جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

برخیز که در عشق خطر باید کرد


برخیز که در عشق خطر باید کرد
یک بغض گرفته مسجد الاقصی را
زخمی بسته بال پرستوها را
اینها هم یک مشت طنابند چه باک؟
داریم عصای حضرت موسی را
بیهوده مگو که مرد میدان هستیم
وقتی که ز فریاد گریزان هستیم
در غزه برادرانمان را کشتند
انگار نه انگار مسلمان هستیم
با گریه و زمزمه به غزه برویم
با ساقی علقمه به غزه برویم
این سال دگر محرم آخر ماست
با مهدی فاطمه به غزه برویم
با ترس سفر، سینه زدن بیهوده است
آنسوی خطر سینه زدن بیهوده است
از سینه سپر کردن دگر می ترسی
شب تا به سحر، سینه زدن بیهوده است
جز ماه حسین در جهان ماهی نیست
در سینه به جز خروشی و آهی نیست
دنبال حسین خود اگر آمده ای
جز جاده غزه- کربلا راهی نیست
بسمه تعالی
تا سنگر غزه خالی از غیرت ماست
در هیئت دل سینه زنی باد هواست
گیسوی زنان غزه خون آلود است
یاران علی را چه شده؟ مرد کجاست؟
این سوی درختی به نسیمی افتاد
آن سوی پرنده ای ز بیمی افتاد
لالائی مادران به شیون آمیخت
پستانک خونین یتیمی افتاد
وقتی که تمام شد عزا می آییم
با اسلحه اشک و دعا می آییم
فعلا سرمان به کار هیئت گرم است
غزه! تو صبور باش! ما می آئیم
شمریم اگر روز ستم خاموشیم
خون است اگر آب خنک می نوشیم
آن سوی جهان کرب و بلائی برپاست
ما هم دلمان خوش است مشکی پوشیم
این خاک ز سنگ های سجیل پر است
خون در دلمان به وسعت نیل پر است
با لشگر ابرهه اگر حمله کنند
باریکه غزه از ابابیل پر است
امسال محرمی دگر شد برپا
هنگامهٔ امتحان شده، ای دل ما
بایست که مقتلی دگر بنویسند
غزه است کنون آینهٔ کرب و بلا
افراشته ایم پرچم آقا را
تا پاک کنیم از ستم دنیا را
تا کی اینجا نشسته و گریه کنیم
بایست خبر کنیم دریا ها را
برخیز که در عشق خطر باید کرد
در راه خدا سینه سپر باید کرد
از غزه صدای العطش می آید
یاران حسین را خبر باید کرد
بگذار بساط آه و واویلا را
خواهیم گرفت رخصت آقا را
آغشته به خون است محرم امسال
بایست به غزه برد هیئت ها را
در برکه چشم شوق دریا بنهد
با آمدنش داغ به دل ها بنهد
شاید امسال حضرت ثارالله
در غزه بجای کربلا پا بنهد
سرگرم عزا که فصل ماتم شده است
غافل از اینکه غزه پر غم شده است
هرچند هزار کشته افتاده ولی
گفتیم فقط ماه محرم شده است
می ریخت ز کودک و جوان خون دریا
اکبر ، قاسم ، حبیب و اصغر آنجا
امسال زمین به جای یک عاشورا
دارد دو دهه کرب و بلا ، کرب و بلا
این سمت : دروغ و ظلم کشتار و فریب
آن سمت : تمام مردم غزه غریب
ای صاحب ذوالفقار خونخواه حسین
دیر است بیا ألیس صبح بقریب؟
در ماه محرم از غم خود مستم
مانده نعش برادرم بر دستم
در عشق ، وطن نمی شناسد شیعه
من هم یکی از مردم غزه هستم
شب تا به سحر اگر که هیئت باشیم
در مدرسه آل محبت باشیم
حالا که صدای گریه عزا بپاست
بی غیرتی ماست که راحت باشیم
برای غزه از خنجر بگوئیم
و از داغ علی اکبر بگوئیم
ببین گهواره های خالیش را
که ذکر یا علی اصغر بگوئیم
اینجا همه بی پناه، خونین، عریان
آنجا همه ابلیس ، بیابان، زندان
امشب همهٔ ستاره ها می گریند
آژیر خطر، غزه و موشک باران
هرچند که سبز و بی گناهی غزه
مظلوم و غریب و بی پناهی غزه
در خون تو نقش کربلا می بینم
بدجور شبیه قتلگاهی غزه
لاله این دشت، آلوده به خون است هنوز
دشنه از دست مینداز که جنگ است هنوز
گرچه مرحب سپر انداخته، خیبر باقی است
بت مگوئید شکستیم، که بتگر باقی است
خسته منشین که حدیبیه حنینی دارد
عاقبت صلح حسن جنگ حسینی دارد
دشنه بردار که بر فرق کسان باید کوفت
و قفس بر سر صاحب قفسان باید کوفت
منبع : نجات غزه