پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تغییر محیط امنیتی خاورمیانه و اسرائیل


تغییر محیط امنیتی خاورمیانه و اسرائیل
محیط امنیتی خاورمیانه در دهه‌های گذشته وضعیت‌های متفاوتی را از سر گذرانده است. پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج آمریکا و شوروی وارد منطقه شدند و پاره‌ای از عوامل برهم زننده نظم و امنیت منطقه‌ای سبب شد خاورمیانه تبدیل به یکی از بحرانی‌ترین مناطق جهان شود. در این میان شکل‌گیری اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و بروز جنگ‌های متعدد میان اعراب و اسرائیل نقش تعیین‌کننده‌ای در ایجاد این بحران داشت. پس از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳۳) تلاش‌های گسترده‌ای از سوی جامعه بین‌المللی، رهبران کشورها و سازمان ملل به منظور حل منازعه اعراب و اسرائیل صورت گرفت. این تلاش‌ها در قالب طرح‌ها، کنفرانس‌ها و قطعنامه‌های صلح متجلی شده‌اند. برخی تحولات منطقه‌ای مانند شکل‌گیری ائتلاف و تحولات بین‌المللی (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) در دهه۱۹۸۰، پایان جنگ سرد و مطرح شدن نظم نوین جهانی توسط آمریکا سرفصل جدیدی در مذاکرات صلح تلقی می‌شد. ‌
اما این وضع پس از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، متحول شد و گروه‌های فروملی به عنوان بازیگرانی تاثیرگذارتر از گذشته وارد صحنه روابط بین‌الملل شدند. هر چند تروریسم پدیده تازه‌ای نیست و پیش از این نیز گروه‌ها از چنین شیوه‌هایی استفاده می‌کردند اما حمله به مراکز استراتژیک آمریکا نقطه عطفی در نمایان شدن آسیب‌پذیری بزرگ‌ترین قدرت جهان در قبال بازیگران ضعیف بود. این حملات نشان داد که در محیط امنیتی جدید باید به این تهدیدها توجه بیشتری کرد.
تعریف محیط امنیتی: در ادبیات سیاسی محیط امنیتی به فضای امنیتی منطقه‌ای یک کشور اطلاق می‌شود که به لحاظ کمی و کیفی دچار تغییر و تحول می‌شود.‌
● ویژگی‌های محیط امنیتی خاورمیانه و اسرائیل ‌
با وجود تمام تلاش‌های به‌عمل آمده، خاورمیانه امروز فاقد سازوکارهای امنیتی و تعادلی منطقی برای ثبات است و محیط امنیتی این منطقه در مقایسه با سه منطقه اصلی دیگر در نظام بین‌المللی، پیچیده‌تر و مبهم‌تر است. در اینجا به برخی ویژگی‌های این محیط می‌پردازیم. ‌
الف) مشکل سازوکارهای امنیت‌سازی:
با وجود تمام مشکلاتی که در منطقه وجود دارد، هیچ سازوکار فراگیری برای حل آنها وجود ندارد. علت اصلی فقدان سازوکارهای منطقه‌ای در دو عامل نهفته است؛ نخست مشکلات داخل منطقه که مهم‌ترین نمونه آن مساله فلسطین است. عامل دوم به مشکلات فرامنطقه‌ای برمی‌گردد، به این صورت که با مداخله بیش از حد در امور منطقه، امکان ابتکار عمل دولتمردان محدود شده و با تابع ساختن سازوکارهای منطقه به منافع قدرت‌های بزرگ از امکان شکل‌گیری سازوکارهای بومی، واقعی و پایدار می‌کاهند. ‌
ب) موازنه‌های امنیتی ناپایدار:
به خاطر نفوذ و حضور قدرت‌های خارجی، امکان شکل‌گیری اتحادها و ائتلاف‌ها و در نتیجه ایجاد موازنه منطقه‌ای قدرت نیز به درستی فراهم نشده است. ‌
● محیط امنیتی خاورمیانه و اسرائیل ‌
الف) محیط امنیتی پیشین:
با اتمام جنگ جهانی دوم و تشکیل دولت اسرائیل محیط امنیتی خاورمیانه متاثر از آغاز جنگ سرد و رقابت‌های میان دو بلوک قرار گرفت و در این میان دولت‌های عرب خاورمیانه در مخالفت با موجودیت اسرائیل و جهت تشکیل دولت فلسطینی سری جنگ‌هایی را با اسرائیل آغاز کردند. بعد از آن یکسری توافقنامه و کنفرانس‌های صلح را داشتند در نتیجه کنشگران اصلی دولت‌ها بودند. ‌
ب) محیط جدید امنیتی:
محیط امنیتی اسرائیل بسیار پیچیده است در حالی که محیط امنیتی اسرائیل تا سال ۱۹۹۱ به‌شدت تحت تاثیر منازعات بین دولتی (مداخله ابرقدرت‌ها و جنگ دولت‌های منطقه‌ای) بود پس از سال ۱۹۹۱ و خصوصا وقایع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تحت تاثیر تروریسم و حمله آمریکا به عراق قرار گرفت از اینرو با توجه به مسائل پیش گفته شده، محیط امنیتی اسرائیل توسط سه عامل شکل می‌گیرد که به‌طور کل محیط امنیتی - استراتژیکی اسرائیل را می‌سازد که عبارتند از: ‌
▪ حمله آمریکا به عراق:
دولت آمریکا پس از پیروزی در افغانستان و حمایت گسترده بین‌المللی که در لشگر کشی علیه تروریسم به دست آورده بود از فرصت به‌وجود آمده در جهت برداشت گام‌های بزرگ‌تر بعدی بهره برد. ‌
اطلاق کشورهای ایران، عراق، کره شمالی به‌عنوان محور شرارت و کشورهای یاغی در واقع ابزارهایی جهت نهادینه‌سازی، برتری و هژمونی آمریکا بود برای این امر لازم است بازیگرانی که قواعد بازی را به رسمیت نمی‌شناختند مورد تنبیه قرار دهد این یعنی حرکت در راستای الگوی استراتژیک هژمونیک‌گرایی، لذا نومحافظه‌کاران در فرصت ایجادشده پس از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر، برخورد با کشورهای یاغی را به دو دلیل در سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دادند :
۱) نیاز به یک دشمن
۲) از بین رفتن امنیت سرزمین آمریکا.
حمله ایالات متحده آمریکا به عراق نیز در همین چارچوب انجام شد. در این مقطع آمریکا با بیان برخی دلایل سعی در جلب افکار عمومی و رسانه‌ها برای تهاجم نظامی علیه عراق کرد: ‌
الف) تلاش برای تولید و استقرار سلاح‌های کشتارجمعی و تقویت نیروهای متعارف ‌
ب) ادعا در کمک عراق به تروریسم بین‌المللی به خصوص اعضای شبکه القاعده و گروه‌های بنیادگرای اسلامی ‌
ج) مخالفت با هرگونه توافق میان اسرائیل و فلسطین برای پایان دادن به خشونت‌های خاورمیانه ‌
د) تهدید کشورهای عربی خلیج فارس به خصوص کویت ‌
روند فوق نشان می‌دهد که تولید قدرت به تنهایی نمی‌تواند منجر به <امنیت مطلق> شود زیرا <امنیت مطلق> در شرایطی ایجاد می‌شود که چالش‌های موثری فراروی کشورها ایجاد نشود. اگر کشوری مبادرت به تولید قدرت ملی کند، اما به موازات چالش‌های منطقه‌ای، موضوعی و استراتژیک روبه‌رو شود، در آن شرایط، مطلوبیت‌های مورد نظر خود را به دست نیاورده است و وحشت ناشی از دستیابی رهبران خارجی به سلاح‌های کشتار جمعی که مبتنی بر نوعی رویکرد غیرمنطقی است، آمریکایی‌ها را وادار به تعمق درباره اقدامات متقابل شدید می‌سازد.‌
بنابراین دولت بوش برای حمله به عراق بهانه آورد که دولت صدام اقدام به تولید سلاح‌های کشتارجمعی کرده و قصد دارد از این نوع سلاح‌ها برای رسیدن به اهداف سوء سیاسی خود استفاده کند، در نتیجه وی امنیت خاورمیانه را مورد تهدید قرار داده است و در این رهگذر می‌تواند به منافع آمریکا در منطقه یا حتی جهان آسیب برساند. ‌
در این راستا و در توجیه عملیات پیشدستانه علیه عراق جورج بوش در سال ۲۰۰۲ در نطق خود خطاب به فارغ‌التحصیلان دانشگاه وست‌پوینت آمریکا بیان داشت: ‌
آمریکا از توان نظامی گسترده‌ای برخوردار است. ما قادریم با هر چالشی مقابله کنیم. ابزارهای لازم برای بازداشتن دشمنان از تهدیدات امنیت ملی را دارا هستیم و در صورتی که سیاست‌های بازدارنده به شکست منجر شود ما از الگوی عملیات پیش‌دستی کننده استفاده می‌کنیم. ارتش آمریکا باید به اندازه‌ای قوی باشد که بتواند دشمنان بالقوه را از تلاش برای ارتقای توان نظامی خود باز دارد و آنان را از دستیابی به ابزارهای کشتارجمعی محروم سازد. هرگونه قدرت‌یابی کشورهای خاطی به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا محسوب می‌شود. ‌
براساس نگاه بوش، عملیات پیشدستانه به نومحافظه‌کاران و دولت بوش اجازه می‌دهد در قالب طرح <خشکانیدن مرداب> و <تغییر رژیم> بدون ادله لازم و به‌طور یکجانبه به دولت‌سازی پرداخته و نقشه سیاسی و فرهنگی خاورمیانه را به‌طور کامل دگرگون کنند، عراق تنها صحنه دوم از فرآیند <مرداب خشکانی> و نبرد اول و اصلی در فرآیند دولت- ملت، نخبه و مذهب‌سازی در کل خاورمیانه و جهان اسلام تلقی می‌شود. ‌
● تغییر رژیم در عراق و محیط امنیتی اسرائیل ‌
‌ تغییر رژیم در عراق تاثیرات متفاوتی بر محیط امنیتی خاورمیانه و اسرائیل داشته است، در حالی که تغییر رژیم صدام می‌توانست تاثیرات مثبت روی ثبات امنیتی خاورمیانه داشته باشد وجود گروه‌های تروریستی فروملی و انتقال پایگاه از افغانستان به عراق، ثبات در منطقه را متزلزل ساخت. با ملاحظه چنین محیط امنیتی و با توجه به اینکه القاعده گستره عملیاتی خود را نشان داده، چنین وضعیتی اسرائیل را می‌تواند در نوک حملات تروریستی قرار دهد و با توجه به ارتقای روابط آمریکا و اسرائیل به سطح روابط راهبردی، احتمال حمله القاعده به منافع ایالات متحده و اسرائیل در منطقه تشدید می‌یابد. حال صدام سرنگون شده بنابراین محیط امنیتی اسرائیل به واسطه چنین تغییر گسترده‌ای می‌تواند به ثبات برسد ولی ثبات‌زدایی در عراق توسط گروه القاعده و گروه‌های تروریستی دیگر، احتمال حملات نامتقارن انتقامی به اسرائیل را افزایش داده است. ‌
● نتیجه‌گیری ‌
تهدیدات، اتحادها، ترتیبات بین‌المللی و تکنولوژی‌های نظامی از محیط خارجی شکل می‌گیرد و امنیت ملی یک کشور را متاثر می‌سازد. این تهدیدات به طور عمده در چارچوب یک ساختار محیطی و منطقه‌ای شکل می‌گیرند. معمولا چنین ساختاری، دارای عواملی است که عبارتند از روابط قدرت میان دولت‌ها، وابستگی متقابل رقابت‌ها و منافع دولت‌های منطقه، الگوی دوستی و دشمنی و تاثیر جغرافیا بر روابط بین دولت‌ها.
از سوی دیگر، محیط امنیتی بسته به قدرت کشور و گستره نفوذ آن در خارج متفاوت خواهد بود. به‌طور مثال چنانچه قدرت و نفوذ یک کشور اندک باشد، محیط امنیتی آن نیز محدود خواهد بود ولی یک قدرت منطقه‌ای مجبور است تنها در منطقه خود ایفای نقش کند، حتی در درون آن منطقه نیز سلسله مراتبی از اولویت‌های منافع خود را تعیین نماید. ‌
محیط امنیتی خاورمیانه و اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم تحت تاثیر ظهور دو ابرقدرت و دخالت ابرقدرت‌ها در منطقه و زیرمنطقه خلیج‌فارس قرار داشت. وقوع چهار جنگ و چندین مورد منازعه در این منطقه نشان از بی‌ثباتی گسترده داشته است، در حالی که پیش از جنگ سرد منازعات شرایطی بینادولتی بود و اعراب و اسرائیل در پی کمک‌های دو بلوک به دنبال ارتقای منافع امنیتی خود بودند. با پایان جنگ سرد و از هم پاشیدگی اتحاد جماهیر شوروی نظام امنیتی منطقه و بالطبع محیط امنیتی خاورمیانه و اسرائیل نیز تغییر کرد، ظهور گروه‌های فروملی جهت اعاده استقلال و سپس تقویت گروه‌های تروریستی در سال‌های پایانی قرن بیستم، محیط جدید امنیتی را پایه‌گذاری کرد. حملات تروریستی یازدهم سپتامبر به نیویورک و واشنگتن نمود عینی محیط جدید امنیتی بود از این رو با ملاحظه محیط جدید امنیتی، تهدیدات جدیدی نیز شناسایی می‌شوند که باید با آنها مقابله شود، اسرائیل با توجه به ملاحظات این محیط گروه‌های حماس، جهاد اسلامی و حزب‌الله را به‌عنوان گروه‌های تروریستی محیط امنیتی خود معرفی کرده و لزوم مقابله با آنها را مورد تاکید قرار می‌دهد. با پیروزی حماس در انتخابات فلسطین این محیط بیش از پیش پیچیده‌تر شد، اما در حالی که اسرائیل لزوم انتخابات در فلسطین و تشکیل دولت فلسطینی را مورد تایید قرار داده بود پیروزی حماس روند توافقات پیشین را برای منافع امنیتی اسرائیل خدشه‌دار می‌ساخت. ‌
وجیهه عبیدی‌
کارشناس ارشد روابط بین‌الملل
منبع : روزنامه اعتماد ملی