یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


اینجا تهران است سراشیبی دارا و ندار


اینجا تهران است سراشیبی دارا و ندار
اصولا جغرافیا به عمیق ترین لایه های درونی ذهن انسان رسوخ کرده و لذا شهروند، جهانی را از لابلای این شکاف های درونی نظاره می کند. نقطه اتصال سیاست با جغرافیای شهری همانا مواجهه شهروندان است، به قسمی که «هویت» از جغرافیای زیست محیطی سرچشمه گرفته و به کنش شهروندان سمت و سو می دهد.
شهر فقط مکان و محلی برای زندگی اجتماعی نیست، فراتر از این هاست. یک شهر یک هویت است، شخصیت دارد، زندگی می کند، به دنیا می آید، بزرگ شده و بر محیط اطراف خود تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد.
شهرها در جوامع توسعه نیافته اما آئینه تمام نمای تبعیض و لاپوشانی اند. از تبعیض سطوح دسترسی شهری گرفته تا فرسودگی فضاهای عمومی همه و همه حاکی از تقعر و تحدب ما به ازاهای عینی و ذهنی در پارادایم روزمره گی ها نسبت به آدم های با جیب های متفاوت است. براساس تقسیم بندی معمول می توان مرغوبیت را به عنوان ملاک رتبه بندی مناطق در تمامی شهرهای جهان، فارغ از سطح توسعه یافتگی آنها پذیرفت ولی نمی توان تمامی ناهماهنگی های موجود در شهرها را ناشی از این نوع نگاه ذاتی به چگونگی چینش مناطق در آنها دانست.
اساسا توسعه محلی تمایزگذاری را در میان شهرها در کشورهای توسعه یافته به لحاظ توسعه یافتگی دشوار نموده است، زیرا توسعه محلی رسیدن به نقطه بهینه در بالفعل نمودن ظرفیت های محلی موجود در مناطق جغرافیایی است که با توجه به شاخص های خاص شهر یا همان برند شهری خوانده می شوند. ناهماهنگی در دسترسی به منابع، نقطه عزیمت ورود به تحلیل سیاست گذاری های کلان در درون مناطق شهری است. سیاست هایی که مهم ترین وجه تمایزشان از سایرین، تأثیر سریع و اغلب مستقیم آنها برزندگی روزمره شهروندان می باشد. از این رو اولین و مهم ترین ابزار سنجش در این نوع سیاست گذاری ها همانا میزان کارکرد آنها در بهبود پویش های درون شهری بوده و لذا بدیهی است که تجمیع ناکارآمدی های این سیاست ها در دوره های معین می تواند زمینه سازی مناسب جهت بروز بحران مشروعیت دولت ها در سطوح کلان شود.
و اما تهران شهری است کوهپایه ای که در سراشیبی دامنه کوه های البرز واقع شده و همین شیب و اینکه تا کجای آن بالا رفته و مأمن گزیده باشید، تا حدود زیادی تعیین کننده آن است که درچه رده اجتماعی قرار دارید. از آنجا که قلب تجارت تهران در بازار شهر واقع است، یکی از لوکس ترین شیوه های رایج زندگی این است که صبح ها جهت رفتن به حجره ای احتمالی در بازار از شمال شهر به سمت جنوب رفته و عصرها از جنوب به سمت شمال برگردید. یعنی در شمال شهر زندگی نموده و در بازار، تجارتخانه داشته باشید. لازم به ذکر است که هم اینک با مراکز خریدی که در گوشه کنار شهر ساخته شده است، اکثریت مردم عکس این مسیر را طی می کنند. لذا این معکوس شدن چرخه حرکتی صرفا به معنای فقر طبقاتی این افراد نیست، گرچه می تواند باشد. ولی به هر حال قابل کتمان نیست که شرکت های پولساز اکنون دیگر همه جای شهر و بالاخص در شمال شهر پخش شده اند.
از آنجایی که مدیریت کلان شهری به ویژه در پایتخت در ارتباطی معنادار با ساختارهای مدیریت در سطوح ملی قرار دارد لذا سیاست گذاری های ناکارآمد شهری غالبا ناشی از ناکارکردی ملی دانسته می شوند و از این رو جایگاه ساختاری یک شهردار بیش از آنکه منطقه ای- کارکردی دانسته شود با ملاک های ملی سنجیده می شود. شهرها اولین مکان مواجهه ساکنین آن با سیاست گذاری های مدیران شهری و کشوری اند. از طرفی تفاوت در نحوه زیست شهرنشینان امری طبیعی است اما اینکه سرمنشاء این تفاوت ها تا چه اندازه ناشی از سیاست گذاری های شهری است، موضوعی باشد که باید در مطالعات مربوط به ارتباط میان سیاست و شهر مورد توجه قرار گیرد.
تهران قلب ایران است، چرا که تکلیف سیاست، اقتصاد، فرهنگ و هنر، جشنواره ها و همایش ها همگی در تهران روشن می شود. «تهرانی» یک روش زندگی، یک رویا، یک نفرین و به طور جنرال، یک فرهنگ شده است. اصولا رابطه مردم ایران با تهران به یک رابطه عشق و نفرت مبدل شده است. شهری که در قرون اخیر به دردانه ای تبدیل شده که هرچه خواسته برایش مهیا بوده و حتی زلزله قریب الوقوعی که سالهاست همه انتظارش را می کشند، به طرز عجیب و معجزه آسایی عقب افتاده است. کارشناسان معتقدند هزینه این عزیز دردانگی را در خلال این سا ل ها، شهرهای دیگر کشور پرداخته اند. اقیانوسی بی ساحل که چه بلاهایی ممکن است بر سر شهروندان خود آورد، چه رسد به تازه واردان، به قسمی که حتی آنهایی که برای گردش به آن سفر می کنند را می ترساند. وای به حال آنها که دل به دریازده و به این شهر مهاجرت می کنند، دل غشه و تشویش خواهند گرفت. اساسا برنامه ریزی متمرکز در اداره شهر هرچند که بخواهد تبعیض های مذکور را رفع نماید اما از آنجا که صرفا با تقسیم بندی های جغرافیایی به مثابه مرزبندی های توسعه یافتگی رو به رو نیست لذا تبعاتی در عرصه های مختلف کنش اجتماعی از قبیل فرهنگ، اقتصاد و سیاست برجای خواهد گذارد و این به معنای شکل گیری دوگانه تأثیرگذاری بر زیست اجتماعی شهروندان و تأثیرپذیری نظام مدیریت شهری از واکنش آنها در برابر تغییر می باشد. اینکه نظام های مدیریت شهری در کشورهای کمتر توسعه یافته، بیشتر بر سیاست های حفظ وضع موجود در صورت بندی شهرها توجه دارند صرفا به خاطر این نیست که از توازن جغرافیایی موجود راضی اند بلکه بر هم زدن این توازن تبعاتی دارد که اهم آنها امکان درگیرشدن در بحران های امنیتی است. بحران هایی که از حاشیه ها سر بر کشیده و سریعا فراگیر می شوند و مهارشان نیز اصلا کار چندان ساده ایی نیست.
اصولا اینکه مدیریت شهری را خلاصه شده در مدیریت ترافیک و حمل و نقل، پسماند، فضای سبز و... بدانیم تا حدود زیادی تحلیل ها را مبتلا به تقلیل گرایی می کند. اداره شهر و مدیریت شهری همانا دوروی یک سکه اند که برآیند برقراری تعامل میان آنها رسیدن به توسعه محلی است. اولی راه حل بحران کارآمدی با توجه به لوازم و ملزومات شهری و دومی جلوگیری کننده از بحران مشروعیت با اندیشیدن به پیوندهای ملی شهر با کشور به مثابه یک پیوستار توسعه ای است. با اولی به اهدافی جهت رسیدن به توازن خواهیم رسید و از دومی برای استقرار نظامی مبتنی بر تعادل بهره خواهیم برد. استفاده از ساختار تکنوکراسی استراتژی مناسب در اداره شهر و بهره برداری از حکمرانی خوب، راهبردی مناسب برای مدیریت شهری است و لذاست که افزارمندان در اداره شهر و سیاستمداران در مدیریت شهر کارآمد می باشند.
آری سراشیبی شمال به جنوب، تهران را به دوقسمت عمده بالای شهر و پائین شهر تقسیم نموده است. سراشیبی که وقتی به سمت بالا می روی اسمش سربالایی و لذا بسیار نفسگیر است اما وقتی به سمت پائین می روی اسمش سرازیری است و لذا دیگر رفته ای. آنقدر می روی تا به انتها برسی و هیچ مانع و ترمزی هم نگهدارت نخواهد بود. آری اینجا تهران است...!
فریبرز درجزی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید