یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
تبعید ظلمستیز
به میزانی كه انسانهای پارسا و فرهیخته در وادی ظلمستیزی تأثیرگذار بودهاند حساسیت ستمگران و تبهكاران نسبت به آنها بیشتر شده و مقابله با آنها جدیتر گشته است.
در طول تاریخ دو خط ستمگری و ظلمستیزی همواره وجود داشته است. ظلم صفتی زشت است كه با فطرت انسانی و سرشت بشری تطابق ندارد. برعكس ظلمستیزی خصلتی ارزشی و متعالی است. ارزش افراد به میزان پایبندی آنها به موازین است. هر انسان بالنده به میزانی كه با قانونگریزان و قانونگریزی درافتادهاند مطلوب مردم متعادل بودهاند. مردم، افراد ظلمستیز را با هر خاستگاه فكری كه داشته باشند میستایند. این خود دلیل محكم و پایداری بر فطری بودن عدالت و قسط است. بدیهی است جهانخواران و ستمكاران كه منافع نامشروعشان در نادیده گرفتن حقوق دیگران است در این وادی گمراهی پیش میروند. ادامه این راه، ایجاد سیستمهای نابرابر و ظلم و جور است. تاریخ شاهدی بر تبهكاریهای گمراهان و قتل و كشتار مردم بیگناه توسط ایادی ظالمان است. اما دولت ظالمان هرگز پایدار و مستمر نبوده است. مردم در برابر مطامع جهانخواران ایستادگی كرده و خواب راحت آنها را پریشان ساختهاند.
●جنگ حق و باطل
مبارزات خونبار و دائمی مظلومان تاریخ در برابر بیدادگران، همواره وجود داشته است. تاریخ هیچ مقطعی را سراغ ندارد كه مردم تسلیم مطامع زورمندان شده باشند. تا ظلم هست مبارزه هم به عنوان عنصر بیداری و هشیاری و فرهیختگی جوامع مطرح بوده است.
پرچم مبارزه هرگز بر زمین نیفتاده است و مشعل فروزان ظلمستیزی بر بلندای تاریخ همواره فروزان بوده است. این خود افتخار تاریخ بشریت است.
انبیاء در طول تاریخ، پرچمدار نهضت ظلمستیزی بودهاند. اطرافیان پیامبران را همیشه گروهی مظلوم، كمتوقع، بیدار، شجاع، موقعشناس... تشكیل میدادند. همانهایی كه از مظالم بیداد، محرومیتها كشیده و ناراحتیهای زیادی چشیدهاند. اتفاقاً موضوعی كه رسالت پیامبران را تسهیل كرده است همین موضوع بوده است. چه، موضوع شرك و توحید برخاسته از همین تفكر است. یعنی ستمكاران توحید را با مطامع خود در تضاد یافتند و با آن به مبارزه برخاستند. انبیاء برای بسیج مردم در آغاز، بر محرومیت مردم كه حاصل مظالم ستمكاران بوده است تأكید كردهاند. قرآن كریم میفرماید:
فَلْیَعْبَدُوا رَبَّ هذا الْبَیْتِ اَلذّی اَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ[۱]
به خدای این خانه (كعبه) ایمان بیاورید و او را اطاعت كنید و عبادتش نمایید. خدایی كه شما را از گرسنگی رهایی داد و ترس شما را برطرف نمود.
این موضوع بسیار مهم است كه پروردگار سبحان بر طبیعیترین و ملموسترین دستاوردهای بعثت پیامبر اسلام صلواتالله علیه و آله تأكید میفرماید: ۱. رفع گرسنگی ۲. ایجاد امنیت راستی اگر در جامعهای امنیت نباشد هیچگونه آسایشی وجود ندارد. امنیت ظرف پروژههای رفاهی است. و اگر فقر بر شهری حاكم شود دین و همه اعتقادات و باورها هم از بین میرود امیرالمؤمنین میفرمایند: اَلْفَقْرُ مَوْتُ الْاَكْبَرُ فقر و ناداری مرگ بزرگ است.
●مخاصمه ظالم و مظلوم
جامعهشناسان و روانشناسان و محققان عمدتاً بر این باورند كه ظالمان و بیدادگران در طول تاریخ همواره برای تأمین منافع خود، حقوق مردم را نادیده گرفتهاند و به تاراج ثروتهای مردم پرداختهاند. مردم دربادی امر به دلایل مختلف در برابر مطامع ستمگران عقبنشینی كردهاند ولی پس از تجدید قوا و تجهیز نیرو به نبرد با تبهكاران پرداختهاند و این یعنی نبرد طولانی و وقفهناپذیر ظالم با مظلوم و مظلوم با ظالم. اما اسلام دیدگاه دیگری دارد.
قرآن كریم میفرماید بعثت انبیاء برای هدایت مردم و رهایی آنها از انحرافات و اعوجاج است. راستی آیا انحرافی بالاتر از غرق شدن انسان در فرهنگ ظالمان و محیطی كه تبهكاران ایجاد كردهاند وجود دارد؟ و آیا هدایتی بالاتر از این مقدور است كه انسان در پرتو توحید به ظلمستیزی بپردازد.
دعوت انبیاء به توحید همه عناصر عدالتخواهی و ظلمستیزی را در پی دارد. اتفاقاً علتالعلل مقاومت و مخالفت ظالمان با دعوت انبیاء در همین هدف پیامبران نهفته است. قرآن این دو گرایش را به زیبایی به تصویر میكشد:
در آن هنگام كه پیامبری مبعوث میشد و مردم مظلومگِرد وی جمع میشدند ستمكاران به مردم میگفتند: وَ قالَ الظّالِمُونَ اَنْ تَتبِعُون اِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً.[۲]
شمادارید از فردی تبعیت میكنید كه عقل درستی ندارد و فاقد شعور لازم است.
راستی از دیدگاه ستمگران، ظلمستیزان فاقد عقل و درك لازماند. درست آنگونه كه از وارثان ظالمان قدیم و تبهكاران جدید میشنویم كه عقلای عالم را كه با آنها مخالفند دیوانه و مبارزان را تروریست میخوانند. پس دعوت انبیاء به خداشناسی دعوت به ظلمستیزی هم هست مگر نه قرآن كریم میفرماید: وَالْكافِروُنَ هُمُ الظّالِموُنَ كافران همان ظالمان هستند. یعنی ممكن نیست یك شخص خداشناس و موحّد ستمكار شود. ظلم مشخصه واضح كافر است.
ظالمان مردم را از مسیر توحید خارج میكنند سپس بر آنها تسلط مییابند و به سوءاستفاده از مردم میپردازند. ظلم و ظلمات هم ریشهاند و ظلمات یعنی سلطه سنگین كافران و ستمگران. تبعاً نور یعنی توحید و یكتاپرستی و ظلمستیزی و درشتی با ظالم. ببینید قرآن چه میگوید. در این مورد و برای اثبات ادعای خود چند آیه را میآوریم.
كِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْك لِیُخْرِجَ النّاس مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النور.[۳]
این كتابی است كه بر تو فروفرستاده شده است كه با دستورالعمل آن، مردم را از تاریكی نجات دهی و به سوی روشنایی ببری.
ظلمستیزی جز در سایه توحید میسور و مقدور نیست. بسیاری از انقلابیون عالم و انقلابینماها كه یا بویی از اسلام نبرده بودند و توحید در آنها نهادینه نشده بود پس از رسیدن به قدرت ستمكار شدند. رژیمهای تبهكار حاكم بر بعضی از كشورهای كمونیستی و یا كمونیستهای مسلط بر كشورهای اسلامی از نمونههای آشكار این مدعاست. فقط و فقط در سایه خدامحوری است كه ستمسوزی مقدور است زیرا خدا فرمانروا و حاكم و دوستدار مؤمنان است كه دستور ظلمستیزی میدهد:
اَللهُ وَلِیُّالذَّینَ امَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ.[۴]
این خداست كه ظلم و ظالمان را دوست ندارد.
اِنَّهُ لایُحِبُّ الظّالِمینَ[۵]
و آنها را هدایت نمیكند.
وَاللهُ لایَهْدیَ الْقَوْمَ الظّالِمینَ[۶]
اِنَّ الله لایَهْدیَ الْقَوْمَ الظّالِمینَ[۷]
خسران و بدبختی هم متعلق به ظالمان است.
اصولاً ستمگران در گمراهی هستند همانهایی كه مردم زیادی را منحرف كردهاند.
قَدْ اَضَلُّوا كَثیراً وَ لاتَزِدِ الظّالِمینَ اِلاّ ضَلالاً.[۸]
خلاصه اینكه عذاب دردناك در انتظار آنهاست كه رهایی آنها مقدور نیست.
اِنَّ الظّالمینَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ[۹]
اِنّا اَعْتَدْنا لِلظّالِمینَ ناراً اَحاطَ بِهِمْ سَرادِقُها[۱۰]و اینكه عذاب آنها پایدار و همیشگی است.
الا اِنَّ الظّالمینَ فی عَذابٍ مقیم[۱۱]
از این آیات و بخصوص از آیه آخر بخوبی انعطافناپذیری اسلام را در برابر تمامخواهی ظالمان و جنگ طولانی با ستمگران و سرانجام پیروزی مؤمنان و نابودی ظالمان فهمیده میشود.
ستمسوزی و ظلمستیزی یك وظیفه اسلامی
●ممكن نیست شخصی با مبانی اسلامی آشنا باشد و ستمسوز نباشد. امكان ندارد كسی خود را آشنا با اصول اسلام بداند و لحظهای از مبارزه دست بردارد. و قابل قبول نیست كه یك مسلمان از مبارزه یك عنصر مسلمان كه جان بر كف در برابر ستمگران ایستادگی كرده است حمایت نكند.
پیروان واقعی انبیاء حتماً اهل مبارزهاند. پیامبر اسلام لحظهای از مبارزه بر علیه مشركین اسلامستیز دست نكشیدند. كارنامه خونین ائمه اطهار مشحون از مبارزه بیامان با حكام جور است. امام حسین علیهالسلام میفرمایند:
اِنّی لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ السَّعادَهَٔ وَ الْحیاهَٔ مَعَ الظالمینَ اِلاّ بَرَما.[۱۲]
من كشته شدن در راه مبارزه با ظالمان را سعادت میدانم و زندگی با آنان را زشت و ننگ میبینم.
باز میفرمایند: اگر در سراسر دنیا هیچگونه جایگاهی برای زندگی برایم باقی نماند هرگز با ستمگران كنار نخواهم آمد.[۱۳]
●خط امام حسین و راه امام حسین
خط امام حسین خط مبارزه رو در و جدی و روشن با ستمگریهای معاویه و یزید است. همان تبهكارانی كه به تبعیت از پدران خود قصد بازگرداندن فرهنگ بتپرستی و ستمكاری را داشتند. اما راه امام حسین، راه مبارزه جدی و همیشگی با ظالمان در طول تاریخ است كه خود میفرمایند یزید فردی فاسق است و شرابخواری و قتل مرتكب میشود و هرگز كسی مانند من با یك چنین فردی بیعت نمیكند. جان كلام در همین است كه امام حسین میفرمایند: هرگز كسی مانند من با یك چنین فردی بیعت نخواهد كرد.
●امام خمینی پیرو راستین راه امام حسین
بیاییم از دید حضرت اباعبدالله الحسین امام خمینی را بهتر بشناسیم. امام خمینی همان انسان موحد، پارسا، پاكدامن، پرهیزكار، متعهد و بیدار و هشیاری است كه همهٔ عناصر یك مسلمان حقیقی را داشتند. آن مرد بزرگ و الهی با آگاهی كامل از دستورات حیاتبخش اسلام در ستمسوزی و ظلمستیزی از همان آغاز درصدد براندازی رژیم سلطنتی برآمدند. رژیمی كه تمامی عوامل بدبختی و بیچارگی مردم مظلوم كشورمان را بهمراه داشت. در رأس این عوامل تأمین منافع نامشروع استكبار جهانی و حمایت همهجانبه استكبار از رژیم شاه بود.
●چه باید كرد؟
حضرت امام خمینی در برابر رژیم سفّاك و جنایتكار پهلوی چه موضعی باید میگرفتند. در مقدمه دیدیم كه پروردگار سبحان و انبیاء و اولیاء و بزرگان یك لحظه در برخورد با ستمكاران تردید نكردند. امام خمینی هم به عنوان یك پیرو اندیشهمند و صادق آن بزرگان و بزرگواران باید مسیر مبارزه را در پیش میگرفتند و جبهه جدی جدیدی را میگشودند.
برای رسیدن به این مهم مقدماتی چند لازم بود. امام خمینی به عنوان یك اندیشهمند دقیق و یك مسلمان خدامحور لاجرم نخست به تهیه مقدمات پرداختند. این مقدمات عبارت بود از:
۱. بیدار كردن مردم
۲. تشریح سیاستهای كوتاهمدت
۳. تبیین هدف نهایی
گستاخیهای رژیم تبهكار پهلوی كه پس از كودتای آمریكایی مرداد ۱۳۳۲ آغاز شده بود هر روز ابعاد بیشتری پیدا میكرد.قحط و خشكسالی و فقر و بیماری مزید بر علت شده بود. انعقاد قراردادهای اسارتبار با امپریالیستها و صهیونیستها، مشكلات بسیاری را فراهم كرده بود.
سكوت نسبی حاكم بر حوزههای علمیه، رژیم را در براندازی فرهنگ اسلام حنیف جدیتر و بیپرواتر ساخته بود.
آمریكا سرمست از سلطه بر بخش اعظم جهان و بخصوص بر خاورمیانه آنها را در ادامه برنامههای سخیف اسلامزدایی گستاخ كرده بود. مشكلات عدیدهای كه مردم منطقه از جمله مردم تركیه، مصر، سوریه، هند، پاكستان، عراق، سوریه، عربستان وبخصوص كشور ما به آن دچار شده بود بیسابقه بود. بیكفایتی شاه و بیآبرویی درباریان و وابستگی دولت و مجلس به بیگانگان، جز از دست رفتن فرصتها و فقر و فساد و بیماری و بیسوادی حاصلی برای مردم و كشور نداشت. جان. اف كندی بر كاخ سفید حكومت میراند و شاه را مانند یك سگ دستآموز درآورده بود. دربار، چشم و گوش بسته، تمامی نقشهها و طرحهای كاخ سفید را به اجرا درمیآورد و تنها چیزی كه برای شاه مطرح نبود، مردم و استقلال كشور بود. محمدرضا عنصری بیكفایت و غربزده و بیشخصیّت بود. در این مورد به ارائه یك سند اشاره میكنیم:
محمدرضا چون در غرب تحصیل كرده و پرورش یافته بود، تربیت و خلق و خوی غربی داشت. در آن موقع، غربیها به ملل شرق به دیده تحقیر نگاه میكردند. متأسفانه محمدرضا تحت تربیت مربیان غربی رشد یافته بود و اخلاق را از آنها به ارث برده بود و مردم را تحقیر میكرد. جان كلام این كه افراد مقابل خود را فاقد شخصیت میخواست. اگر كسی در برابر او خودی نشان میداد در جا كنار گذاشته میشد.[۱۴]
چنین عنصر بیشخصیت و زبونی باید علاوه بر وابستگی مطلق خود به بیگانگان با برنامهریزیهای آنان كشور را به سوی وابستگی بیشتر پیش ببرد. عنصری كه به قول مادر خانمش به درد هنرپیشگی میخورد. ببینید:
«شاه بارها به من میگفت اگر شاه نشده بود ترجیح میداد هنرپیشه فیلمهای وسترن!!؟ و یا یك مزرعهدار بزرگ در آمریكا شود.»[۱۵] وی در ادامه مینویسد:
شاه فیلمهای «یول براینر» را دوست داشت و شاید بیش از پنجاه بار یك فیلم او را دیده بود.[۱۶]
هندرسون سفیر اسبق آمریكا در ایران ضمن ارسال گزارش تحلیلگونه خود از مسایل ایران مینویسد: «من میخواهم اینجا یك واقعیت بزرگ را شجاعانه و بیپروا افشا نمایم. محمدرضا برای تودههای مردم اهمیتی قایل نیست او میگوید: تودههای مردم مثل مواد خام هستند كه حكومت میتواند هر طور خواست آنها را شكل دهد.»[۱۷]
دربار پهلوی اصولاً لیاقت و صلاحیت اداره یك روستا را نداشت. یعنی به لحاظ مدیریتی فاقد توانمندی لازم در اداره كشور بودند.[۱۸]
با چنین زمامداری پرواضح است كه وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،آموزشی... كشور به كجا میرود و چه شرایطی پیدا میكند.●نخستین جرقه انقلاب
نخستین حركت اثرگذار حضرت امام خمینی در سال ۱۳۲۸ شمسی اتفاق افتاد: نامهای كوبنده و انقلابی به حجهٔالاسلام فلسفی خطیب معروف جهت افشاگری بر علیه رژیم شاه. در اینجا به فرازهایی از آن نامه بسنده میكنیم:
«البته میدانید كه مسلمین تاكنون چه فرصتهایی را از دست داده و چه سنگرهایی را تسلیم دشمنان خود كردهاند. عدهای از آنها بواسطه جهالت به وضعیت دنیا یا به واسطه سوء تبلیغات دشمنان و عدهای دیگر برای گرمی بازار خود با عقلایی كه میخواستند اقدام به اصلاح نمایند معارضه و مبارزه كرده و میكنند تا نفخ صور»[۱۹]
امام خمینی، ركود و رخوت حوزههای علمیه را مورد انتقاد قرار دادند و از افراد فاسد بیدین و یا بشدت سادهلوح كه از مبارزه و مبارزین انتقاد میكنند تنقید كردهاند.
●مقاومت در برابر شاه
امام خمینی در نامه دیگری به آقای فلسفی مرقوم فرمودند:
«... آن روز كه رضاخان تعرض به عمّامهها میكرد من به یكی از ائمه جماعت گفتم اگر شما را نظمیه (شهربانی) بردند و عمامه را برداشتند و موقع مسجد بود با همان لباس مبدّل بروید مسجد، آنها غایت آمالشان این است كه مسجدیها دست از كار خود بردارند و متدینین میدان را برای جولان آنها خالی كنند...»[۲۰]
حضرت امام خمینی از سكوت نسبی آیهٔالله العظمی بروجردی ناخرسند بودند. با مساعی ایشان مرحوم آیهٔالله بروجردی رسماً در سیاست دخالت كرد. حتی در موردی مسئولیت تحلیل مسایل روز و موضعگیری حوزه علمیه را به حضرت امام محول كرده بودند. این یك تحول بسیار بزرگ در حوزه و آغاز خوبی برای مبارزه رودررو با دربار بود.[۲۱]
●موضعگیری علیه اسرائیل
پس از اشغال سرزمینهای فلسطین توسط یهودیان و اعلام نامشروع اسرائیل در ۱۹۴۸ میلادی (سال ۱۳۲۷ هجری شمسی) گروه زیادی از مردم فلسطین توسط یهودیان و انگلیسیها و فرانسویها قتلعام شدند. جمع زیادی نیز به كشورهای اطراف مانند سوریه، اردن، لبنان و مصر رفتند. جمع قابل توجهی نیز در دنیا پراكنده گشتند. اعراب در غفلت بودند و مسلمانان غفلتزده از خطر جدی كه در كنارشان میگذشت اطلاع نداشتند.[۲۲]
تدبیر تأسیس رژیم صهیونیستی در قلب دنیای اسلام از طرحهای ضداسلامی انگلیس بود. بعدها كه به دلایلی چند انگلیس مجبور شد از مناطق مختلف جهان عقبنشینی كند مسئولیت را به آمریكا سپرد. آمریكا به عنوان یك قدرت تازهنفس جاپای انگلیس گذاشت و با سبعیّت بسیار به تاراج منابع ملتها پرداخت. كمتر كسی این مسایل را درك میكرد. بندرت مردم از خطر صهیونیزم و انگیزههای تشكیل آن اطلاع داشتند. امام خمینی با صراحت و شجاعت ذاتی و اطلاعات گسترده از مسایل بینالمللی نخستین موضعگیری را علیه رژیم اشغالگر قدس در دوازدهم شهریور ماه ۱۳۴۱ داشتند. یعنی ۴۱ سال پیش ایشان فرمودند: راهی كه من انتخاب كردهام راهی است كه مردمخواهان آن میباشند و اگر من هم مثل دولتیها حرف بزنم مردم مرا هم طرد خواهند نمود. من با هیچ یك از كشورهای مسلمان رابطه ندارم.[۲۳] ولی موقعی كه اختلافاتی بین همان كشورهای اسلامی و حكومت یهود به وجود میآید چارهای جز جانبداری از حكومتهای اسلامی ندارم. و اگر دولت ایران، رابطه خود را با اسرائیل قطع كند آنوقت روحانیت ایران یكصدا بر ضد تحریكات كشورها علیه حكومت شیعه ایران، قیام خواهند نمود... ما با اسرائیل و بهاییها نظر مخالف داریم و تا روزی كه مسئولین امر، دست از حمایت این دو طبقه برندارند، ما به مخالفت با آنها ادامه میدهیم.[۲۴]
●اخطار شدید به اسدالله علم نخست وزیر
پس از روشن شدن هدف از تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی ـ كه بررسی آن در این مقال نمیگنجد ولی در یك جمله میتوان گفت كه آن تصویبنامه مقدمه اسلامزدایی از قوانین جاری كشور و مخالفت جدی با قانون اساسی بود ـ امام خمینی طی نامهای به اسدالله علم مرقوم فرمودند:
در تعطیلی طولانی مجلسین دیده میشود كه دولت اقداماتی را در نظر دارد كه مخالف شرع اقدس و مباین صریح قانون اساسی است. مطمئن باشید تخلف از قوانین اسلام و قانون اساسی و قوانین موضوعه مجلس شورا برای شخص جنابعالی و دولت ایجاد مسئولیت شدید در پیشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد كرد... در خاتمه یادآور میشود كه علمای اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالفهٔ با شرع مُطاع، ساكت نخواهند ماند و به حول و قوهٔ خداوند تعالی امور مخالفهٔ با اسلام رسمیت نخواهد پیدا كرد.[۲۵]
حضرت امام از سكوت علماء گلایه دارند. معظمله طی اعلامیهای از اینكه آیهٔالله خوانساری امام جماعت مسجد سیدعزیزالله آنگونه كه شرایط كشور اقتضا دارد وارد عمل نشده بودند اعتراض داشتند. توصیهها و نقطهنظرهای انقلابی امام انصافاً بسیار قوی بود. امام ایستادگی كردند و روحانیت را به ایستادگی در برابر تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی وادار نمودند. امام به علماء نوشتند: سكوت در این امر موجب آن است كه این ننگ برای ملت شیعه باقی بماند.[۲۶] زمان برای دربار و درباریان سریع میگذشت. دربار تصور داشت كه میتواند با به تصویب رساندن و اجرای آن اولین گامها را در اسلامزدایی، محكم بردارد. اما حضرت امام نگذاشتند.
●فشار همهجانبه بر دولت علم برای لغو تصویبنامه
كشور در تب و تاب و التهاب بسر میبرد. هر روز اعلامیهها، سخنرانیهای افشاگرانه حضرت امام و ملاقاتهای سرنوشتساز ایشان ورد زبانها و محافل بود. در كشور همهجا از آیهٔالله العظمی خمینی سخن بود و از مواضع محكم ایشان در مقابل شاه صحبت میشد. مردم خسته و محروم كه از سالها پیش و بخصوص پس از كودتای آمریكایی بیست و هشتم مرداد نفسهاشان در سینهها حبس شده بود فرصتی برای مقاومت و مخالفت یافته بودند. هر روز انبوه جمعیت به حضور امام در قم مشرف میشدند. آنها با دامنی پر از امید و سینهای پركینه از رژیم شاه، مجلس را ترك میكردند. این یك تحول مهم در تاریخ مبارزات سالهای اخیر بود.
●اخطار جدیتر به رژیم
حضرت امام طی یك سخنرانی در نهم آذرماه ۱۳۴۱ در حضور انبوه جمعیّت در قم در منزل شخصی خودشان فرمودند:
«... دولت باید دستور لغو لایحه را در جراید بنویسد، زیرا موقعیت بد است و اگر این دفعه مردم عصبانی بشوند دیگر ما جلوی آنها را نمیتوانیم بگیریم و حتی سرنیزه هم جلوی آنها را نمیتواند بگیرد و اگر درست نشود من خودم به تنهایی راه میافتم و هرچه پیش آید بیاید.»
سخنرانی تند و افشاگرانه و شجاعانه حضرت امام در نهم آذر ماه كه بر ضرورت لغو مصوبه تأكید فرموده بودند حاوی نكات بسیاری است كه برای تحلیلگران مسایل ایران و توجه به ریشههای انقلاب اسلامی حائز اهمیت بسیار است.
●عقبنشینی دولت
سرانجام با اهتمام همهجانبه حضرت امام و حمایت بسیاری از روحانیون و علمای شهرستانها و مردم، دولت عَلَم در یك عقبنشینی آشكار لغو مصوبه را اعلام كرد. این نخستین حركت در پیروزی مردم در برابر رژیم شاه محسوب میشود.
سخنرانیهای بسیار مهم حضرت امام در یازدهم آذر و در بیستم آذر بسیاری از پلهای ارتباطی مردم و شاه را ویران ساخت. در این سخنرانیها شاه با سادهترین و عادیترین كلمات مورد عتاب و خطاب واقع شد. امام در بخشی از آن سخنرانی فرمودند: «طرف خطاب و حساب ما شخص شاه است كه در مرز مرگ و زندگی قرار گرفته و چنانكه خود اظهار داشته عقبنشینی او در این مورد به قیمت سقوط و نابودی او تمام خواهد شد. بنابراین او مأمور است كه این برنامه را به هر قیمتی است به مرحله اجرا بگذارد و نه تنها عقبنشینی نمیكند و دست از كار نمیكشد بلكه با تمام قدرت و با كمال درندگی با هرگونه مخالفتی مقابله خواهد كرد.»
این سخنرانی را حضرت امام در اواخر دیماه ۱۳۴۱ ایراد فرمودند. پس از آنكه شاه از قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی تحت فشار حضرت امام مجبور به عقبنشینی گردید از ناحیه آمریكا و انگلیس توبیخ شد. لذا «كندی» رئیسجمهور وقت آمریكا طرح نابودی استقلال و اقتصاد كشور را با طرحی استعماری تحت نام «انقلاب سفید» به شاه دیكته كرد. این طرح كه در آغاز دارای شش بند بود چیزی را برای مردم باقی نمیگذاشت.
تقسیم اراضی بزرگ بین كشاورزان فاقد سرمایه و ابزار كاشت و داشت و برداشت، ملی شدن جنگلها و مراتع كه نابودی كشاورزی و دامداری را به دنبال آورد... از دستاوردهای كوتاهمدت انقلاب سفید بود!!؟
●حمله سبعانه رژیم به شهر قم
رژیم جنایتكار پهلوی به منظور ایجاد رعب و وحشت در قم جهت عدم همراهی مردم قم با اهداف امام خمینی در سوم بهمن ماه ۱۳۴۱ به شهر قم حمله كرد. گروهی مزدور و رجاله با حمله به مدرسه فیضیه و طلاب و اهالی غیور قم به مغازهها حمله بردند. اموال مردم را غارت كردند. درب و پنجره بسیاری را شكستند.[۲۷]
حضرت امام كه اینبار علاوه بر مردم و جمع كثیری از طلاب جوان كه از ایشان حمایت گسترده كرده بودند دیگر مراجع قم نیز از اهداف ایشان جانبداری میكردند اهداف خود را صریحتر و روشنتر بیان فرمودند.
امام خمینی اعلامیهای تاریخی تهیه كردند كه علمای بزرگ حوزه علمیه قم از جمله آیهٔالله عظمی گلپایگانی، آیهٔالله هاشم آملی، آیهٔالله مرتضی حائری، آیهٔالله محمدحسین طباطبایی، آیهٔالله سید احمد زنجانی، آیهٔالله مرتضی لنگرودی و آیهٔالله موسوی یزدی و... امضاء كرده بودند. امام در این اعلامیه به نحو مؤثری به تجزیه و تحلیل لوایح شاه پرداختند و اهداف براندازانه و پشت پرده آن را تشریح نمودند. این اعلامیه تأثیر بسیاری بر جای گذاشت به طوری كه رفراندم شاه برای تصویب این لایحه با شكست خفتباری روبرو شد زیرا جز قلیلی از مردم در آن شركت نكردند.
اسناد بر جای مانده از رژیم شاه بخصوص اسناد وزارت كشور از عدم شركت گسترده و مؤثر مردم حكایت دارد.
●بر هم زدن بساط شاه
شاه كه میخواست از شكست فضاحتبار خود در رفراندم یك پیروزی بسازد رادیو و تلویزیون و جراید را وادار كرد كه از شركت گسترده مردم در رفراندم سخن بگویند و انقلاب سفید را نسخهٔ منحصر به فرد سعادت مردم به مردم معرفی كنند اما این بار هم امام نقشههای دشمن را با موضعگیریهای به جا و سنجیده خنثی نمودند.
امام خمینی در ۲۹ اسفند ۴۱ طی سخنرانی بسیار مهمی فرمودند: «امسال ما عید نداریم و این عید را عزای ملی اعلام میكنیم نه به خاطر اینكه مصادف با شهادت حضرت صادق سلامالله علیه، آن حضرت مقامش عالی و بلند است، ولادت و شهادتش موجب تحكیم و پیشرفت اسلام است. ما در این عید عزا داریم برای مصیبتها و لطمههایی كه در این سال به اسلام وارد شد. این سال سال خوشی برای مسلمین نبود...
ما میدانیم كه دستگاه جبار چه خوابهای خطرناكی برای اسلام دیده است كه میآید شرط مسلمان بودن را از انتخابكننده و انتخاب شونده حذف میكند... اگر بناست خدای نخواسته اسلام نباشد، احكام قرآن نباشد، مذهب جعفری در كشور از رسمیت بیفتد، روحانیت اصلاً نمیخواهیم باشد... روحانیت نباید ازچیزی بترسد. روحانیت نباید از عربدهكشیها و وحشیگریها و غوغای مشتی رجاله و اراذل وحشت كند و علما و روحانیون باید تا آخرین قطره، خون خود را در راه اسلام و در راه قرآن و در راه اعلای كلمهٔالله نثار كنند.»[۲۸]●رودررویی همهجانبه امام با شاه
پس از حملهٔ سبعانه مزدوران به مدرسه فیضیه و به حوزه علمیه قم و هتك حیثیت روحانیت كه نشان آشكار برنامههای شاه در براندازی اسلام و روحانیت بود، خشم فروخورده روحانیت كه از بعد از سلطه سنگین رضاخان در سینهها و گلوها مانده بود چون آتشفشانی منفجر شد. توفان این حركت انقلابی، جهنمی برای شاه و دربار و آمریكا ایجاد كرد كه در هرم آتش آن همه چیز شاه به خطر افتاد. هرچند در این دوئل نابرابر حوزههای علمیه و روحانیت شدیداً آسیب دیدند اما این شاه و درباریان و آمریكا بودند كه بیشتر از همه خسارت خوردند. شاه شدیداً تحقیر شده بود. كلمات و موضعگیریهای شجاعانه و انقلابی حضرت امام چیزی را برای شاه باقی نگذاشت. امام در اعلامیه تاریخی خود كه در سیزدهم فروردین ماه ۱۳۴۲ منتشر كردند فرمودند:
«اینان با شعار «شاه دوستی» به مقدسات مذهبی اهانت میكنند. شاه دوستی یعنی غارتگری، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین و تجاوز به مراكز علم و دانش. شاه دوستی یعنی ضربه زدن بر پیكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههای اسلام و محو آثار اسلامیت. شاه دوستی یعنی كوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت.»[۲۹]
آنهایی كه با فرهنگ شاه و دربار آشنایی دارند و یا در آن فضای پراختناق و مخوف تنفس كردهاند و یا اسناد تاریخی را به درستی بررسی كردهاند متوجه میشوند كه صدور چنین اعلامیهای كه شاه را آنگونه مخاطب ساخته و ریشهٔ همهٔ جرم و جنایات را مستقیماً شخص شاه میدانند دل شیر میخواهد و شجاعت امیرالمؤمنین. مقایسه شكلی این اعلامیه با اعلامیههایی كه بعضی از مراجع در آن حال و هوا منتشر كردهاند بخوبی شجاعت بیمانند و درستی تحلیل حضرت امام را روشن میكند. پس از این مخاصمه، دیگر هرگز شاه نتوانست از فشار اینهمه حقارت و سرزنش كمر راست كند.
همه روزه گروه كثیری از اقشار مختلف مردم از شهرهای اطراف به قم میآمدند و پس از زیارت حضرت معصومه به زیارت امام مشرف میشدند. حضرت امام نیز طی سخنرانیهای افشاگرانه مردم را برای حركت عظیم و فراگیر و رویارویی گسترده با شاه آماده میكردند. ارسال نامهها و تلگرافهای فراوان و فرستادن نمایندگان شجاع و بیباك برای تشریح موقعیت كشور به شهرهای دور و نزدیك جهت بیدار كردن علمای بلاد در همین راستا انجام میشد. شهرها نیز بتدریج آماده میشدند. طلاب و بخصوص جوانان بیشتر از دیگران تحتتأثیر افكار و اندیشههای انقلابی امام قرار میگرفتند. اعلامیههای حضرت امام را اغلب جوانان تكثیر و توزیع میكردند.
●دستگیری حضرت امام
در روز پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ شاه كه از موضعگیریهای انقلابی حضرت امام بسیار خشمگین بود و امام را انعطافناپذیر و اهل مذاكره و معامله نمیدید دستور بازداشت ایشان را داد. با دستگیری حضرت امام كشور منفجر شد. جمع زیادی از مردم شهرهای مختلف به حمایت از حضرت امام به خیابانها ریختند. قیام سراسری مردم مشكلات بسیار زیادی را برای شاه و دربار فراهم آورد. مردم تهران به حمایت از مرجع بزرگ خود با كفن از جنوب شهر حركت كردند. حركت مردم تهران با شدیدترین وجهی سركوب شد. جمع كثیری از مردم كشته، تعداد زیادی مجروح و عدهای نیز دستگیر شدند. در دیگر شهرها نیز مردم حركت انقلابی داشتند. قیام مردم ورامین كه میخواستند به حمایت از امام به تهران بیایند در آغاز راه شدیداً سركوب شد.
تصور شاه این بود كه با دستگیری حضرت امام میتواند حركت توفندهٔ مردم را سركوب كند. لذا در شب پانزدهم خرداد و پس از سخنرانی بسیار كوبندهٔ امام در مدرسه فیضیه امام را دستگیر كردند و به تهران منتقل و در زندان قصر محبوس كردند. حضرت امام چون شیر شرزه در زندان نیز بر ضد شاه میخروشیدند و همه فتنهها را زیر سر شاه میدانستند و حتی از پاسخ دادن به سؤالات بازجوها خودداری میكردند. این نیز حكایت از زبونی شاه و ناتوانی و سردرگمی درباریان دارد.
شاه تحت فشار افكار عمومی و حمایت گسترده علمای اعلام و مردم انقلابی، مجبور شد امام را از زندان آزاد كند و به منزلی در شمیران منتقل نماید. دستگیری حضرت امام هم نتوانست نه در دل امام ترسی ایجاد كند و نه در حمایت مردم از امام خللی وارد آورد.
سرانجام حضرت امام از حبس و تبعید و محاصره ساواك آزاد شدند و پیروزمندانه به قم بازگشتند. شهرها غرق در چراغانی و جشن شد. منبریها آزادانه از امام خمینی و اهداف امام سخن میگفتند و دانشجویان و دانشگاهیان كه تحتتأثیر شدید امام بودند از لزوم سرنگونی شاه حرف میزدند. نگارنده كه خود از طرف علمای جهرم برای دیدار با حضرت امام و تحویل مبالغی وجوهات به قم رفته بودم دیدم كه تمامی مغازهها با عكس حضرت امام زینت یافته بود. در مدرسه فیضیه پارچه نوشته بزرگی در حمایت از امام نصب شده بود.
سال ۴۲ در حالی پایان یافت كه شاه در اجرای برنامههای استعماری بیگانگان جدی بود و روحانیت در مقابله و مبارزه با شاه تردیدها را كنار گذاشته بود. دوئلی طولانی و جدی و پرهزینه شروع شده بود.
●سال ۱۳۴۳
رویدادهای سیاسی سال ۴۳ بسیار زیاد و اثرگذار و تعیینكننده بود. شور و شعور سیاسی مردم بسیار بالا رفته بود. محور همه این مسایل امام بودند. علماء، روحانیون، طلاب جوان، دانشجویان، دانشگاهیان، بازاریها، جوانها، زنان و مردان همه انقلابی بودند. انقلابی تند و غیرقابل كنترل.
نقطهنظرات حضرت امام به صورتهای نوار، اعلامیه، تراكت، همراه با عكس ایشان در همهجا دست به دست میگشت. جوانان با امكانات كم و بسیار محدود خود نسبت به تكثیر و توزیع اعلامیههای حضرت امام اهتمامی ویژه داشتند. شهر ما (جهرم) و نیز شیراز و داراب و فسا و دیگر شهرهای جنوب همه یكپارچه آتش بود. جالب است بگویم مثلاً در دبیرستان خواجه نصیر جهرم اكثر جوانان انقلابی و طرفدار امام بودند. هیچكس طرفدار شاه و دولت نبود. این نكتهای مهم و قابل توجه است و از نفرت عموم نسبت به شاه و دربار حكایت میكند.
در فروردین ماه تعداد قابلملاحظهای سخنرانی بسیار مهم و تند و نسبتاً طولانی از جمله سخنرانی امام در ۲۶ فروردین ماه در مسجد اعظم فوقالعاده اثرگذار بود. عمده محور این سخنرانی تجزیه و تحلیل حادثه ۱۵ خرداد بود. حضرت امام اصرار داشتند این حادثه به عنوان ضعف بزرگ شاه و قدرت مثالزدنی انقلاب زنده بماند. برعكس درباریان میخواستند آنرا به فراموشی بسپارند.[۳۰]
●كاپیتولاسیون
هر روز كه میگذشت صف انقلاب از صف ضدانقلاب جدا میشد، خودی و غیرخودی مشخصتر میشدند. افراد متعهد و انقلابی كه پیروان حضرت امام را تشكیل میدادند محبوبتر و مطلوبتر میشدند و شاه و اسرائیل و آمریكا منفورتر میگشتند.
آمریكا در یك اقدام شتابزده كه دلیل بر عقب افتادن واشنگتن از حوادث سیاسی ایران بود طرح استعماری كاپیتولاسیون را به دولت ایران داد و شاه را مجبور كرد كه آنرا به تصویب برساند. خلاصه این طرح آزادی عمل بیشتر آمریكاییها در ایران و بازگذاشتن دست آمریكائیان برای هر اقدامی بود. واكنشها نسبت به این طرح استعماری بسیار زیاد بود. دانشگاه، حوزهها، امامان جماعات، منبریها، جوانان زنان و مردان با خشم و ناراحتی با این طرح استعماری مخالفت كردند اما مخالفت حضرت امام تعیینكننده، كوبنده و تحقیركننده شاه و آمریكا و اسرائیل بود.
امام خمینی در بخشی از این سخنرانی تاریخی و بسیار مهم و بیسابقه فرمودند:
«... آقا، من اعلام خطر میكنم. ای ارتش ایران من اعلام خطر میكنم. ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میكنم. ای بازرگانان ایران من اعلام خطر میكنم. ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر میكنم. ای فضلا، ای طلاب، ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد. ای تهران، ای شیراز من اعلام خطر میكنم... معلوم میشود برای ما خوابها دیدهاند. از این بدتر چه خواهند كرد. از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چیه؟ چه میخواهند با ما بكنند؟ چه خیالی دارند اینها؟»[۳۱]
حضرت امام ضمن تحقیر كردن شدید شاه و انتقاد تند از انقلاب سفید شاه كه محصول شوم آن فقر و بیماری مردم است فرمودند:
«این مجلسی كه به فتوا و به حكم مراجع تقلید، تحریم شده است. این مجلسی كه یك وكیلش از ملت نیست این مجلسی كه به ادعا هی میگویند، ما... آقا كو این انقلاب سفید؟ پدر مردم را درآوردند. آقا من مطلعم. خدا میداند كه من رنج میبرم من مطلعم از شهرستانهای دورافتاده. از این قم بدبخت، من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم، از وضع زراعت مردم.»[۳۲]
●رئیسجمهور آمریكا منفورترین افراد دنیا
حضرت امام كه شدیداً از مصوبه مجلس شورای ملی در تصویب كاپیتولاسیون و مجلس سنا و دربار و شاه و آمریكا خشمگین بودند فرمودند:
«ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید. رفت اسلام. ای ملل اسلام. ای سران ملل اسلام. ای رؤسای جمهور ملل اسلامی. ای سلاطین ملل اسلامی... به داد همه ما برسید. ما زیر چكمهٔ آمریكا برویم چون ملت ضعیفی هستیم؟ چون دلار نداریم؟ آمریكا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریكا بدتر. شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر. همه از هم پلیدتر. اما امروز سروكار ما با این خبیثهاست. با آمریكاست. رئیس جمهور آمریكا بداند. بداند این معنا را كه منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما.»
●تعیین تكلیف برای همه
با توجه به برنامههای گسترده امپریالیزم و صهیونیزم جهانی برای استثمار كشورمان كه در كاپیتولاسیون آشكارتر شده بود حضرت امام در فرازی از همین سخنرانی فرمودند:
«والله گناهكار است كسی كه داد نزند. والله مرتكب كبیره است كسی كه فریاد نكند...
ما این قانونی كه گذاردند قانون نمیدانیم. ما این مجلس را مجلس نمیدانیم. ما این دولت را دولت نمیدانیم اینها خائنند به مملكت ایران! خائنند...»
●تبعید حضرت امام دلیل بر اشغال ایران توسط آمریكا بود
حضرت امام كه دستهای آمریكای تبهكار و دیگر جنایتكاران و جهانخواران را پشت كاپیتولاسیون میدیدند در فراز دیگری از این سخنان افشاگرانه فرمودند:
«اگر این مملكت اشغال آمریكاست پس چرا اینقدر عربده میكشید؟ چرا اینقدر دم از ترقی میزنید؟ اگر این مستشارها نوكر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان میكنید؟ اگر نوكرند مثل سایر نوكرها با آنها عمل كنید... اگر مملكت ما اشغال آمریكایی است پس بگویید، پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملكت...[۳۳]»
سرانجام خفاشان شبپرست كه وجود حضرت امام را با مصالح و منافع نامشروعشان در تضاد دیدند، ایشان را در سیزدهم آبانماه ۱۳۴۳ دستگیر و پس از انتقال به تهران، به تركیه تبعید كردند. بررسی اثرات فوقالعاده این سخنرانی و تبعید حضرت امام و نقش و سهم هوداران حضرت امام در گرم نگاهداشتن سنگر مبارزه و مطرح بودن طرفداران امام خمینی به عنوان دلسوزان و وارستگان و متعهدان جامعه... را به فرصتی دیگر موكول میكنیم. فقط در اینجا به یك جمله بسنده میكنیم كه این سخنرانی تكثیر شد و به همه نقاط كشور رفت و بكرات در محافل پخش شد. نگارنده خود كه یك عضو كوچك از هواداران امام بوده و هستم و انشاءالله خواهم بود این سخنرانی را از حفظ دارم و امروز پس از ۴۰ سال كه از ایراد آن سخنرانی میگذرد هنوز هم قسمت اعظم آنرا در حافظه خود دارم.
علیمحمد بشارتی
پینوشتها:
[۱] . قرآن كریم، سوره قریش، آیات ۳ ـ ۵.
[۲] . سوره فرقان، آیه ۸.
[۳] . سوره بقره، آیه ۲۵۷.
[۴] . سوره بقره آیه ۲۵۷.
[۵] . سوره شوری، آیه ۴۰.
[۶] . سوره جمعه، آیه ۵.
[۷] . سوره قصص، آیه ۵۰.
[۸] . سوره نوح آیه ۲۴.
[۹] . سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
[۱۰] . سوره كهف، آیه ۲۹.
[۱۱] . سوره شوری، آیه ۴۵.
[۱۲] . موسوعه كلمات الامام الحسین، معهد تحقیقات باقرالعلوم، ص ۳۶۰.
[۱۳] . الفتوح، ابن اعثم كوفی، جلد ۵، ص ۲۳ و بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷.
[۱۴] . كتاب دخترم فرح اثر فریده دیبا، ص ۳۰۹.
[۱۵] . دخترم فرح، ص ۴۵۹.
[۱۶] . دخترم فرح، ص ۹۶.
[۱۷]. اسناد لانه، جلدی ۷، ص ۲۶۴.
[۱۸] . ۵۷ سال اسارت، ج ۱، ص ۲۸۵.
[۱۹] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۴.
[۲۰] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۰، ۱۵ خرداد ۱۳۳۱.
[۲۱] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۲، دیماه ۱۳۳۱.
[۲۲] . اسرائیل چگونه تشكیل شد، ص ۱۹۰.
[۲۳] . رژیم شاه مخالفین خود و مخالفان رژیم صهیونیستی را دارای ارتباط با كشورهایی مانند مصر و عراق میكرد.
[۲۴] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۷۷.
[۲۵] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۸۰ و ۸۱، ۲۸ مهر ماه ۱۳۴۱.
[۲۶] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۹۷، آذرماه ۱۳۴۱.
[۲۷] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۴۲.
[۲۸] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۵۸ ـ ۱۵۹.
[۲۹] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۷۸.
[۳۰] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۸۵ ـ ۳۰۸.
[۳۱] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۸.
[۳۲] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۱۹.
[۳۳] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۱۹.
پینوشتها:
[۱] . قرآن كریم، سوره قریش، آیات ۳ ـ ۵.
[۲] . سوره فرقان، آیه ۸.
[۳] . سوره بقره، آیه ۲۵۷.
[۴] . سوره بقره آیه ۲۵۷.
[۵] . سوره شوری، آیه ۴۰.
[۶] . سوره جمعه، آیه ۵.
[۷] . سوره قصص، آیه ۵۰.
[۸] . سوره نوح آیه ۲۴.
[۹] . سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
[۱۰] . سوره كهف، آیه ۲۹.
[۱۱] . سوره شوری، آیه ۴۵.
[۱۲] . موسوعه كلمات الامام الحسین، معهد تحقیقات باقرالعلوم، ص ۳۶۰.
[۱۳] . الفتوح، ابن اعثم كوفی، جلد ۵، ص ۲۳ و بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷.
[۱۴] . كتاب دخترم فرح اثر فریده دیبا، ص ۳۰۹.
[۱۵] . دخترم فرح، ص ۴۵۹.
[۱۶] . دخترم فرح، ص ۹۶.
[۱۷]. اسناد لانه، جلدی ۷، ص ۲۶۴.
[۱۸] . ۵۷ سال اسارت، ج ۱، ص ۲۸۵.
[۱۹] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۴.
[۲۰] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۰، ۱۵ خرداد ۱۳۳۱.
[۲۱] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۲، دیماه ۱۳۳۱.
[۲۲] . اسرائیل چگونه تشكیل شد، ص ۱۹۰.
[۲۳] . رژیم شاه مخالفین خود و مخالفان رژیم صهیونیستی را دارای ارتباط با كشورهایی مانند مصر و عراق میكرد.
[۲۴] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۷۷.
[۲۵] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۸۰ و ۸۱، ۲۸ مهر ماه ۱۳۴۱.
[۲۶] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۹۷، آذرماه ۱۳۴۱.
[۲۷] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۴۲.
[۲۸] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۵۸ ـ ۱۵۹.
[۲۹] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۷۸.
[۳۰] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۸۵ ـ ۳۰۸.
[۳۱] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۸.
[۳۲] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۱۹.
[۳۳] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۱۹.
منبع : ماهنامه زمانه
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان ایران دولت حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران قالیباف افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی چین شورای شهر تهران شورای شهر شهرداری تهران پلیس قتل سیل کنکور فضای مجازی وزارت بهداشت
قیمت دلار مالیات خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا مسکن تورم ایران خودرو سایپا
زنان تئاتر تلویزیون سریال بازیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران سینما فیلم موسیقی سریال پایتخت قرآن کریم
سازمان سنجش خورشید
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه عراق ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک سپاهان استقلال تراکتور وحید شمسایی
هوش مصنوعی اپل آیفون تبلیغات همراه اول فناوری اینترنت ناسا گوگل بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
موز خواب بارداری دندانپزشکی کاهش وزن آلزایمر