چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


اقتصاد خانواده و نابرابری درآمد و هزینه


اقتصاد خانواده و نابرابری درآمد و هزینه
در چند دهه اخیر هر زمان که درآمدهای نفتی کشور با روندی صعودی افزایش می‌یافت و درآمد صادرات نفت به‌جای آنکه صرف نوسازی صنعت و کشاورزی شود به واردات بی‌رویه اقلام مصرفی یارانه‌ای و نستباً غیرضروری اختصاص یافت. واقعیت این است که با افزایش قیمت جهانی نفت، تورم لجام گسیخته‌ای را در بیشتر کشورها و از جمله ایران موجب شد که بخشی از آن به‌وسیله واردات کالا به کشور منتقل می‌شد.
در سال‌های بعد نوسانات قمیت نفت در کنار تحریم‌های اقتصاد علیه ایران باعث شد که ثبات نسبی قیمت دلار در هم بریزد و دولت کاهش چشمگیر ارزش پول ملی را پذیرفت این عوامل باعث ایجاد تورم وسیعی در کشور شد که به مرور زمان به نابرابری درآمد و هزینه خانوارهای ایرانی دامن زد.
طبیعی است که دولت قادر نیست در هر شرایطی قدرت خرید مردم را در چنین وضعیتی ثابت نگه دارد. اما با سیاست‌هائی که به‌کار گرفته شد از جمله برقراری یارانه کالاهای اساسی و افزایش موردی حقوق کارکنان و تعیین حقوق کارگران طی سال‌های اخیر تا حدودی قدرت خرید حفظ شد، اما شاخص هزینه زندگی بسیار سریع‌تر از شاخص‌ درآمدها رشد کرد و باعث کاهش قدرت خرید مردم شد.
دشواری افزایش درآمدها و تأثیر آن بر تورم
افزایش درآمدهای مردم به‌خصوص قشر حقوق‌بگیر کارمند و کارگر به آسانی ممکن نیست و هر افزایش دستمزدی خود به‌صورت خودکار تورم را تشدید می‌کند.
بنابراین تنها راهی که در برابر هر خانواده می‌ماند آن است که از سطح توقعات و مصارف خود بکاهد در واقع مردم آموخته‌اند که کاستن از تقاضا تنها راه عملی برای رویاروئی با وضعیت‌های تورمی است که کارشناسان علم اقتصاد توجه زیادی به آن دارند و متأسفانه تأثیر مثبت آن بر جامعه ما هنوز ناشناخته مانده است.
اما عده‌ای از کارشناسان می‌گویند الگوی مصرف را باید تغییر دهیم و از جائی خرید کنیم که قیمت مناسبی را عرضه می‌کند تا حداقل مایحتاج خانواده تأمین شود.
نمونه‌های بارزی از تأثیر چنین طرح‌هائی در پائین آوردن قیمت کالا و خدمات از طریق متوقف کردن مصرف در جوامع اروپائی مشاهده شده و به اثبات رسیده است.
مثلاً زمانی که بلیت مسافرت‌های هوائی گران می‌شود میزان فروش شرکت‌های هواپیمائی به سرعت کاهش می‌یابد و در نتیجه این شرکت‌ها تمایل زیادی به افزایش قیمت خدمات خود ندارند و تمامی سعی خود را بر این استوار کرده‌اند که با افزایش تولید و عرضه و فروش انبوه، گردش سرمایه را تسریع کرده و سود مناسبی از سرمایه‌گذاری خود به‌دست آورند.
اما در ایران، وضعیت کاملاً متفاوتی وجود دارد و زمانی که عرضه کالائی در بازار محدود می‌شود تقاضا برای آن به شدت افزایش می‌یابد و زمینه را برای افزایش مجدد قیمت آن فراهم می‌کند، در حقیقت اشتیاق مصرف‌کننده یکی از عوامل افزایش نرخ هر کالائی است و خانواده‌ها نگرانند که نکند کالائی کمیاب شود و یا قیمت آن بیشتر بالا برود.
این امر فرصت چانه زدن را از مشتری می‌گیرد و موجب می‌شود که مصرف کننده، هر قیمتی را که توسط فروشنده برای کالا تعیین می‌شود، بپذیرد.
زمانی که بین درآمد و هزینه‌های شکاف می‌افتد، به‌گونه‌ای باید تلاش شود که این وضعیت به تعادل برسد پس در این شرایط دو راه بیشتر وجود ندارد یا درآمدها افزایش داده شود که خود تورم‌زاست یا اینکه هزینه‌ها محدودتر شود که این ظاهراً کار مشکلی است اما غیرقابل حل نیست. به‌خصوص زمانی که توجه کنیم در بخشی از زمینه‌های مصرفی و خدماتی، سرانه مصرف ایران در مقایسه با کشورهای دیگر بالاتر است و امکان کاستن از آن بدون اینکه سطح کلی رفاه جامعه دچار خسران شود نیز وجود دارد.
اگر خانواده‌ها علاقه‌ای به کاستن از هزینه‌های خود نشان ندهند باید کسب درآمد بیشتر را برای حل مشکلات خود انتخاب کنند. در شرایطی که بیکاری وسیعی بر جامعه حاکم است و فرصت‌های شغلی به سادگی محیا نمی‌شود گروهی به‌کار دوم و آزاد روی می‌آورند که به‌گونه‌ای مشکل آنها را حل می‌کند.
استفاده عمومی از وسایل نقلیه شخصی و اقدام به مسافرکشی، یکی از پدیده‌هائی است که نشان می‌دهد که بخش بزرگی از گروه‌های کم‌درآمد از این راه کوشیده‌اند به مشکل نابرابری درآمد و هزینه‌های خود پایان دهند.
اما همه مردم امکان دسترسی به فرصت‌های آسانی از این دست را ندارند. بنابراین برای کسب درآمد اضافی زحمت بیشتری را متحمل می‌شوند مانند دایر کردن کارگاه‌های کوچک خانگی و اضافه‌کاری و یا کار در منزل برای زنان خانه‌دار که اقدام به تولید برخی لوازم و محصولات مصرفی موردنیاز جامعه می‌کنند، یکی دیگر از راه‌های افزایش درآمد خانوار است که در شهر و روستا به یک اندازه کاربرد دارد. مانند بخش بزرگی از تولید فروش و گلیم کشور که در کارگاه‌های خانگی تولید می‌شود و ارزش نسبتاً خوبی را نصیب خانوارها می‌کند.
در این باره ایجاد بازارچه‌های فروش کالای تولید خانگی که از سوی دولت حمایت می‌شود نشان می‌دهد که دولت نیز برای توسعه فعالیت کارگاه‌های خانگی برای افزایش درآمد خانواده‌ها، اهمیت زیادی قائل است.
ضرورت تلاش همه جانبه برای رفع نابرابری درآمد و هزینه
برای رویاروئی با نابرابری درآمد و هزینه در اقتصاد خانواده که نتیجه شرایط تورمی است ضرورت دارد تا با کاهش مصرف و صرفه‌جوئی که یک توصیه عمومی است، به افزایش نسبی درآمدها بپردازیم.
افزایش درآمدها از مسیر رشد تولید کالا و خدمات هر چند در سطح محدود می‌تواند به ارتقاء درآمد خانوارها، پویائی برای رویاروئی با شرایط تورمی و نابرابری درآمد و هزینه کمک کند و کل جامعه باید در این زمینه به‌صورت یکپارچه عمل کنند.
رشد اقتصادی جامعه نیز به افزایش رفاه خانواده کمک شایانی می‌کند مثلاً اگر در تولید محصولات کشاورزی، کشاورزان بتوانند خودکفا باشند و نیازهای جامعه به مواد پروتئینی، تخم‌مرغ، شیر و فرآورده‌های آن را به اندازه نیاز جامعه تولید کنند فشار بزرگی از روی تقاضای همین محصولات برداشته خواهد شد و با افزایش قیمت در این محصولات روبه‌رو نخواهیم بود.
نکته بعد که از اهمیت بسیاری برخوردار است صرفه‌جوئی در کالاهای اساسی یارانه‌ای مانند نان یا کالائی مثل بنزین است. به‌طوری که اگر مصرف بنزین محدود و به اندازه باشد، طبعاً هزینه سنگین واردات آن حذف می‌شود و دولت می‌تواند از طریق دیگر یارانه این بخش را صرف نهادهای تولید و صنعت کند و با هدایت سرمایه‌گذاری‌های کلان به سوی افزایش تولید، درصدد بهبود وضعیت بازار داخلی برآید. بنابراین مردم می‌توانند با سرمایه‌گذاری در بازار سهام و بخش‌های مولد و بانک‌ها با تزریق وام‌های کلان برای تولید به افزایش تولید کالا در کشور کمک کنند.
باید توجه داشت که تا زمانی که این طرح‌ها یعنی صرفه‌جوئی، فرهنگ‌سازی مصرف، افزایش سرمایه‌گذاری در بخش‌های تولیدی و خدماتی به بار ننشیند شکاف بین درآمد و هزینه خانوارها کاهش نخواهد یافت. این امر در کشورهای اروپائی به اثبات رسیده است که با تنظیم روشی کارآمد بر تولید و مصرف جامعه برای هزینه کردن درآمدها، تسلط بر هنر معیشت و یا علم اقتصاد خانواده، کاملاً عملی است.

زهرا امینی
منبع : ماهنامه اقتصاد خانواده


همچنین مشاهده کنید