پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کاش تجدیدنظر کنند


کاش تجدیدنظر کنند
پیام عزیزی کارشناسی تئاتر را در اراک و کارشناسی ارشدش را در دانشگاه آزاد بوشهر تحصیل کرده است.
بیشتر فعالیت‌های او در حوزه کارگردانی به فعالیت مستمر او در حیطه تئاتر دانشگاهی برمی‌گردد. «صبر زرد»، «مکبث نخست‌وزیر می‌شود» و «باغ آلبالو» از جمله آثاری هستند که او کارگردانی کرده است. آخرین اثر او «وضعیت» که تابستان گذشته اجرای عموم‌اش را در تالار مولوی پشت سر گذاشت، در جشنواره بین‌المللی کوزوو خوش درخشیده است. پیام عزیزی توانست در این جشنواره جایزه کارگردانی برگزیده فستیوال را به خود اختصاص داده و نمایش مذکور را به عنوان یک اثر مورد بحث و آوانگارد مورد دید و تایید مخاطبان قرار دهد.
▪ ایده اصلی «وضعیت» از کجا شکل گرفت؟
ـ ایده ‌اصلی «وضعیت» از اتاقی که در آن زندگی می‌کنم شکل گرفت. من تصمیم گرفتم محصور باشم و فقط به مطالعه و نوشتن بپردازم. چون همیشه دنبال این بودم که یک راه فرار از دشواری‌هایی که برایم به وجود آمده ایجاد کنم. یک راه گریز نسبت به هجمه مشکلاتی که برای من وجود داشت و به هیچ کدام آنها هم نمی‌توانستم به‌طور اصلح فائق شوم. بعد از چند هفته که این شرایط را برای خودم مهیا کردم دیدم باز آنچه را می‌پسندم نیست. یعنی آن ایده‌آل هنوز موجود نبود. من در پی یک شرایط بهتر بودم برای خودم. در حصار اتاق خانه‌ام محصور بودم و احساس کردم که باید این چارچوب‌ها و دیوارها را شکست. حال آدمی را داشتم که نه می‌توانست خود را رها کند و نه قادر بود پیوند عمیقی را با محیط برقرار سازد.
این اولین ایده‌ای بود که در «وضعیت» شکل گرفت. یک آدم که دستش در دیوار گیر کرده و دارد برای خودش پناهگاه می‌سازد. از آن چارچوب بیرون زدم و تمرینات اولیه را با یک بازیگر آغاز کردم. کار به شکل کارگاهی پیش رفت و به این نتیجه رسیدیم که برای القای مفهوم به جای نشان دادن یک وضعیت، سه وضعیت را نشان دهیم.
▪ و چرا؟
ـ ما می‌توانستیم وضعیت‌ها را پشت سر بگذاریم. چون هر وضعیت هیچ تضمینی برای بهتر بودن یا عکس آن ندارد و تا با آن مواجه نشویم نمی‌توانیم در موردش تصمیم بگیریم.
▪ اینجا یک تغییر بنیادین در ساختار و نظام‌مند کردن ایده‌ها مشهود است. این شکل از انتخاب و رویه‌ای که «وضعیت» نام گرفت، چطور از آثار قبلی‌ات اینقدر دور بود، آیا اساسا این نوع ساختمان‌پردازی دلیل بروز ذهنیت شما است؟
ـ در آثار قبلی که کار کردم ایده‌هایی که در ذهن من بود با آن ساختار تطابق داشت. مثلا در «باغ آلبالو» ذهنیت من این بود که همه چیز در حال فروپاشی است. این متن را وقتی خواندم با ایده‌های من نزدیک بود. دوست داشتم نمایشنامه‌هایی مثل لیرشاه یا دشمن مردم را هم به صحنه ببرم که نشد. ولی زمانی احساس کردم برای ایده‌ای که دارم،‌ نمایشنامه‌ای پیدا نمی‌کنم. من خیلی معتقد به این نیستم که به کسی بگویم برایم متن بنویس. من یا باید براساس آنچه فکر می‌کردم نمایشنامه می‌نوشتم یا اینکه به شکل کارگاهی ایده‌های خام‌ام را تبدیل به یک نمایش می‌کردم.
▪ از تمایز این‌گونه از تئاتر و اصولا کیفیت ساختاری آنچه که «وضعیت» را معماری کردید، بگویید.
ـ در هر شکلی امکان بروز ایده وجود دارد. در اینجا فکر می‌کنم بهترین ساختاری که گزینش شد زبان و شکل ایمایی بود. زبانی که سعی شده بود در آن دور شود از شکل‌های مستعمل. زبانی که معنا را به تعویق می‌کشاند و نشانه‌ها را از معنا عاری می‌کرد و این دو به خاطر تاویل‌پذیر شدن نشانه بود که این برخورد در اتفاق با تماشاگر افتاد. تماشاگران نه خیلی متفاوت، این ذهنیت را درک کردند. خیلی از آنها چیزهایی بود که در من وجود داشت.
▪ این تاویل‌پذیر بودن را می‌توان به نظر میشل فوکو درباره انقطاع مسیرهایی که نشانه به وجود می‌آورد و تبدیل خود نشانه به یک تاویل نزدیک دانست. یعنی تبدیل یک مدلول به دال که خود، برآیندهای گوناگونی را پیش روی مخاطب گشاده می‌کند؟
ـ دقیقا. من نمی‌خواستم که یک نشانی صریح به وجود آید. قصدم این بود که از مجموع حرکات یک اتمسفر شکل بگیرد « وضعیت» در جزء معناگریز است و در نگاه کلی مفهوم خود را القا می‌کند. از یک جنبه‌هایی شبیه پرفورمنس است که در آن از یک داستان مشخص خالی می‌شود و سعی در معناگریزی یا تکثر آن دارد و یک طرف یک نمایش ایمایی است که رقص مدرن است و ما در آن با انتقال مفهوم سر و کار داریم.
در اثر اگر خرد می‌شدی دو مفهوم را می‌توانستی محاط کنی. یکی نگره‌های ناتورالیستی موجود در فضا را و دومی طعم تلخ نیست‌انگارانه‌ای که گه‌گاه مزه‌مزه می‌شد.
در نمایش اصلا تلاش بر این نبود که یک دیدگاه قطعی در انتها لحاظ شود. قرار بود دیده شود که این آدم‌ها رنج می‌کشند یا لذت می‌برند. سعی در القای یک هم‌آمیزی بود.
آدم‌ها مترصد تطبیق خود با اطراف بودند. اما اینکه من بخواهم یک فضای نیست‌انگارانه را نشان بدهم واقعا این طور نبود. من فقط بر آن بودم که وضعیت‌های پیش‌رو را نشان دهم و اصلا منظور این نبود که آن را به حد خشونت برسانم و بگویم بازیگر در حال مثله‌شدن است. چون به هر حال برخی اوقات جبر محیط آدم را مثله می‌کند. وضعیت نشان داد که وقتی مثلا دستی در دیوار گیر می‌کند چه حرکاتی باید انجام داد. معتقدم که هیچ انسانی تجربه اتوپیا را نداشته باشد. شاید در این کار تاریخ بشر بود که بررسی می‌شد. کمااینکه آقای «حافظ موسوی» به من گفت کار تو بیشتر شبیه به این فلاسفه قرن اخیر است تا فیلسوفان سلف.
▪ از کیفیت آثار شرکت‌کننده در جشنواره کوزوو چطور بود؟
ـ کیفیت آثار شرکت‌کننده خیلی خوب بود. ما جمعا ۳ نمایش از ایران بودیم که در این جشنواره شرکت کردیم و در بین گروه‌ها واقعا رقابت تنگاتنگی وجود دارد.
▪ اسم جشنواره چه بود؟
ـ SKENA UP
▪ از جشنواره بیشتر صحبت کن. از تنوع آثار. ترسیمی از یک جشنواره بین‌المللی.
ـ این جشنواره هم جشنواره تئاتر است و هم جشنواره فیلم. توامان که جشنواره فیلم آن در سطح بسیار گسترده‌تری برگزار می‌شود و این روند هر ساله است. محل برگزاری آن هم پریستینا پایتخت کوزوو است. سه داور مقدونی، آمریکایی و کوزوویی هم کار انتخاب آثار برگزیده را به عهده داشتند.
▪ «وضعیت» غیر از کسب بهترین کارگردانی جایزه دیگری کسب کرد؟
ـ یکی از بازیگران ما نامزد دریافت جایزه بود که نصیبش نشد.
▪ نمایش در جشنواره Skena up برگزیده شد ولی در جشنواره استانی و انتخابی منطقه‌ای مردود. این تناقض از کجاست؟
ـ این کار در جشنواره بین‌المللی دانشجویی برگزیده و به عنوان یکی از آثار منتخب به رپرتوار دانشجویی در تالار مولوی معرفی شد. همین‌طور که گفتی در همین جشنواره هم بد ندرخشید. اما در جشنواره کوچک استانی از بین هفت نمایش اولویت ششم شد. داوران به من گفتند که کار تو اصلا غلط است و نشانه‌ها گویا نیست و اصلا با مخاطب ارتباطی ندارد که ارتباط برقرار کند. در صورتی که در اجرای عموم در شهر اراک کودک ۱۰ ساله برداشت خود از نمایش را با من در میان گذاشت و من آن را چقدر نزدیک به ذهنیت خودم دیدم.
من متعجبم که چرا داور عزیزی که کارشناسی ارشد این رشته را دارد کار مرا نفهمیده است. من فکر می‌کنم کسانی که برای داوری انتخاب می‌شوند فقط براساس صلاحیت اخلاقی و اندیشه‌ورزی‌های جانبدارانه، قابل تایید هستند.
هیچ‌گاه یا حداقل خیلی کم در داوری جشنواره‌های مختلف کشوری صلاحیت علمی مطابق با زمانه ملاک واقع می‌شود. داوران مثل قضات ثابت در یک اداره همیشه جایگاه‌شان از پیش تعیین شده است و دارای اعتمادبه‌نفس مطلق‌انگارانه شده‌اند و این بد است که جسارت پیدا کنند که زحمت هنرمند را با عدم توانایی علمی خودشان خط بکشند. کاش تجدیدنظری صورت بگیرد.
منبع : روزنامه تهران امروز