سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


آیا امپراطوری نجات خواهد یافت؟


آیا امپراطوری نجات خواهد یافت؟
در آغاز جنگ عراق برآورد کاخ سفید از هزینه حمله به عراق، از جا کندن صدام حسین، نصب یک حکومت جدید و برقراری نظم و آرامش بین ۵٠ تا ۶٠ میلیارد دلار بود. پنج سال پس از آن تاریخ پنتاگون از هزینه ۶٠٠ میلیارد دلاری سخن می راند در حالیکه جوزف ستیگ لیتس برنده جایزه نوبل اقتصاد با انجام یک سری محاسبات پیچیده تاثیر جنگ را بر روی اقتصاد آمریکا (از جمله افزایش قیمت نفت) در حدود ۴٠٠٠ میلیارد دلار برآورد می کند. حکومت ها در برآوردهای خود همیشه دچار خطاهای این چنین می شوند چرا که در ابتدای مواجهه با یک بحران و یا طرح جدید بنحوی شگفت انگیز از اعتماد بنفس برخوردارند و روند جریانات را قابل کنترل و هموار و روان می بینند. طرح بلند پروازانه آقای هنری پالسون وزیر خزانه داری آمریکا که در هماهنگی با رئیس فدرال رزرو "بن برنانکه" تهیه شد از همین ناحیه سخت تهدید می شود.
برداشت کلی این است که دولت آمریکا در حدود ٧٠٠ میلیارد دلار از اوراق بهادار و دارائی های بانک ها و موسسات مالی را که لرزان و مشکوک بنظر می رسند خریداری کند و بانک ها در عوض از پولی که از این محل بدست می آورند بار دیگر وارد بازار شده و هم اقتصاد را رونقی دوباره بخشند و هم از شر دارائی های مشکوک که ممکن است قابل وصول نباشند خلاص شوند.
اما اشکال بزرگی در اینجا وجود دارد. ریشه همه این مشکلات این بوده که بخش بزرگی از مردم آمریکا بر اثر کاهش ارزش دارائی هایشان که عمدتا ناشی از فرو ریختن بازار ملک در آمریکا بوده است از پرداخت دیون خود سر باز زده اند و اعتبار (Credit) خوب خود را به لحاظ استانداردهای قابل قبول بانک از دست داده اند. بحران عظیم امروز "بحران اعتبار" (Credit Crisis) است. بفرض هم که بانک ها بخواهند به مردم وام دهند با وضعیت اعتباری ای که در جامعه پیدا شده و شرایط غیر قابل باوری که سیستم بانکی با آن روبرو شده کسی جرات و شهامت دادن وام به مردمی که زیر بار وام مسکن خود و کارتهای اعتباری و وام اتوموبیل کمر خم کرده اند نخواهد داشت.
بانکها مجبورند که این بار بسیار مطمئن دست خود را بازی کنند لذا در شرایطی که اقتصاد رو به سرنگونی است بهترین راه برای آنان خرید اوراق قرضه دولتی (Bonds) است. باین ترتیب دولت پولی را که از یک دست در اختیار بانکها گذاشته از دست دیگر تحویل می گیرد و این سیکل بسته می شود بدون اینکه حجم قابل توجهی پول وارد جامعه شود.
اما خطر بزرگتری که می تواند ناشی از یک غفلت تاریخی باشد این است که دولت آمریکا در صدد خرید اوراقی است که بدهی های بد مردم (Bad Debt) و بیزینس ها به شمار می روند به این امید که حداقل از سقوط قیمت آنان جلوگیری کند. اما و هزار اما..... زمانی که اقتصادی در حال ورود به یک رکود جدی است است مشخص نیست که ابزار های مالی که امروز به یک دلار خریداری می شود (که خود قیمت گذاری ها هم محل بحث و مناقشه است) چندی بعد چقدر ارزش خواهند داشت.
تازه فرض بزرگی در اینجا بطور پنهان صورت می گیرد که یادآور برآورد هزینه جنگ عراق است که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد، و آن اینکه جریان به همین جا خاتمه خواهد یافت. بعبارت دیگر دولت معتقد است که بازارها به این ابتکار دولت آمریکا عکس العمل مثبت نشان خواهند داد و جهان فایننس از فرو رفتن در یک سیاهچاله در امان خواهد ماند. این فرضی است که از دو جهت جای تامل بسیار دارد.
نخست اینکه اگر بحران هم چنان ادامه پیدا کند و فردا همین قضیه از بخش بانکهای سرمایه گذاری به بانک های اصلی سرایت کند تکلیف چیست؟ چه دلیلی وجود دارد که فردا سیتی گروپ و بنک آو آمریکا به همین سرنوشت دچار نشوند و اگر چنین شود این بهمنی که در حال فرود آمدن است در کجا و با چه میزان ویرانی آرام خواهد گرفت؟ چه دلیلی وجود دارد که شرکت های هواپیمائی و سه غول بزرگ اتوموبیل سازی یکی پس از دیگری به همین سرنوشت دچار نشوند؟ دوم اینکه عکس العمل بازار بورس ظرف چند روز اخیر به طرح ابتکاری پالسون- برنانکه حاکی از یک سر در گمی و بلاتکلیفی کامل است. شاخص داو جونز مانند یویو از روزی به روز دیگر بالا و پائین می رود.
کم نیستند کسانی که آمریکا را مخزن متفکرین و اندیشمندانی می دانستند (و می دانند) که با وقوف کامل بر وضعیت آگاهند که چه می کنند و به کجا می روند. بخشی از این تصور صحیح و بخشی از آن محل شک و تردید است. آمریکا بزرگترین تجمع اندیشمندان و متفکرین را در هر زمینه در جهان در اختیار دارد، در این تردیدی نیست، اما شرایط بوجود آمده کنونی که ناشی از بزرگترین سکاندال مالی تاریخ بشر است، این خیل عظیم متفکران را (که بسیاری از آنان بخشی از سکاندال بوده اند) در برابر وضعیتی قرار داده که از درک شرایط و مآلا یافتن راه حل قطعی بازمانده اند.
بازار کوادریلیون دلاری (هزار تریلیون دلاری- یک پانزده صفر جلوی آن) ابزارهای مشتقه (Derivatives) که هیچ چیز جز شرط بندی و قمار (Speculation) نیست شاید بزرگترین عددی باشد که بشریت در زندگی واقعی خود بر روی کره زمین با آن مواجه شده باشد. چه کسی می داند با پایان گرفتن دوران بانک های سرمایه گذاری در وال ستریت و لرزان شدن بزرگترین شرکت های بیمه جهان یعنی AIG و به نحوی فنی می و فردی مک (که وام های مسکن را برای بانکها و موسسات مالی بیمه می کردند و میزان تعهداتشان ۵۰۰۰ میلیار دلار بود در حالی که دارائی آنها ازیک هفتادم این مبلغ یعنی ۴/۱ در صد تجاوز نمی کرد!) چه زمین لرزه هائی در بازار Derivatives ایجاد خواهد شد.
بهترین توصیف را رهبر اکثریت سنا هری رید (Harry Reid) هفته گذشته در حالی که از شتاب جریانات اخیر مبهوت بنظر می رسید کرد. او گفت: "هیچ کس نمی داند چه باید بکند"!
شهیر بلاگ
ستیگلیتس در کتاب جنجالی خود The three trillion dollar war که در مارچ امسال منتشر شد محاسبات خود را تا پایان سال ٢٠٠۷ انجام داده است ضمن اینکه افزایش قیمت نفت که ستیگلیتس ادامه تشنج در منطقه را یکی از دلایل اصلی آن می داند در ۹ ماه اخیر چشمگیر بوده است. از طرفی استیگلیتس در مقاله ایکه در فوریه امسال در تایمز لندن منتشر شده تاکید می کند که محاسبات انجام شده توسط وی "محافظه کارانه" و "دست پائین" است. به این دلیل نیویورک تایمز رقم ۴ تریلیون را مطرح می کند.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید