جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آنجا که مرگ زندگی را یاری می‌کند


آنجا که مرگ زندگی را یاری می‌کند
فیلسوف‌های قدیمی‌ می‌گفتند که دنیای مادی، دنیای اعداد و اضداد است. یعنی اگر به دنیا نگاه کنی، اول اینکه می‌بینی چیزهای متعددب در دنیا وجود دارد که می‌شود آنها را شمرد و با عدد بیان کرد، پس دنیای مادی دنیای اعداد است.
از طرفی، چیزهایی هم وجود دارند که ضد یکدیگرند مانند روشنایی و تاریکی، خوبی و بدی، خست و سخاوت، شیرینی و تلخی و هزاران مثال دیگر.
این مثال ها نشان می‌دهد که دنیای ما دنیای اضداد هم هست. اما شاید هیچ دو چیزی را نتوان پیدا کرد که به اندازه زندگی و مرگ ضد یکدیگر باشند. تاریخ علم پزشکی همانا تاریخ دوست داشتن زندگی و دشمن داشتن مرگ است. اما گاه این دو ضد جاوید دست دوستی به سوی یکدیگر دراز می‌کنند.
زندگی در دل خود چیزی جز نزدیک‌تر شدن به مرگ نیست. با هر نفسی که هوای زندگی بخش را به درون ریه‌ها فرو می‌دهیم، گامی‌ به مرگ نزدیک‌تر می‌شویم و صدای تیک تاک ساعت همانا صدای گام‌های مرگ است که با هر «تیک» و هر «تاک» خود قدمی‌ به ما نزدیک‌تر می‌شود. به قول شاعر: «و همه می‌دانیم، ریه‌های لذت پراکسیژن مرگ است.» اما گاهی هم هست که مرگ به مدد زندگی می‌آید و آن هنگامی است که به پزشکان درسی می‌آموزد تا آن را در یاری رساندن به زندگی زندگان به کار گیرند. اتاق‌های تشریح دانشکده‌های پزشکی همواره مثالی از این یاری‌رسانی گشاده‌دستانه بوده‌اند.
اما هفته پیش در همین ستون از مکان دیگری سخن گفتیم برای زندگی که ببیند دستان گشاده مرگ را برای یاری رساندن: اتاق احیای قلبی‌عروقی بیمارستان‌های آموزشی و تمرین لوله‌گذاری روی بیمار جان سپرده‌ای که هنوز دچار جمود نعشی نشده است.
«آیا این کار اخلاقی است؟» راوی داستان هفته پیش این پرسش را مطرح کرد اما فرصت پاسخگویی به آن را نیافت. زیرا فضای ستون اخلاق پزشکی سپید، این شباهت را با «تلفن‌های سه دقیقه‌ای» و با «جوانی» و با لدیدار در مهلت غفلت بزرگ‌ترها» دارد که تا بخواهی حرف اصلی را بزنی، مجال به پایان رسیده است و امن عیشی نمانده که «جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها». پس ادامه سخن ماند برای این نوبت:
آیا تمرین لوله‌گذاری روی بدن مردگان اخلاقی است؟ به نظر می‌رسد که بهترین کار، اخذ رضایت از بازماندگان است. مانند پیوند عضو که اگر توضیح بدهی و ضرورت و صواب و ثواب کار را بگویی، چه بسا که راضی هم می‌شوند. اما اگر ببینیم که شرایط فرهنگی چنان است که حتی مطرح کردن چنین درخواستی ممکن است دانشجو را هم‌سفر آخرت آن مرحوم کند، تنها در صورت لزوم قطعی این آموزش و فقدان جایگزین آموزشی (مانند امکان کار روی مولاژ) و با تعهد به حفظ کرامت جسد و باقی نگذاشتن آثار روی آن، شاید بتوان این کار را در غیاب رضایت تصریح شده بازماندگان نیز اخلاقی دانست. در اینجا باید به بیمارانی فکر کرد که در لحظات بحرانی احیای قلبی-ریوی جان‌شان به مهارت پزشک در لوله‌گذاری بسته خواهد بود.
منبع : هفته نامه سپید