جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تئاتر شهرستان؛ بودن یا نبودن!


تئاتر شهرستان؛ بودن یا نبودن!
بسیاری از هنرمندان این حوزه هنری به‌خاطر نبود امكانات فرهنگی و هنری لازم به تهران كوچ كرده و به اجرای فعالیت‌های نمایشی پرداخته‌اند. باتوجه به چنین روندی تئاتر در شهرهای مختلف كشور با وجود خیل علاقه‌مندان به حوزه‌های هنرهای نمایشی به‌ویژه در شهرستان‌ها سبب دلسردی، نومیدی و در یك كلام هدر شدن استعدادهایی منجر خواهد شد كه بخش عظیمی از سرمایه‌های فرهنگی كشور به‌شمار می‌روند.
اطلاعات آماری به‌دست آمده درخصوص تئاتر شهرستان‌ها نشان می‌دهد كه استان‌های چهارمحال و بختیاری، زنجان، سمنان، قزوین، كهگیلویه و بویراحمد، گلستان و هرمزگان مؤسسه تئاتری ندارند. این در حالی است كه مؤسسه‌های تئاتر در استان‌های آذربایجان غربی، بوشهر، خراسان، سیستان و بلوچستان، فارس، قم، كرمانشاه، كرمان، لرستان و یزد فعالیت مستمر دارند.
نكته قابل توجه این‌كه ۳۶ درصد مؤسسات تئاتری بدون مجوز در استان خوزستان قرار دارد و مؤسسه‌های تئاتری در استان‌های آذربایجان شرقی و غربی، بوشهر، یزد، مركزی، لرستان، كرمانشاه، كردستان و فارس رسمی و دولتی هستند و این در حالی است كه استان‌های اردبیل، قم، همدان و ایلام فاقد مؤسسه‌های تئاتری دولتی گزارش شده‌اند.
آمار به‌دست آمده نیز حاكی از آن است كه ؟؟؟ مؤسسه‌های تئاتر استان‌های اردبیل، ایلام و قم استقلال حقوقی داشته و استان‌های آذربایجان شرقی و غربی، بوشهر و سیستان و بلوچستان، فارس، كردستان، كرمانشاه، گیلان، لرستان، مركزی، همدان و یزد فاقد مؤسسه تئاتری مستقل هستند.
اما آنچه بهتر و بیشتر می‌تواند از وضعیت تئاتر شهرستان‌ها را بیان كند، نظرات و سخنان هنرمندان شهرستانی است كه از نزدیك با این حیطه هنری سروكار دارند. بهمن مرتضوی هنرمند كرمانشاهی در خصوص علت ضعف و نارسائی‌های موجود تئاتر شهرستان معتقد است: نباید از یاد برد كه تئاتر شهرستان بخش وسیعی از تئاتر كشور را شامل می‌شود و بسیاری از بزرگان حوزه هنرهای نمایشی كه در مركز زندگی می‌گذرانند از شهرهای دیگر آمده‌اند. دهه پنجاه، دهه پربار برای این تئاتر بود زیرا كارشناسان فعال و پرانرژی پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه‌های هنر با تمام توان كه همت به آموزش علاقه‌مندان شهرستانی بستند و بزرگانی نظیر هادی مرزبان، همایون ایرانیون، آتش تقی‌پور، جمشید ملك‌پور و... كه كلاس‌های آموزش آنها كمتر از سطح آكادمیك نبود، تدریس می‌كردند.
وی همچنین می‌افزاید: پس از چند سال یعنی ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۶ تئاتر در بسیاری از شهرستان‌ها، سطحی بالا و همطراز تئاتر روز ایران داشت اما به یكباره در وضعیت نابسامانی قرار گرفت و حتی تأسیس چندین دانشگاه هنر در چند استان نیز كمكی به رفع این مشكلات نكرد. مراكز هنری استان‌ها به‌دلیل نبود آموزش صحیح، از تئاتر روز عقب‌ماندند و این پسرفت تا آنجا ادامه یافت كه كلاس آموزش تئاتر نیز جلوه به‌معنی به خود گرفت.
مرتضوی اضافه می‌كند: كارشناسان و فارغ‌التحصیلان دهه شصت از كارآیی و عملكرد بهتری برخوردار بودند درحالی‌كه تحصیل‌كردگان این رشته در این سطح نبودند و متأسفانه در اوائل دهه هشتاد نیز بسیاری از فارغ‌التحصیلان، كسانی هستند كه به اجبار به دانشگاه هنر و به‌ویژه رشته تئاتر راه‌یافتند، چنین جریانی ضعیف شدن تئاتر شهرستان‌ها را بیش از پیش سبب شد.
اكبر ابوترابی از بازیگران تئاتر استان كرمان در این‌باره می‌گوید: سطح آگاهی و نگرش افراد بومی نسبت به مقوله تئاتر هنوز در سطحی نیست كه با این پدیده مدرن، ارتباطی منطقی و تعاملی مناسب برقرار كنند. از طرفی اجرا نشدن تئاتر به‌ویژه تئاتر خوب و جذاب در شهرها به‌همراه سطح پایین مطالعات و تحقیقات در این حوزه هنری، دلایل دیگر این كاستی‌ها به‌شمار می‌روند، البته نداشتن پشتوانه اقتصادی و قدرت مالی برای انجام نمایش و نیز نبود امكانات آموزش مستمر و پی‌گیری نیز به ضعف تئاتر در شهرستان‌ها به‌طور چشمگیری افزوده است.
علی شفیعی كارگردان و بازیگر استان كرمان در این خصوص یادآور می‌شود: آنچه به‌عنوان معضلات رشد و بالندگی تئاتر شهرستان دیده می‌شود، در چند بخش قابل تقسیم است: فرهگ اجتماعی و بومی هر منطقه، مشكلات اقتصادی هنرمندان، نبود حمایت‌های دولت، كمبود مراكز آموزشی باتجربه، جلوگیری از ارائه ایده‌ها و افكاری كه برمبنای طرز تفكر سیاسی شكل گرفته است، برخی سیاست‌های اشتباه در برپایی جشنواره‌ها كه همگی به‌نوعی از اعتلا و گسترش این هنر ممانعت به عمل‌ آورده‌اند. سیدكاظم آرمیون، نویسنده، بازیگر و كارگردان شهرستان انار كرمان نیز پیرامون این مقوله خاطرنشان می‌كند: كمبود فضاهای آموزشی اعم از نبود استادان باتجربه و ماهر، كتب تخصصی و فیلم و مجله‌های آموزشی مناسب كه علاقه‌مندان را در شكوفایی و شناخت استعدادهای خود یاری رساند و ردیف بودجه اندك موجود سبب ضعف و كاستی‌های بسیاری شده است. از سوی دیگر، نمایش‌های حرفه‌ای در شهرستان‌ها اجرا نمی‌شود و این محرومیت، علاقه‌مندان تئاتر را بیش از پیش به حاشیه می‌راند. هرچند كه بی‌توجهی مسئولان و متولیان فرهنگی استان‌ها در قبال هنرمندان شهرستانی و نیز كمبود سالن‌های مخصوص تئاتر مزید علت نیز شده است.
حسن رونده كارشناس تئاتر مناطق مركز هنرهای نمایشی نیز در این‌باره عقیده دارد: باتوجه به وضعیت كنونی تئاتر در كشور، نمی‌توان تئاتر در شهرستان‌ها را از پیكره تئاتر ایران جدا كرد. وقایع و اتفاقاتی كه در حوزه تئاتر كشور شكل گرفته و می‌گیرد، و می‌توان از آنها به‌عنوان آسیب‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری این حوزه نام برد، همگی عناصری هستند كه مانعی جدی بر سر راه اعتلای تئاتر به‌شمار می‌روند. اما ذكر این نكته لازم است كه ضعف كلی این تئاتر، به دلیل نبود نگاه خودباورانه اهالی تئاتر شهرستان‌ها به فعالیت‌های هنری خود بوده و تحلیل، ارزیابی و تجدیدنظر در خصوص این رویكرد امری ضروری است.
همایون قنواتی مدیر هماهنگی تئاتر امور استان‌ها نیز در این‌باره معتقد است: یكی از دلایل ضعف تئاتر در شهرستان‌ها نبود سازماندهی مناسب در این عرصه است. نبود امكانات نمایشی ‌مناسب برای اجرای نمایش با توجه به كمبود فضاهای نمایشی در شهرها از دیگر علل نابسامانی این تئاتر به‌شمار می‌رود. البته برخی هنرمندان و نویسندگان از متون مناسب و قوی برای افزایش سطح كیفی تئاتر كم‌بهر‌ه‌اند و در ادامه نبود حمایت‌ها و پشتیبانی‌های لازم برای اجرای عمومی و تشویق مردم برای شركت در سالن‌های تئاتر، از جمله معضلاتی است كه متأسفانه در تئاتر شهرستان قابل مشاهده است.
وی همچنین می‌افزاید: در مراكز استان‌ها و به‌طور كلی شهرهای مختلف شاهد برگزاری جشنواره‌های بومی، محلی و استانی نیستیم و این خود سبب شده مخاطب با توجه به عوامل بیان شده پیشین، چندان از تئاتر استقبال نكند و در این مسیر تئاتر شهرستان بیش از پیش به انزوا و حاشیه رانده شود.
مهدی صباغی از هنرمندان خراسانی نیز در این‌باره معتقد است: تلاش‌های هنرمندان مظلوم شهرستان‌ها كه با كمبودهای بسیار، عاشقانه و خالصانه برای رشد و تعالی این حوزه هنری فعالیت می‌كنند قابل تقدیر است. اما در بررسی بهبود وضعیت كنونی تئاتر شهرستان‌ها باید گفت متأسفانه به‌دلیل بی‌برنامگی و ناآگاهی‌های برخی از مسئولان و مقام‌های شهرستانی كه سنخیت مناسب با هنر تئاتر ندارند، خواه‌ناخواه باید شاهد بی‌نظمی در روند نابسامان تئاتر شهرستان‌ها باشیم و این نقیصه سال‌هاست كه بر تئاتر كشور سایه افكنده است.
وی همچنین اضافه می‌كند: باید دور از تعصبات افراطی و با خلوص نیت به بررسی و شناسایی دقیق و جداسازی بی‌هنران از هنرمندان این رشته پرداخت. مسئولان فرهنگی هنری شهرستان‌ها باید با دقت نظر بیشتری به این معضل نگاه آگاهانه داشت باشند و در رفع آن بكوشند و برای باروری و تهیه و تدارك ابزارها و فراهم آوردن امكانات آموزشی دریغ نورزند و نیز بودجه مناسب را به‌دقت صرف هزینه این هنر كنند.
امیررضا كوهستانی، هنرمند شیرازی در این‌باره تأكید می‌كند: از دیرباز تا به امروز تئاتر شهرستان‌ها با مشكلات زیادی مواجه بوده كه از جمله آنها نبود كتابخانه‌های تخصصی،‌ مراكز حرفه‌ای بخش خصوصی و ناهماهنگی با سیاست‌های اصولی وزارت ارشاد است. از سویی كارشناس مجرب و متبحر كه دائما بتوانند یكی دو گروه حرفه‌ای را سازماندهی و ساماندهی كند، وجود ندارد. متأسفانه در شهرستان‌ها با كمبود خانه‌های فرهنگ و كانون فیلم روبه‌رو هستیم كه این همه، ضعف فراوانی برای تئاتر شهرستان‌ها به‌شمار می‌آیند.
رضا صابری از نویسندگان و كارگردانان خراسانی در این خصوص عنوان می‌كند: پس از پیروزی انقلاب با وجود حمایت‌های لفظی فراوان متولیان امور هنری، مبنی بر این‌كه تئاتر شهرستان نیمی از هویت تئاتر كشور است،‌ متأسفانه كمتر به این بخش فعال و پویای تئاتر توجه شد، به‌گونه‌ای كه حتی هنرمندان تئاتر شهرستان در تهران علاوه بر این‌كه هویت شهرستانی بودن آنها رنگ باخته بود، تئاترشان نیز مورد بی‌مهری و كم‌توجهی فراوان قرار گرفت. نكته مهم این‌كه در آن سال‌ها بودجه مخصوص تئاتر شهرستان كمتر صرف این حوزه هنری می‌شد و مقاصد دیگری غیر از این عرصه مد نظر قرار داشت.
وی همچنین می‌افزاید: از طرفی دانشكده‌های تئاتر، محفلی برای دانشجویان و علاقه‌مندان نبود كه در سر آرزوهای مدارج علمی بالا در حوزه مهندسی و پزشكی را در سر می‌پروراندند و برای كسب مدرك، از آرزوهای دیرین خود چشم می‌پوشیدند و درنهایت وارد دانشكده تئاتر می‌شدند. اما موضوع اصلی و در عین حال رقت‌آور این بود كه این بخش از فارغ‌التحصیلان تئاتر، نگاهی درست و عمیق نسبت به واقعیت‌های تلخ و شیرین نداشتند و نیز راه و روش، آرای علمی، واقع‌گرا و دوراندیش بودن را نیاموختند و بالطبع قادر به مدیریت گروه‌های تئاتری نیز نبودند.
این كارگردان همچنین تصریح می‌كند: اگر جوان شهرستانی بخواهد در تئاتر حرفه‌ای قدم بگذارد با مشكلات فراوان روبه‌رو می‌‌شود. زیرا در گروه‌های تئاتر حرفه‌ای برای یك مستعد شهرستانی نقش‌های دست‌چندم ارائه می‌شود، بدیهی است این گروه‌های حرفه‌ای سرنوشت گیشه خود را به نیروهای از گرد راه رسیده نمی‌سپارند. از سوی دیگر، هنرجوی شهرستانی برای رسیدن به موفقیت و كسب مقام در تلویزیون هم، نیاز به طی مراحل "رابطه‌ی" دارد و یا در نقش سیاهی‌لشگر ظاهر می‌شود. این سرگذشت تلخ و اندوهبار هنرمند شهرستانی ماست كه یا در تهران مانده یا به دنبال آرزوهای دست‌نیافتنی خود، سرگردان استودیوهای فیلمسازی و یا پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی شده است.
سیدداوود صابری نویسنده، كارگردان كرمانی نیز در این‌باره معتقد است: با وجود استعدادهای بسیار خوبی كه در شهرستان‌ها وجود دارد، نبود آموزش صحیح سبب می‌شود كه این استعدادها شكوفا نشود و به باروری نرسد، تئاتری‌های شهرستانی با تكیه بر علاقه و پشتكار خود آثاری درخور و صادقانه پدید می‌آورند كه اگر به پشتوانه این احساسات ناب، علم نیز افزوده شود شاید بتوان گفت كه آثار آنها بر عده‌ای كه مدعی هستند، برتری یابد.
وی ادامه می‌دهد: ازجمله موارد كاستی در تئاتر شهرستان می‌توان به نبود تحصیلات آكادمیك در این حوزه هنری، نبود پشتوانه مادی و فراوانی محدودیت‌های این عرصه به‌همراه كمبود متون نمایشی و كتابخانه تخصصی اشاره كرد.
محسن دشت‌گلی از مسؤولان سابق تئاتر شهرستان‌ها در این‌باره معتقد است: پاسخ به این پرسش ممكن است تكراری باشد و علت آن به‌دلیل اتفاق نظر تمامی دست‌اندركاران این حوزه هنری نسبت به مشكلات آن است. البته مشكل تئاتر شهرستان‌ها و مركز (تهران) را باید از هم جدا كرد. زیرا اگر تمامی امكانات و شرایط فرهنگی، هنری و... یك كشور در یك منطقه متمركز شود، این سئوال برای سایر نقاط مطرح می‌شود و به همان پاسخ تكراری خواهیم رسید.
وی ادامه می‌دهد: كمبود امكانات، تجهیزات و فضاهای فیزیكی مناسب، نبود كارشناسان باتجربه و آموزش‌دیده، فقدان ارتباط صحیح میان نسل جوان و پیشكسوت تئاتر، كمبود اعتبارات مالی و تخصیص ندادن آن به نسبت بضاعت‌های تئاتری هر شهرستان، اعمال سلیقه از سوی برخی دست‌اندركاران این حوزه، نبود اجراهای عمومی مستمر و بسند كردن به فعالیت‌های فصلی تئاتر از مشكلات و ضعف‌های بزرگ این حوزه هنری در شهرستان‌ها به‌شمار می‌آید.دشت‌گلی همچنین می‌افزاید: جایگاه تئاتر نزد متولیان این امور در شهرستان‌ها مشخص نیست و تعریف درستی از عناصر تئاتر وجود ندارد و فقدان فیلترهای مناسب برای گزینش علمی هنرمندان احساس می‌شود. از سوی دیگر آموزش تئاتر در سطوح مختلف و گرایش‌های گوناگون و نبود تناسب میان توزیع امكانات و اعتبارات مراكز و همین‌طور انسجام نداشتن گروه‌های تئاتری شهرستان‌ها و برنامه‌ریزی برای آنها و پراكندگی كاری در شهرستان‌ها از دیگر عوامل ضعف تئاتر شهرستان‌هاست.
بهمن مرتضوی در خصوص اینكه چگونه می‌توان مراكز پژوهشی، علمی و آكادمیك شهرستان‌ها را به شكل امروزی و منطبق با معیارها و شرایط نوین جهانی درآورد، می‌گوید: امكانات مالی هنرجویان شهرستانی جوابگوی آمد و رفت آنان به مراكز اجرایی تئاتر نیست. كمتر هنرجویی در سال می‌تواند تئاتری خوب و در حال اجرا در تهران ببیند و ثمره آن پسرفت و یا درجا زدن تئاتر شهرستان است. حتی در برخی اوقات جشنواره‌ها نیز به نهادی ضدتئاتر مبدل می‌شوند و این خود مانعی بر سر پیشرفت این حوزه هنری است.
وی اضافه می‌كند: بهتر است هزینه یكسال جشنواره استانی، منطقه‌ای و... را به آموزش استادان با تجربه‌ و ماهر اختصاص یابد. به جای آنكه گروه‌های تئاتری تنها اجرا‌كننده باشند، اجرا ببیننده نیز باشند. به عبارت بهتر شرایط مهیا ‌شود تا دست‌كم هر ماه یكبار، یك گروه تئاتر شهرستانی بتواند در تهران دو اجرای تئاتر را ببیند و سپس مشخص شود كه آیا روش موردنظر واهی است یا اینكه پربار و مثبت خواهد بود.
رضا صابری نیز در این باره با اشاره به دو اصل "دانش" و "كشش" در مهاجرت هنرجویان شهرستانی، یادآوری می‌كند: علت تمام مهاجرت‌ها در طول تاریخ اعم از سیاسی، مذهبی، فرهنگی و این اواخر مهاجرت هنری مبتنی برتوانایی نداشتن سرزمینی است كه هنرمند در آن پرورش‌یافته است. به دیگر سخن شهرستان‌ها ظرفیت فعالیت‌های گسترده هنرمند و هنرجو را ندارند. از اینرو مراكز هنری و آكادمیك تئاتری با كمبود بودجه و امكانات بالقوه روبه‌رو هستند. در عین حالت این كاستی و ضعف در بخش عرضه محصولات فرهنگی و هنری نیز قابل مشاهده است.
وی همچنین موانع پیشرفت تئاتر شهرستان و دور ماندن از شرایط روز را بی‌علاقگی تماشاگر برای دیدن نمایش، نبود امكانات مالی، نمود بیشتر تئاتر دولتی در شهرستان‌ها عنوان می‌كند و می‌افزاید: سریال‌های تلویزیون، بازیگران و شخصیت‌های اكثر مجموعه‌های تلویزیونی، الگوهای مناسبی برای هنرمندان تئاتر شهرستانی نیستند. از سوی دیگر "جشنواره‌زدگی" و نبود شناخت از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های نمایش روز دنیا كه به خاطر نبود تجربه‌های لازم و ضروری در حوزه تئاتر پایه‌ای رئالیسم است، سبب می‌شود تا هنرجویان شهرستانی به سمت آثاری به ظاهر مدرن رغبت نشان دهند.
این نویسنده همچنین اذعان می‌كند: این گفته عبث نیست كه مشوقین هنرجویان جوان شهرستانی، نقش فراوانی در توجه آنان به تئاتر غیرقابل فهم، دور از باور و پیچیده بیان، داشته‌اند و گویا هر چقدر این ویژگی‌ها در هنر تئاتر شهرستان بیشتر باشد، تئاتر مدرن‌تر و پیشرفته‌تر خواهد شد.
بدیهی است این رویكرد ‌باید از مراكز پرورش هنرجویان كنار گذارده شود. كوهستانی نیز در این باره می‌گوید: ضعف تئاتر شهرستان در بخش آكادمیك و مراكز تربیتی این هنر مربوط به زیرساخت فرهنگی مردم در شهرستان‌هاست. تا زمانی كه افراد یا شهروندان یك شهر نخواهند، اتفاق مهمی در حوزه تئاتری آن منطقه نخواهد افتاد. شاید برپایی جشنواره، سمینار ، كنفرانس در این مراكز تا حدی درمانگر آلام تئاتر شهرستان تلقی شود اما تجربه‌ نشان داد كه تاكنون كاربری بایسته، لازم و موردنظر را نداشته است.
مهدی صباغی پیرامون این معقوله خاطرنشان می‌كند: به‌طور كلی برخی از مراكز آكادمیك هنری با وجود تلاش برای فراگیری علاقه‌مندان و هنرجویان، متأسفانه در پایان آنچنان كه شایسته و بایسته است، بازدهی ندارند. اگر به درستی پیرامون فارغ‌التحصیلان مراكز آكادمیك نظری بیافكنیم، خواهیم دید هر سال دست‌كم حدود هزار و دویست فارغ‌التحصیل از این مراكز به بیكاران این رشته افزوده می‌شوند كه سرگردان به‌دنبال اشتغال هستند.
وی ادامه می‌دهد: از سویی دیگر نیروهای بالقوه مستعد و باسواد و نیز پیشكسوتان مجرب و آگاه بسیاری در سراسر مملكتمان حضور دارند كه وجود آنها می‌تواند در رشد و تعالی این هنر به‌ویژه در شهرستان‌ها پرثمر باشد. البته مدیران دلسوز مراكز هنرهای نمایشی استان‌ها و مركز از جمله سازمان تبلیغات حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد، كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، آموزش و پرورش و نظایر آنها نباید دست حمایت و هدایت دائم خود را از هنرمندان كوتاه كنند و فقط به برگزاری یادواره‌ها، جشنواره‌ها و سمینارها بسنده كنند.
این هنرمند همچنین می‌گوید: جایگاه هنرمندان صادق در جامعه جایگاه معلمین است و هنرمندان فرهیخته و اندیشمند، پایه‌های اساسی و سرمایهٔ والای فرهنگ و هنر كشور، به‌شمار می‌آیند. اگر تمهیدات لازم به طور گسترده و افزون بر قبل برای هنرمندان لحاظ شود، هنرمندان تئاتر سراسر كشور با دلگرمی بیش از پیش تلاشگر خواهند شد.
دشت گلی نیز در این باره عقیده دارد: اگر انجمن‌های تئاتر را در سطح كشور به عنوان مراكز تئاتر در نظر بگیریم با عنایت به این، دست‌كم ۴۰۰ انجمن نمایشی وجود دارد كه اختصاص اعتباری مشخص در ابتدای هر سال و برنامه‌ریزی آموزشی و نیز ارسال كتب، مجلات تئاتری و فیلم‌های آموزشی برای آنان می‌تواند راهگشای خوبی برای به روز كردن این مراكز باشد. هرچند كه اعزام كارشناسان مجرب به‌منظور رسیدگی به مشكلات و رفع كاستی‌های آنها و اجرای برنامه‌های مشخص شده در طول برگزاری نشست‌‌ها مختلف پژوهشی، آموزشی و فرهنگی به همراه تجمع سالانه آنان در یك منطقه و حضور در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی می‌تواند از دیگر موضوعاتی باشد كه رسیدگی به آنها به اعتلای تئاتر آكادمیك شهرستان‌ها كمك مؤثری بكند.
وی همچنین با اشاره به وسعت جغرافیایی كشور و بهره‌جویی شهرهایی نظیر بوشهر، اراك، شیراز، تنكابن، اصفهان و الیگودرز از مراكز دانشگاهی، می‌گوید: تجهیز و تكمیل هرچه بهتر این مراكز ضروری به نظر می‌رسد. از سوی دیگر، برنامه‌ریزی مناسب برای به‌كارگیری استادان صاحب‌نظر، با تجربه و متخصص و مرتبط و آشنا كردن دانشجویان با آخرین متدها، نظریه‌ها، سبك‌های گوناگون و ژانرهای متعدد و نو در جهان، بخش دیگر از فعالیت‌های تأثیرگذار بر مراكز آموزشی تئاتر به‌شمار می‌آید.
قنواتی نیز در این خصوص بیان می‌كند: مركز هنرهای نمایشی در امور شهرستان‌ها به‌منظور رشد فعالیت‌های آموزشی تئاتر كشور نسبت به تشكیل شورای پژوهش و آموزش با حضور استادان و هنرمندان صاحب‌نظر اقدام كرده است. این شورا تاكنون چندین جلسه پیرامون موضوعات پژوهشی و آموزشی در این حوزه برگزار كرده و در نهایت علاوه بر بررسی نیازهای آموزشی آن، نسبت به ارائه راهكارها و امكانات مناسب در این زمینه اقدام كرده است.
وی تصریح می‌كند، ایجاد كارگاه‌های آموزشی در زمینه نویسندگی، كارگردانی و بازیگری به‌طور مستمر در سطح مراكز استان از مواردی است كه می‌تواند به دانش گروه‌های نمایشی در بسترهای لازم پاسخ دهد. در این حوزه هنری باید توجه جدی به علوم غیرتئاتری از جمله مباحث جامعه‌شناسی، روانشناسی و به‌طور كلی علوم اجتماعی لحاظ شود.
رونده نیز در این باره تأكید می‌كند، بخشی از فعالیت‌ها در قالب امكانات كمك آموزشی است كه باید از آنها برای افزایش توان آموزشی بهره جست. دیگر اینكه ارتباط با تئاتر روز دنیا از جمله گرایش‌های موجود از طریق ارسال فیلم، كتاب، عكس و اسلاید می‌تواند به كارایی مراكز آموزشی تئاتری و دانشگاهی كمك كند. نیز با اعزام كارشناسان خبره به خارج از كشور و آموزش‌های كوتاه به‌منظور اعزام به مراكز استان‌ها و شهرستان‌ها انجام پذیرد.
وی همچنین یادآور می‌شود: اعزام گروه‌های برگزیده به جشنواره‌های معتبر تئاتر جهانی، اجرا در كشورهای مختلف و بهره‌گیری از نقطه‌نظرات استادان اهل فن در خصوص فعالیت‌های هنری اجرا شده و دعوت از گروه‌های نمایشی خارجی و اجرای آنها در مراكز استان‌ها از دیگر فعالیت‌هایی است كه به روز شدن مراكز هنری و پرورشی كمك قابل توجهی خواهد كرد.
اكبر ابوترابی نیز در این باره معتقد است: داشتن ردیف بودجه مشخص و پشتوانه اقتصادی، وجود كادر مجرب و متخصص و دلسوز به همراه هدف و برنامه‌ای مشخص و زمان‌دار می‌تواند مراكز آكادمیك هنری را ارتقاء كیفی بخشد.
علی شفیعی نیز در این خصوص می‌گوید: پیش از آكادمیك كردن مراكز هنری باید فرهنگ‌سازی مطلوبی انجام شود تا دیدگاه تمامی جامعه به این مقوله تغییر یابد.
در مرحله بعدی ‌باید ابتدا پایه‌های آموزشی مستحكم شود و از لحاظ اقتصادی مورد حمایت‌های جدی قرار گیرد تا بستر مناسبی كه در آن تفكرات مختلف در قالب گروه‌های متنوع قرار دارند، بروز كند.
وی اضافه می‌كند: بسترسازی فضایی آزاد برای ارائه افكار مختلف كه در آن عده‌ای خاص تصمیم‌گیرنده نباشند و از سوی دیگر، هنرمند در این فضا احساس امنیت كند، ضرورت مهمی تلقی می‌شود.
آرمیون نیز پیرامون این موضوع خاطرنشان می‌كند: دایر كردن رشته هنر در تمام دانشگاه‌های شهرستان‌ها یكی از راهكارهایی است كه در انطباق هرچه بیشتر حوزه تئاتر شهرستان‌ها با مراكز علمی و هنری تئاتری جهان مؤثر است.
دایر كردن هنرستان‌های تئاتر در شهرستان‌ها، اعزام استادان مجرب و حرفه‌ای به این مناطق سبب می‌شد كه هنرمندان شهرستانی ضمن فراگیری هنر تئاتر به شكل تجربی، از علم و متدهای جدید و پیشرفته امروزی دور نمانند.داود صابری نیز معتقد است كه تدوین ارائه برنامه‌هایی اساسی و بلندمدت در این زمینه برای رسیدن به این هدف و نتیجه مطلوب آن ضرورتی غیرقابل انكار است.
متأسفانه هنر تئاتر كشور دستخوش سلایق و اندیشه‌های گروهی بوده و شهرستان‌ها نیز از این نقیصه كنار نبوده‌اند و از طرفی هم در تمامی اجراهای تئاتر با نوعی خودسانسوری روبه‌رو هستیم. مهدی صباغی در خصوص راهكارهای ارتقا و تعالی تئاتر شهرستان‌ها با بیان این مطلب اضافه می‌كند: رسالت هنر، نمایش واقعیت‌ها، خوبی‌ها و بدی‌ها و شناساندن آنها به مخاطب است و اینكه انسان را علیه پلیدی‌ها و زشتی‌ها برانگیزد و از سوی دیگر، بیشتر جشنواره‌ها مخاطبان را در نمی‌یابند و آنان نیز دسترسی مناسبی به برنامه‌های جشنواره‌ها ندارند. باید دید تكلیف تماشاگر واقعی و دائمی تئاتر كه خیل عظیمی از مردم علاقمند و دوستدار تئاتر هستند، چه می‌شود؟ به نظر نمی‌آید سالانه یك یا دو بار به بهانه تئاترهای جشنواره به دیدن تئاتر رفتن مشكلی را حل كند.
این كارگردان می‌افزاید: با كمال تاسف برخی از تئاترهای اجرا شده از خلاقیت‌های هنری فاصله داشت، در حالی كه، عنوان‌های آنچنانی را به خود اختصاص داده‌اند. مگر نه اینكه هر عملی بر سكوی نمایش باید مفاهیمی عمیق و شایسته‌ای را با زبان نمایش به مخاطبان القا كند و به دور از مسائل سطحی، مبتذل،‌ فریبنده و جدا از فریادهای گوشخراش به رسالت خود بپردازند.
این نویسنده همچنین متذكر می‌شود باید عمیق‌تر فكر كرد و همت و حرمتی بیشتر در برپایی سخنرانی‌ها، سمینارها و ... قائل شد و بودجه واقعی تئاتر كشور را صرف هزینه‌های واقعی این حوزه هنری كرد، زیرا حذف هنر تئاتر به خصوص در شهرستان‌ها به بیهودگی حركت‌ها و جنبش‌های فرهنگی كشور منتهی خواهد شد.
رضا صابری نیز در این باره اذعان می‌دارد: انتخاب و گماردن مدیرانی دلسوز برای اداره امور فرهنگ و هنر در شهرستان‌ها نقش مهمی دارد. فردی كه با مقوله تئاتر و این نوع هنر، سنخیت، سر رشته و تجربه‌ای نداشته باشد، نمی‌تواند از پس مسؤولیت خود به خوبی برآید و امكان دارد علیه تئاتر شهرستان‌ها اقدام كند. تجربه ثابت كرده است كه هر جا مدیر آگاه و دلسوز به رشد و وضعیت جهانی، انسانی و اجتماعی تئاتر نظارت داشته، تئاتر از رشد فزاینده و نیز موقعیت قابل قبولی برخوردار شده است.
وی همچنین با اشاره به خطراتی بالقوه كه تئاتر ایرانی به ویژه شهرستان‌ها را تهدید می‌كند، یادآور می‌شود: شتابزدگی، پرداختن به اندیشه‌های پیش‌پا افتاده، چندگانگی، مضامین دست‌چندم، سرگردانی در انتخاب و شناخت ژانرها، آسان‌نگری و از هم‌گسیختگی ارتباطی میان هنرمندان، از موانع جدی بر سر راه اعتلای تئاتر شهرستان‌هاست. با این توصیف، جشنواره‌ها به جذب تماشاگر و اعتبار بخش تئاتر ایران كمك می‌كند، اما با حذف عنصر مسابقه می‌توان به تمام این دغدغه‌ها به‌طور نسبی پایان بخشید.
دشت‌گلی نیز در این خصوص می‌گوید: باید تمركززدایی سرلوحه مسؤولان قرار گیرد و تقسیم عادلانه بودجه تئاتر كشور به نسبت بضاعت‌های تئاتری و جغرافیای منطقه انجام پذیرد. گروه‌های تئاتر كشور در اقصی نقاط این مرز و بوم شكل گیرد و گروه‌های تئاتر حرفه‌ای و كارشناسان دانش‌آموخته برای آموزش، دست‌كم به مدت یك یا دو سال با برنامه‌ریزی بلندمدت به شهرستان‌ها اعزام شوند. سالن‌های تئاتر با توجه به نیازها و تقاضای مردم تكمیل و تجهیز شوند.
وی با بیان اینكه بهتر است رویداد های بین‌الملل تئاتر در بیشتر مراكز استان‌ها برگزار ‌شوند، تصریح می‌كند، ایجاد قراردادهای مالی در حوزه تئاتر به نسبت شأن و منزلت هنرمندان تئاتر شهرستان‌ها و محسوب شدن تئاتر به عنوان شاخصی فرهنگی در كشور، می‌تواند راه‌حل‌هایی منطقی در این امر باشد.
كوهستانی نیز در این باره می‌گوید: چنانچه گروه‌های حرفه‌ای تهرانی با امكانات پایتخت به شكل رپرتوار، نمایش‌هایی را به اجرا در آورند، می‌توانند حركتی پویا و جهتی درست به تئاتر شهرستان نشان دهند. وجود كلاس‌های كانون پرورشی فكری كودكان و نوجوانان و تأسیس تئاترهایی كوچك در هر شهرستان زیرنظر كارشناسان و مدیران حرفه‌ای این حیطه هنری و برپایی كلاس‌های حرفه‌ای و افراد پرسابقه و نام آشنا به منظور دلگرمی دوستداران تئاتر شهرستان‌ها نیز پیشنهاد می‌شود.
وی همچنین می‌افزاید: مهم‌تر از آنچه بیان شد، اختصاص دادن ردیف بودجه‌ای قابل توجه به منظور بازپروری هنرهای نمایشی شهرستان‌ها كه تاكنون كمتر به این موضوع اندیشه شده است، كارآمد خواهد شد. هر چند كه نقش و جایگاه انجمن‌های تئاتر را نیز در این میان نباید فراموش كرد.
بهمن مرتضوی نیز در این خصوص یادآور می‌شود: تا زمانی كه در شهرستان‌ها متولی و پاسخ‌گویی مختص برای تئاتر نباشد، روز به روز این تئاتر واپس‌گرا خواهد شد. به نظر می‌رسد برای یافتن راهكاری مناسب برای تئاتر شهرستان‌ها باید به دنبال پاسخ این پرسش گشت كه چرا هنرمندان شهرستانی كه تجربه دارند و تئاتر را می‌شناسند به شهرستان بر نمی‌گردند.
رونده نیز پیرامون راهكارهای برون رفت تئاتر شهرستان‌ها از وضعیت كنونی اذعان می‌كند: تئاتر و هویت آن باید مورد تعریف و تأیید قرار گیرد و سپس صنف و كانون‌های مربوط شكل گیرد تا فعالیت خاصی در پی آن به وجود آید. در این حالت است كه می‌توان طلب حق و حقوق هنری داشت و این فرایند در تئاتر شهرستان‌ها نیز باید مورد عنایت واقع نشود. همچنین در بخش سخت افزاری تئاتر، سالن‌ها و امكانات جانبی به شكل جدی، حرفه‌ای و استاندارد مورد مطالعه و اقدام قرار گیرد.
وی با بیان اینكه بیشتر سالن‌های شهرستان‌ها چند منظوره ساخته شده است، تاكید می‌كند: اجراهای عمومی باید به طور گسترده و پیوسته انجام شود تا از این طریق ضمن برنامه‌ریزی صحیح، آثار برتر برای شركت در جشنواره‌ها انتخاب شود. تحقق یافتن این امر، شكوفایی و پویایی تئاتر و در پی آن اعزام این گروه‌ها به جشنوارهٔ فجر و حتی خارج از كشور را فراهم می‌آورد. قنواتی نیز پیرامون این موضوع می‌گوید: بودجه تئاتر شهرستان‌ها و اعتبارات آنها ضمن افزایش به سمت بیشینه شدن اجراهای عمومی هدایت شود و تنها به برگزاری جشنواره‌های شهرستانی و استانی بسنده نشود. به منظور افزایش سطح كیفی آثار از لحاظ محتوا و كیفیت اجرا، میان گروه‌های نمایشی و مردم ارتباطی نزدیك ایجاد شود و بخشی از سیاست‌گذاری‌های حوزه نمایشی به استان‌ها و هنرمندان آ‌نها با توجه به تنوع فرهنگی و علایق منطقه‌ای واگذار شود.
وی با تاكید بر لزوم افزایش سهمیه گروه‌های شهرستانی و استانی برای حضور در جشنواره‌های داخلی و خارجی، تصریح می‌كند: در این باره برپایی كارگاه‌های آموزش در زمینه‌های نمایشنامه‌نویسی، كارگردانی و سایر عوامل موثر حوزه نمایشی با حضور استادان و صاحب‌نظران معتبر تئاتر كشور پرثمر خواهد شد.
اكبر ابوترابی نیز در این باره معتقد است: برگزاری كلاس‌های آموزشی به طور مستمر و مفید و ایجاد فرهنگ مطالعه و حمایت اقتصادی و مالی از تئاتر شهرستان‌ها كمك شایانی برای پیشرفت این حوزه هنری در شهرستان‌ها به شمار می‌رود، البته اجرای نمایش‌های شهرهای دیگر به ویژه تهران و ریشه‌یابی معضلات فرهنگی سد راه تئاتر هر منطقه و شهرستان به همراه مقابله اصولی در برابر این شكست، از دیگر راهكارها به نظر می‌رسد.
علی شفیعی نیز در این باره اذعان می‌كند كه باید به تئاتر شهرستان‌ها بها داد و اهمیت خاصی قائل شد. این مطلب باید در سطح گسترده، عمیق و كلان تفهیم و اعمال شود. آرمیون هم در این خصوص یادآور می‌شود، با فرستادن استادان مجرب به شكل ادواری، هنرمندان قادر خواهند بود ضمن كار تجربی از علم و تحقیقات آنها استفاده كنند. باید بودجه‌ای برای انجمن‌های نمایشی شهرستان‌ها تأمین شود و نشریات مناسب و یافته‌های پژوهش‌های این حوزه در اختیار هنرمندان قرار گیرد. توجه و عنایت ویژه مسؤولین فرهنگی استان‌ها، تبادل نظر هنرمندان تهرانی و شهرستانی با یكدیگر و ایجاد فضای مناسب برای تمرینات و اجرای نمایش‌ها از دیگر مواردی است كه كمك قابل توجهی برای پیشرفت تئاتر شهرستان‌ها خواهد كرد.
داود صابری نیز در این باره می‌گوید: بهتر است به جای صرف‌هزینه‌های كلان در جشنواره‌ها، گروه‌های نمایشی طبقه‌بندی و با توجه به رده گروه و اجراهایشان هزینه میان این گروه‌ها تقسیم شود. دیگر اینكه آموزش اصولی و صحیح برای گروه‌های هنری با توجه به سطح معلومات آنها داده شود و افراد مستعد مورد راهنمایی، تشویق و ترغیب قرار گیرند.
این نویسنده و كارگردان همچنین بهره‌گیری از استادان و هنرمندان با تجربه و كهنه‌كار و مدرس را برای آموزش و تربیت گروه‌های تئاتری خاطرنشان می‌كند و تمرین كامل یك اثر نمایش را زیر نظر افراد مجرب، نمونه‌ای مناسب از این مقوله بر می‌شمرد.
آنچه مسلم است، تئاتر امروز شهرستان در غربت قرار دارد. انجمن‌های نمایشی كه روزگاری نویددهنده ایجاد سازمان مستقل تئاتر در ایران بود به علت نبود عنایت و امكانات به شكل انفصالی درآمد.
بدیهی است، مركز هنرهای نمایشی با مدیریت و راه و روشی نوین قادر است تئاتر شهرستان‌ را از سكوت و رخوت فرورفته رهایی بخشد و با برنامه‌ریزی درست و سیاست‌گذاری موثر به آن عزت بخشد. تئاتر شهرستان با حضور نیروهای بالقوه‌ای كه در درون خود دارد، می‌تواند روند تئاتر ایرانی را سرعت و شتاب بیشتری دهد و از خود بیگانگی و فراموشی جغرافیایی خود به درآید.
تئاتر شهرستان را ‌یابد به سوی مضامین و بن مایه‌های بومی و آیینی كه ثروت فرهنگی و هنری كشور است، هدایت كرد. ما امروز از قافله تئاتر جهان دور مانده‌ایم، زمانی می‌توانیم خود را به آن نزدیك كنیم كه هویت ایرانی تئاتر را حفظ كنیم. بنابراین تئاتر شهرستان‌ها با ثروت‌ بالقوه‌ای كه دارد، می‌تواند به این هویت بخشی، ساماندهی ارزشمندی ارائه دهد.
علی نجمی
منبع : فرهنگ و پژوهش