یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

صفات متضاد درونی انسان خاستگاه جبهه های سه گانه « ایمان کفر نفاق »


صفات متضاد درونی انسان خاستگاه جبهه های سه گانه « ایمان کفر نفاق »
در وجود انسان دو نیروی متضاد نهفته است و به صورت بالقوه در درون او آماده برای ظهور و بروز در برون و تجلی در رفتار و عمل می باشند. انسان مختار و آزاد است که از این دو نیرو یکی را به فعلیت برساند و آن دیگری را رها نماید و براساس ماهیت و درون مایه های هر کدام از این دو نیروی متضاد به حرکت و تلاش در آید.
این دو نیرو یکی خیر و سعادت و آن دیگر شر و شقاوت است و این دو هر کدام دارای انواع و اقسام می باشند و به یک رفتار و عمل محدود و محصور نمی شوند. یعنی خیرها و سعادت ها به صورت خصال و صفات نیکو و گفتار و رفتار پسندیده و اعمال و حرکات مفید و راهگشا به بروز در می آیند و شرها و شقاوت ها شامل همه رذایل اخلاقی و صفات و خصال نکوهیده و رفتار و کنش های مبتنی بر فسق و فجور و تباهی می باشند.
انسان هم استعداد و توان بالا برای گرایش به خوبی ها و نیکی ها را دارد و هم استعداد و تمایل به بدی ها و تباهی ها را و اوست که باید انتخاب کند و حرکت نماید و سرنوشت نهایی او در گرو این انتخاب و حرکت و فعالیت می باشد.
انسان اگر دارای این نیروهای متضاد درونی از خوب و بد و خیر و شر نبود و برخوردار از آزادی عمل برای انتخاب و نیز قدرت و توان تعیین سرنوشت نهایی خود در گرایش به حق یا باطل نمی بود دیگر انسان نبود بلکه در خوبی ها یا فرشته بود که « عقل مطلق » است و یا در بدی ها حیوان بود که در « جهل مطلق » می باشد. انسان دارای آمیزه درونی « عقل و جهل » است که باید با انتخاب و گزینش و تلاش و مجاهده مستمر خویش عقل را بر جهل غلبه دهد و بر صفات زشت و رفتار مذموم و اعمال مبتنی بر فساد و گناه و تباهی سیطره یابد که در این صورت از فرشته برتر می گردد. و یا با انتخاب ناصحیح خویش و با اراده و تصمیم خود باطل را برگزیند و جهل را بر عقل غالب گرداند و در نهایت در اثر تاخت و تاز در میدان معاصی و گناهان و آلودگی به مفاسد و تباهی ها به گونه ای به ظلمت و سیاهی در افتد که مسخ گردد و از حیوان هم ففروتر افتد!
در آموزه های دینی به این آزادی عمل انسان برای به فعلیت در آوردن شر و تباهی های بالقوه و درونی و یا طرد ونفی و گریز از آنها تصریح شده است . کلام ذیل از امیرمومنان حضرت علی (ع ) نمونه ای از این آموزه های آگاهی بخش و بینش زا می باشد :
« شر و بدی به طور طبیعی در سرشت هر انسانی وجود دارد. اگر آدمی بر آن غلبه کند و طبع سرکش خود را مهار نماید تمایلات بد و مخرب در پس پرده نهان خواهند ماند و اگر بر طبیعت خود غلبه نکند و به مهار کردن تمایلات ناروای خویش نائل نگردد شر و بدی ها آشکار و نمایان خواهند شد. »
این کلام ژرف از امیرمومنان (ع ) به وضوح به آزادی عمل انسان و نیز قدرت و توان او برای پنهان ساختن بدی ها و شر و تباهی ها که به صورت بالقوه در طبیعت انسان نهفته است و به بروز و ظهور در آوردن خیرها و نیکی ها و صلاح ها در رفتار و عمل بیرونی تصریح دارد و همچنین به این واقعیت نیز تصریح می کند که گروهی در نقطه مقابل به بروز و ظهور در آوردن بدی و تباهی می پردازند که در این صورت خیرها و نیکی ها مدفون می شوند و به کار و عمل در نمی آیند.
در حیات دنیایی می توان انسان هارا در مواجهه با این استعدادهای متضاد درونی و آزادی عمل و نوع انتخاب و گزینش آنان به سه گروه تقسیم بندی نمود :
۱) گروه اول از قدرت و توانی که خداوند قادر متعال در وجودشان تعبیه کرده و اختیار و آزادی عملی که برای انتخاب راه به آنان عنایت کرده است به نحو احسن استفاده می کنند و در دوراهی بین حق و باطل حق را بر می گزینند و عقل خویش را بر جهل غالب می گردانند و با پوشاندن صفات و خصال نکوهیده و زشت و اجازه بروز و فعلیت به فضایل و خصلت های نیکو و خیر دادن در مسیر رشد و کمال معنوی و متجلی کردن همه خیرات و حسنات و خوبی ها و نیکی ها در گفتار و رفتار و کردار خویش اهتمام می ورزند و به مرور و در اثر مراقبت های اخلاقی و پرورش های معنوی شخصیتی سالم و صالح و نیکوکار به جامعه عرضه می دارند.
این افراد به گونه ای در عشق و پرستش و ایمان و تقوا و نیکوکاری به پیش می روند و مراتب رشد معنوی را طی می نمایند که نسبت به عمق خبث و پلیدی در اعمال ناشایست وقوف حاصل می کنند و به جایی می رسند که به راستی از گناه و معصیت و فسق و فجور متنفر می گردند و شخصیت الهی و انسانی خود را بالاتر از آن می دانند که به پستی و پلیدی گناهان و مفاسد آلوده نمایند.
۲) گروه دوم در دو راهی حق و باطل بسیار سریع باطل را بر می گزینند و از گوهر آزادی عمل و قدرت و توان انتخابی که دارند در جهت نامطلوب و برای حرکت در بیراهه های فساد و تباهی بهره جویی می کنند.
این انتخاب ناصحیح موجب می گردد که بدی ها و شرها یکی پس از دیگری از حالت درونی و بالقوه به ظهور برونی و بالفعل برسند و رفتار و عملکردهای این انتخاب کنندگان روز به روز تباه تر و فسادانگیزتر شود و به مرور قلب و جانشان را ظلمت فسق بگیرد و از آدمیت فاصله بگیرند و به موجوداتی تبدیل شوند که شهوت رانی و خلافکاری و فسادگستری و خیانت ورزی و هرنوع عمل شنیع و ضد انسانی دیگر را به سهولت و با اشتیاق انجام دهند و نه تنها باک و هراسی از کسی و چیزی نداشته باشند و احساس شرم و آزرم به آنها دست ندهد که بر تباهکاری ها و خلافکاری هایشان فخر و مباهات نیز بورزند و به تحقیر گروه مقابل که صالحان و پاکان و حق مداران می باشند بپردازند.
۳) گروه سوم نه گروه اول هستند و نه گروه دوم . نه بر مدار حق می چرخند و نه بر مدار باطل . بلکه آمیزه ای از حق و باطل دارند و به این وسیله راه فریب و نیرنگ می پویند و به اهداف ناسالم خویش در جامعه دست می یازند.
باطل بودن این گروه یک مشخصه ثابت است و این که چرا از حق هم بهره می برند و آن را با باطل به هم می آمیزند معلوم است که جز فکر فاسد و هدف پلید ندارند و در واقع آنان ایمانی به حق ندارند و با این عمل خویش می خواهند خود را به ظاهر طرفدار حق جلوه دهند تا به سهولت و راحتی بتوانند به مردم فریبی بپردازند و زودتر به اهداف ناشایست خود در محو حق نائل آیند!
این گروه را می توان خطرناک تر از گروهی دانست که در باطل هستند و به طور مطلق در بیراهه های کفر گام بر می دارند زیرا آنان ماهیت خویش را نمایان کرده اند و همه می دانند که کیستند و چه عقیده و فکری دارند و چه هدفی را دنبال می کنند. ولی کسانی که حق را با باطل می آمیزند تا به این وسیله خود را موجه و سالم جلوه دهند و به این وسیله مردم را بفریبند و به اشتباه بیفکنند تا راه های نفوذ و بهره برداری های ناشایست یکی پس از دیگری برای آنان باز و گشوده گردد قابل شناسایی نیستند و به همین دلیل ضرباتی که به جبهه حق می زنند بیشتر و خطرناک تر است .
این گروه کسانی هستند که اهل « نفاق » نام گرفته اند و همواره در همه اعصار و زمان ها بوده و هستند و بزرگ ترین خیانت ها را نسبت به دین و جامعه و مردم روا داشته اند.
در نگاه فرهنگ و معارف اسلامی هر عنصر موحد و راه یافته و مسلمان که از گروه اول به شمار می رود و در مسیر حق حرکت می کند و در تلاش برای گسترش تفکر دینی می باشد باید علاوه بر اتخاذ مواضع اصولی و اسلامی در برابر گروه دوم ـ یعنی اهل کفر ـ که آشکارا در مسیر باطل و در تقابل با حق قرار دارند در شناسایی اهل نفاق به شدت کوشا و مراقب باشد به ویژه آن که اینان در هر زمان و متناسب با شرایط چهره عوض می کنند و چه بسا به ظاهر در کسوت و سیمای انسان های متدین و دلسوز دین در آیند و حال که در باطن انگیزه ای جز نابودی دین و شکست و انهزام مسلمین ندارند و می خواهند نقش شیاطین انسی پنهان را ایفا نمایند که دردلها وسوسه می کنند و اختلاف و تفرقه می آفرینند و صفوف را از هم جدا می کنند و در مقابل هم قرار می دهند و به این وسیله اصل شیطانی و استعماری « مذهب علیه مذهب » را به ظهور و بروز عینی و عملی در می آورند.
انسان اگر دارای نیروهای متضاد درونی از خوب و بد و خیر و شر نبود و برخوردار از آزادی عمل برای انتخاب و نیز قدرت و توان تعیین سرنوشت نهایی خود در گرایش به حق یا باطل نمی بود دیگر انسان نبود بلکه در خوبی ها یا فرشته بود که « عقل مطلق » است و یا در بدی ها حیوان بود که « جهل مطلق » می باشد
انسان دارای آمیزه درونی « عقل و جهل » است که باید با انتخاب و تلاش خویش عقل را بر جهل غلبه دهد و بر صفات زشت و اعمال مبتنی بر فساد و گناه و تباهی سیطره یابد که در این صورت از فرشته برتر می گردد. و یا با انتخاب ناصحیح خویش باطل را برمی گزیند و جهل را بر عقل غالب می گرداند و در ظلمت و سیاهی معاصی و مفاسد و گناهان فرومی رود و به مرور مسخ می شود و از حیوان هم فروتر می افتد!
آدم های آلوده به نفاق و دو رویی در هر زمان و متناسب با شرایط چهره عوض می کنند و به ظاهر در کسوت و سیمای انسان های متدین و دلسوز دین درمی آیند و حال آن که در باطن انگیزه ای جز شکست دین و انهزام مسلمین ندارند و می خواهند نقش شیاطین انسی را ایفا نمایند که در دلها وسوسه می کنند و اختلاف و تفرقه می آفرینند و صفوف را از هم جدا می کنند و در مقابل هم قرار می دهند و به این وسیله اصل شیطانی و استعماری « مذهب علیه مذهب » را به ظهور و بروز عینی و عملی درمی آورند
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید