جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کتاب را بی خیال، پیتزا می خوریم!


کتاب را بی خیال، پیتزا می خوریم!
با توجه به تبلیغات و اطلاع رسانی هایی که در مورد کتاب انجام می شد به وجد آمدم و تصمیم گرفتم برای خرید چند جلد کتاب به کتاب فروشی بروم. سپس از گشتی در کتاب فروشی قیمت کتاب ها را بررسی کردم متأسفانه قیمت ها به قدری زیاد بود که با آن پول می توانستم پیتزا، رست پیف، ناگت مرغ و یا خیلی چیزهای دیگر بخورم که بتوانم پیش دیگران کم نیاورم! و یا حتی می توانستم یک دست لباس مرتب بگیرم اما آن کتاب ها فقط در منزل فضا را اشغال می کرد! با خودم گفتم: من که رایانه دارم و از این طریق می توانم به مطالعه بپردازم... توی این افکار بودم که پسر بچه کوچکی به کتاب فروشی آمد و با دیدن قیمت ها گفت: چرا این همه پول بدهم برای کتاب همین امروز می روم عضو کتابخانه می شوم تا بتوانم از کتاب استفاده کنم. با حرف این پسر بچه جرقه ای در ذهنم ایجاد شد. به سمت کتابخانه عمومی راهی شدم و با دیدن انواع کتاب ها احساس کردم با خواندن تمام این کتاب ها نابغه خواهم شد و آن وقت می توانم به رقابت با دوستان در خواندن کتاب بپردازم آخه ما همیشه از تعداد کتاب هایی که می خوانیم تعریف می کنیم.
خوشحال و خندان از این که می توانم با مابقی پول یک پیتزا هم بخورم خواستم عضو کتابخانه شوم که گفتند باید ... تومان شهریه پرداخت کنی با شنیدن این حرف از این کار نیز پشیمان شدم و با خودم گفتم: ولش کن بابا من که حوصله کتاب خواندن ندارم همین کتاب های درسی ام را هم نمی خوانم حالا می خواهم با این مشغله کاری کتاب هم بخوانم؟
آخه مسئولان استانی ما چرا فکر می کنند؟ ما باید کتاب بخوانیم تا اطلاعاتمان زیاد شود. نیاز به این همه هزینه و وقت نیست چرا که هر شهروندی در یک جمع می تواند تمام اطلاعات را کسب کند بدون این که هزینه ای متحمل شود. در هر خانواده ای تنها چند جلد کتاب نیاز است که در مواقع گرما به عنوان بادبزن استفاده شود!

شیری
منبع : روزنامه خراسان