبر از عهده آن برنیامد و آن: تشخیص درست حقایق مربوط به پدیده تروریسم بین المللی، شناسایی صحیح انگیزه ها و اهداف تروریست ها، تدوین سیاست های مناسب برای توقف یا حداقل كاهش حملات و نیز یافتن پاسخ یا واكنش استراتژیك یكپارچه جهانی علیه این ارعاب است.بلر و دوستان اروپایی اش باید از خطاهای آمریكایی ها درس بگیرند و باید واكنش آنها به ارعاب و ترور توام با یك استراتژی جامع، منطقی، واقع گرایانه و چند جانبه باشد به طوری كه همه اعم از آمریكایی ها، اعراب، اروپایی ها، و آسیایی ها مشاركت فعال در جنگ جهانی واقعی علیه ترور و اسباب و علل آن داشته باشند. در غیر این صورت باید تماشاچیان درمانده، مستاصل، خشمگین و آشفته باقی بمانیم و قربانی این حوادث شویم.از لحاظ احساسی، پاسخ اولیه رهبران آمریكایی و بریتانیایی قابل درك است اما به لحاظ سیاسی بسیار خطرناك است چون درست همان اقدام هایی را انجام می دهند كه تروریست ها برای آن برنامه ریزی كرده اند و در دراز مدت به طولانی شدن جنگ تمدن ها خواهد انجامید. سه واكنش مهمی كه از رهبران بریتانیا و ایالات متحده در چند روز اخیر سر زد نشان داد كه آنها بر طرز تلقی خود اصرار می ورزند و به جای آن كه در نگرش خود تغییری ایجاد كنند همان سیاست پیشین را دنبال كرده و جنگ را به عراق كشانده و اصرار دارند برای جنگ علیه تروریسم نباید به تروریست ها اجازه دهند تمدن غربی ها را تهدید یا ویران كنند. یعنی، ارزش های دنیای غرب را كه مبتنی بر آزادی است به چالش بكشاند.اگرچه به لحاظ روانشناختی پاسخ ها و واكنش های غربی ها طبیعی و قابل درك است اما از لحاظ استراتژی های جهانی یك فاجعه و انحراف است چون به جای آنكه با این پاسخ ها موجب توقف یا كاهش ارعاب و ترور شوند به پیچیدگی های مشكل افزوده اند. اگر بر اساس آمار و ارقام و نتایج سیاست های اتخاذ شده بعد از یازده سپتامبر قضاوت كنیم، نه تنها ترور و ارعاب كاهش نیافته بلكه بیشتر شده است. دلیل اصلی شكست سیاست های آمریكایی ها و بریتانیایی ها این است كه فقط تكرار می كنند حملات تروریستی جنایت بار و ضداخلاقی است و بر حفظ ارزش های خود بیش از حد پافشاری می كنند.این فرضیه هم می تواند درست باشد كه سیاست های اخیر دولت آمریكا و بریتانیا در عراق در میان سایر علل و عوامل، منشاء به وجود آمدن نسل جدیدی از تروریست های جهانی شده و انگیزه اصلی آنان برای انجام اعمال هولناك بوده است. اقدام یك جانبه نظامی آمریكا در افغانستان و عراق موجب شكل گرفتن مخالفان جدیدی علیه سیاست های آمریكا شده به طوری كه عده ای از آنان به نیروهای عراقی پیوسته اند و به آنان برای بیرون راندن نیروهای آمریكایی از عراق كمك می كنند. استراتژی ضدتروریستی آمریكا و بریتانیا در عراق در سال های اخیر به یك كابوس هولناك تبدیل شده است و آن اتحاد یا دست كم ائتلاف موقت میان نیروهای جهادی اسلامی، ملی گرایان عرب، عراقی های مخالف با اشغالگری آمریكا و مردم آسیایی و عربی شده است به خصوص مردمی كه از رفتار دولت های خودشان و دولت های بیگانه به ستوه آمده اند و شأن و منزلت خویش را مخدوش می بینند و به شكل قابل دركی از رفتار حكومت های خودی و بیگانه تا حدی خشمگین شده اند كه دست به واكنش هایی توأم با استیصال و درماندگی می زنند. سئوالی كه بارها حین سفر به تمام كشورهای خاورمیانه و برخی كشورهای غربی به ذهنم خطور می كند بسیار ساده اما حیاتی است: طی چند دهه گذشته چه اتفاقی افتاده كه منشاء به وجود آمدن امواجی از اعمال تروریستی شده و خاستگاه آن كشورهای عرب آسیاست به طوری كه هم مردم جوامع خود را هدف قرار می دهند و هم غربی ها را؟ چرا جامعه عرب آسیا كاری انجام نمی دهد تا اعمال این قاتلان نامشروع تلقی شود و آنان را از جامعه خود بیرون براند؟اگر نتوانیم _ عجیب اینكه نمی توانیم _ به یك تحلیل صحیح دست پیدا كنیم كه بتواند توضیح دهد، چرا شهروندان عادی به تدریج گرایش به اعمال تروریستی پیدا می كنند، قادر نخواهیم بود یك استراتژی موفق ضدتروریستی را به اجرا درآوریم. برای همین است كه در لندن چنین حمله تروریستی اتفاق می افتد و باید انتظار داشته باشیم كه در آینده نزدیك دوباره اتفاق بیفتد.نكته اصلی به نظر من این است كه آیا دنیای غرب باید تمام توجه خود را به یك گروه تروریستی نسبتاً كوچك معطوف كند یا آنكه به نیازهای مشروع، دغدغه ها و آرمان های صدها میلیون عرب واكنش نشان دهد؟ بله عده بسیار كوچكی از مسلمانان افراطی مجنون وجود دارند كه حقیقتاً می خواهند «صلیبی ها، كفار و مرتدان» را به خاك و خون بكشند. فقط به خاطر آنكه احساس آنها این است كه ارزش های غربی، اعتقادات آنان را تهدید می كند. اما بخش اعظم مسلمانان، اعراب، آسیایی ها و مردم خاورمیانه اهداف، انگیزه ها و تاكتیك های این عده قلیل را نمی پذیرند. جنایت های تروریست ها از واقعه ۱۱ سپتامبر به بعد باعث به وجود آمدن تركیب ویژه ای از نظامی گری و احساسات زدگی از سوی آمریكایی ها شده است. این نظامی گری و احساسات زدگی پایه و اساس واقع گرایانه ندارد و صدها میلیون عرب آبرومند، معقول و بانزاكت را درگیر ماجرا كرده است.زمانی می توان تروریست ها را محدود كرد و جلوی فعالیت آنان را گرفت كه در جامعه خود پایگاه مشروعی نداشته باشند و جامعه طرز تلقی آنان را طرد كند. این خود نیاز به تركیبی متوازن از اقدامات سیاسی، اقدام های پیشگیرانه و تنبیهی دارد. جورج بوش بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر از بعضی حقایق مسلم چشم پوشی كرد و بدون آنكه به خود تردید راه دهد، راه بی ثمر اقدام نظامی را برگزید. راهی كه بر پایه و اساس یك تحلیل جامع و كامل و تشخیص عوامل و ریشه ها بنا نشده بود.اكنون تونی بلر در شرایطی قرار گرفته كه شبیه بوش در حادثه ۱۱ سپتامبر باید تصمیم بگیرد. امیدواریم كه این بار او منطقی تر و عاقلانه تر از بوش رفتار كند. مسلمانان آسیا و عرب هم علاقه مند هستند كه به جنگ واقعی علیه تروریسم و نیروهای به وجودآورنده آن بپیوندند.
منبع: دیلی استار
منبع : روزنامه شرق