جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دوستی در راه خدا


دوستی در راه خدا
یکی از آفات جامعه مومنین، اظهار دوستی، مودت و یا تعامل با دیگران براساس انگیزه های غیرالهی است. ملاک های قدرت، ثروت، شهرت و در یک کلام مظاهر مادی اگر اساس روابط و تعاملات ما را با دیگران شکل بدهد، یقیناً این پیوند ناپایدار و متزلزل بوده و مورد رضایت حضرت حق قرار نمی گیرد. اما اگر معیارهای الهی اساس روابط و تعاملات ما را شکل دهد و در راه خدا و بر مبنای ارزش های الهی با دیگران دوست شدیم قهراً در این راستا از نعمات و برکات این پیوند معنوی بهره های فراوان خواهیم برد. مطلب حاضر در مقام تبیین دوستی در راه خدا با رویکرد دینی و روایی می باشد که اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● دوست داشتن مومن
از پیغمبر اکرم(ص) روایت شده که: «دوست داشتن مؤمن، مؤمن را در راه خدا، از بزرگترین شاخه های درخت ایمان است. آگاه باشید کسی که دوستی کند در راه خدا، دشمن دارد در راه خدا، عطا کند در راه خدا، منع کند در راه خدا، پس او از برگزیدگان خداست.(کافی، ج۳، ص ۱۸۹)
همچنین از حضرت روایت شده است که از اصحاب خود سؤال فرمود از دستگیره های ایمان کدام محکمتر است؟ عرضه داشتند: خدا و رسول او داناتر است. بعضی گفتند: نماز، برخی گفتند: حج، بعضی دیگر گفتند: جهاد.
آن حضرت فرمود: «برای هر کدام از آنهایی که گفتید، فضیلتی است اما آن نیست بلکه محکمترین دستگیره های ایمان دوستی در راه خدا، دشمنی در راه خدا، دوستی دوستان خدا و بیزاری از دشمنان خداست».(کافی، ج ۳، ص ۱۹۱)
از امام صادق(ع) نقل شده است: «دو مسلمان که با هم ملاقات و برخورد می نمایند، همانا افضل آنها کسی است که دوستی او بیشتر است از رفیقش». (همان، ص ۱۹۳)
باز از آن حضرت نقل شده است: «افرادی که در راه خدا دوستی می نمایند، در روز قیامت بر منبرهایی از نور خواهند بود، به گونه ای که نور صورتها و جسد و منابر آنها هر آینه هر چیزی را روشن خواهد ساخت تا آنکه به سبب آن شناخته شوند، سپس گفته می شود که اینها هستند دوست دارندگان در راه خدا».(همان، ص ۱۹۰)
از امام زین العابدین(ع) نیز نقل شده است که: «چون در روز قیامت پروردگار، خلایق را جمع کند، منادی ندا کند به طوری که همه بشنوند، کجایند افرادی که در راه خدا دوستی کرده اند؟ طایفه ای برخیزند، سپس به آنها گفته می شود که بدون حساب به سوی بهشت روید».(کافی، ج ۱، ص ۱۹۱)
وقتی فرشتگان با این گروه که در حال رفتن به بهشت هستند، برمی خورند سؤال می کنند کجا می روید؟ می گویند بی حساب به بهشت می رویم. سؤال می کنند شما از کدام طایفه هستید؟ می گویند ما دوستداران در راه خداییم. می گویند عمل شما چه بود؟ جواب می دهند در راه خدا دوست می داشتیم و در راه او دشمن می داشتیم. پس فرشتگان گویند: (نعم أجر العاملین) (ال عمرانی ۱۳۶) (همان)
از جناب اقدس نبوی(ع) روایت شده است که: «عابدترین مردمان کسی است که باطنش از شومی نفاق نسبت به همه مسلمین صافتر و دلش سالمتر باشد». (کافی، ج ۳، ص ۲۳۸)
● رابطه مسلمان با مسلمان
از امام صادق(ع) روایت شده است: «مسلمان برادر مسلمان است، مسلمان چشم مسلمان، آینه مسلمان و راهنمای مسلمان است، نه او را خیانت کرده و نه او را مکر کرده و نه ظلم به او نماید و نه به او دروغ گوید و نه غیبت او را کند»(همان، ص ۲۴۲)
● حقوق مسلمان بر مسلمان
از معلی بن خنیس روایت شده که به حضرت صادق(ع) گفتم: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ آن جناب فرمود: «هفت حق می باشد که رعایت آنها واجب است، اگر یکی از آنها را ضایع کند و رعایت ننماید، از ولایت و فرمانبرداری خداوند بیرون رفته و برای او در آن نصیبی نیست، یعنی همه آن از شیطان خواهد بود.
عرضه داشتم: فدایت شوم! آنها چه هستند؟
فرمود: «معلی من بر تو مهربانم، می ترسم بیان کنم و رعایت نکنی و دانا شوی و عمل ننمایی».
گفتم: به یاری خدا و توفیق او عمل خواهم کرد.
فرمود: «اول، آسانترین حق از آن حقوق، آن است که برای برادر مسلمان خود دوست داری آنچه برای خودت دوست می داری و مپسندی برای او آنچه برای خود نمی پسندی.
دوم: از آنچه باعث آزردگی او شود، دوری نمایی و رضایت او را به دست آوری و فرمان او را اطاعت کنی.
سوم: با جان و مال و زبان و دست و پایت او را یاری کنی.
چهارم: چشم و راهنما و آینه او باشی.
پنجم: سیر نباشی در وقتی که او گرسنه باشد و سیراب نگردی در حالی که او تشنه باشد و لباس نپوشی در صورتی که او برهنه باشد.
ششم: اگر تو را خدمتگزاری است و برای او خادمی نمی باشد، خدمتکار خود را نزد او فرستی تا لباس او را بشوید و غذا درست نماید و رختخواب او را بیندازد.
هفتم: سوگند او را نیکو دانی و بپذیری و دعوت او را اجابت کنی و در وقت بیماری او را عیادت نمایی و در تشییع جنازه او حاضر شوی و زمانی که دانستی برای او حاجتی است، به برآوردن آن مبادرت و پیش دستی کنی و نگذاری که از تو در طلبش مجبور گردد، (همان، ص ۲۴۶)
اینها مطالبی بود در فضیلت ثواب دوستی و شدت عقاب دشمنی، ولی راههای بسیار آسانی جهت به دست آوردن صفت محبت و دوستی از پیشوایان دینی ما نقل شده که بسیار پرارج و بسیار کم هزینه می باشند.
● ملاقات مؤمن با مؤمن
دیدار مومنان با یکدیگر موجب محبت و دوستی شده و کینه ها را نابود می کند و در ضمن جزای بزرگ جهان جاودانی را در پی خواهد داشت.
از سرور عالم، اشرف بنی آدم (ص) روایت شده: «کسی که برادر دینی خود را در خانه اش زیارت کند، خداوند عزوجل به او گوید تو مهمان و زایر من هستی، ضیافت تو بر من لازم است و من به جهت دوستی تو نسبت به برادر دینی هر آینه بهشت را برای تو واجب کردم». (همان، ص ۲۵۶)
و از امام باقر (ع) روایت شده که:«مؤمن وقتی از منزل خود برای زیارت برادر دینی اش بیرون می رود، خدای تعالی فرشته ای را مأمور می کند تا بالی از بالهای خود را زیر قدم او افکند و بال دیگر را سایبان او کند، چون به منزل برادر خود می رسد، خداوند فرماید: ای بنده تعظیم کننده حق من! و پیروی کننده آثار پیغمبر من! بر من لازم است تو را گرامی دارم، از من بخواه تا عطا کنم، مرا بخوان تا اجابت نمایم. ساکت شو تا بدون خواستن، حاجت تو را برآورم. بعد از آنکه مراجعت می کند، فرشته مشایعت او می نماید و همچنان بال خود را سایبان او کرده تا به منزل خود داخل گردد، سپس خدای تعالی نیز فرماید: ای بنده ای که حقم را بزرگ شمردی، حق اکرام تو بر من لازم است، هر آینه بهشت را بر تو واجب و تو را اذن شفاعت دادم نسبت به بندگان خود». (همان ، ص ۲۵۷).
و از امام باقر (ع) و فرزند بزرگوارش امام صادق (ع) روایت شده: «هر مؤمنی که از منزل خود برای آنکه زیارت برادر مؤمن خود نماید، بیرون رود و عارف به حق او باشد، خدای تعالی برای او به هرگامی حسنه نویسد، و گناهی از او محو گردد و درجه او بالا رود، چون در خانه او را کوبد، برای اودرهای آسمان گشوده شود، و چون ملاقات نماید و مصافحه کند و دست به گردن یکدیگر اندازند، خدای تعالی متوجه آنها گردد و برفرشتگان مباهات کرده می فرماید: به سوی دو بنده من نظر کنید که زیارت هم کردند و با یکدیگر در راه من دوستی نمودند، بر من لازم است بعد از این، آنها را به آتش عذاب نکنم، چون مراجعت کند، فرشتگان به عدد نفسها و گامها و کلماتش ، او را مشایعت کنند و او را از بلاهای دنیا و شداید آخرت محافظت نمایند تا مثل چنین شبی از سال آینده، پس اگر در اثنای آن سال بمیرد، از حساب روز قیامت معاف باشد و اگر آن دیگری که زیارت شده نیز عارف به حق باشد، برای او آنچه برای زیارت کننده بود از پاداش نیز باشد». (همان)
● مصافحه و معانقه
راه دیگر که جهت کثرت محبت و به دست آوردن دوستی ذکر شده «مصافحه» و «معانقه» است.
از امام باقر (ع) نقل شده: «زمانی که دو مؤمن یکدیگر را ملاقات کردند و با هم مصافحه نمودند، خداوند دست خود را در میان دست آنها داخل می کند سپس با آنکه محبت او با رفیقش زیادتر است، مصافحه می کند». (۱)
پوشیده نماند که منظور از چنین روایات فضل و عنایت خدا است، نه آنکه - نعوذ بالله - خداوند هم مانند ما جسمی دارد، دارای دست، چشم، زبان و مانند آن است «سبحان الله عن ذلک». خلاصه، ارزش این عمل به اندازه ای است که به منزله مصافحه با خداست.
از امام صادق (ع) نقل شده است که: «باهم مصافحه کنید؛ زیرا مصافحه کینه را از دل می برد». (همان، ص ۲۶۴)
از امام صادق (ع) درباره اثر وارزش «مصافحه» چنین روایت شده که: «پیغمبر اکرم (ص) حذیفه یمانی را ملاقات فرمودند، حضرت جهت مصافحه دست خود را آورد، ولی حذیفه ابا کرد، حضرت فرمود: حذیفه من دست خود را به سوی تو دراز کردم تو دست خود را نگه داشتی».
عرضه داشت: افتخار من این است که دست من به دست شما خورد، لیکن جنب بودم و نخواستم با جنابت با تو مصافحه کنم.
حضرت فرمودند: «آیا نمی دانی هرگاه دو نفر مسلمان با هم ملاقات کنندو با یکدیگر مصافحه نمایند، گناهانشان می ریزد چنانکه برگ درختان فرو می ریزد». (همان)
● حکایت
اسحاق بن عمار می گوید: «خدمت امام صادق (ع) رفتم، آن حضرت رو را ترش کرد و چین بر ابرو نشاند و به من نظر کرد. عرضه داشتم: چه باعث شده که خاطر مبارک را از من منحرف ساخته ای»؟
فرمود: «آن چیزی که تو را با برادران تو متغیر ساخته، ای اسحاق! به من رسیده که تو بر در خانه دربانی نشانده ای که فقرای شیعه را از تو دور کند».
گفتم: فدایت شوم! من از شهرت ترسیدم.
فرمود: «آیا از بلا نترسیدی که به سبب منع فقرا بر تو نازل شود، و نمی دانی زمانی که دو مؤمن با هم ملاقات می کنند سپس مصافحه می نمایند، خداوند بر آنها رحمت خود را
فرو می فرستد و ۹۹ جزء از آن برای آن است که محبت بیشتر دارد و چون با هم دست در گردن کنند، رحمت آنها را فرو می گیرد و چون بنشینند و با هم سخن گویند، فرشتگان ضابط اعمال به هم گویند کناره گیریم، شاید آنها را سری باشد که هر آینه خداوند بر ما پوشیده باشد».
اسحاق گوید: گفتم مگر خداوند نفرموده که «ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید)؛ (۱) «هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی کند، مگر اینکه نزد آن دو فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریتند».
حضرت فرمود: «اگر حفظه نمی شنوند خدای عالم السر و الخفیات هر آینه می شنود و می بیند». (۲)
از این قبیل روایات در این باره بسیار وارد شده، ذکر آنها با اختصار که ما بر آن هستیم منافات دارد لذا این بخش را به ذکر داستان زیر خاتمه می دهیم. (کافی، ج۳، از ص ۲۵۴ تا ۲۶۶)
ازحضرت علی بن موسی الرضا(ع) روایت شده که «روزگاری دربنی اسرائیل چهار نفر مؤمن بودند، روزی دو نفر آنها در منزل یکی از آنها جمع گشته و با هم مناظره داشتند، نفر چهارم آمد و در را کوبید، غلام صاحب خانه بیرون آمد، آن شخص سؤال کرد مولای تو درخانه است؟ گفت:«نه آن مرد مراجعت کرد، غلام به خانه برگشت، مولای او سؤال کرد که بود؟ گفت فلانی بود و شما را سؤال کرد، گفتم درخانه نیست. مولا از جواب کردن آن مؤمن ، آزرده خاطر نشد و غلام را سرزنش نکرد. مؤمنین دیگر هم آزرده نشدند.
روز بعد اول صبح همان مرد مؤمن آمد، آنها را دید که از خانه بیرون آمده اند و اراده دارند به صحرا روند، بر آنها سلام کرد وگفت: من نیز با شما رفیقم؟ گفتند: آری ولی از او معذرت نخواستند برای اینکه آن مرد فقیر و ضعیف الحال درویشی بود، لذا او را حقیر شمردند.
دربین راه ابری بر آنها سایه افکند، خیال باران کردند، سرعت نمودند، ابر بر سر آنها راست ایستاد، ناگهان صدایی از میان آن بلند شد که ای آتش! آنها را بگیر، من جبرئیل فرستاده خدایم، سپس آتش از جوف ابر نمایان شد و آن سه نفر را دربود، نفر چهارم ترسان و حیران و تعجب کنان به شهر برگشت و به حضرت یوشع قضیه را بیان کرد. حضرت فرمود: آیا نمی دانی که خداوند بر آنها غضب کرده بعد از آنکه از آنها خشنود بود و آن را به سبب عملی است که با تو کردند.
مرد سؤال کرد: مگر با من چه کرده بودند؟ حضرت قضایا را برای او بیان فرمودند، گفت: من آنها را می بخشم و از تقصیرشان در می گذرم.
فرمود: الان به حال آنها فایده ندارد، اگر پیش از بلا بود، نفعی داشت و شاید بعد از این فایده به حال آنها داشته باشد.»
(کافی، ج ۴، ص ۷۰)
برادران عزیز! امید است از این روایات نفعی برده و از عمل به آنها در قلبتان نوری تابیده پیوسته رعایت برادران دینی خود را نموده و به احدی از مسلمانان و متدینین، کوچکترین اهانتی را ننمایید؛ زیرا ممکن است همان طوری که استفاده می شود عملهای دیگر انسان هم باطل و هیچ گردد چون آنکه امر به نماز و روزه و مانند آن کرده همین دستورات را هم داده، پس ظلمی نیست اگر به سبب این سرکشی و بی اعتنایی، بقیه طاعات هم نابود گردد. از خداوند خواهانیم که خودش هادی و نگهدار ومعین اعمال باشد.
سید حسین شیخ الاسلامی
منبع : روزنامه کیهان