سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


جی.کی: هرگز به هویت پاتر فکر نکردم


جی.کی: هرگز به هویت پاتر فکر نکردم
جی . رولینگ معتقد است که «یادگاران مرگ» کتاب محبوبش از مجموعه «هری پاتر» است و معتقد است درکتاب هفتم از این مجموعه داستان، به همان پایانی رسیده که از ابتدای نوشتن این مجموعه داستان‌ها به آن می‌اندیشیده است.از ویژگی‌های مجموعه‌های هری پاتر وجود خلاقیت بسیار و خیال‌پردازی در پیشبرد داستان است. در هفتمین کتاب این مجموعه، «جادو» عنصر قابل توجهی است. رولینگ می‌گوید: همیشه این جادوها رادیده است که از طریق علمی غیرقابل توضیح است.رولینگ در گفت‌وگوی کوتاهی انگیزه های خود را درباره نوشتن هری پاتر عنوانکرده است.
▪ چه احساسی دارید وقتی می‌بینید بچه‌ها کتاب‌های شما را می‌خوانند؟
ـ به طور باورنکردنی احساس غرور می‌کنم. گاهی اوقات از بچه‌ها می‌خواهم در گذشته کنجکاوی کنند و بگویند «حدس بزن کی؟» ولی من خودم را کنترل می‌کنم.
▪ آیا تا به حال اطلاعات دفترچه‌تان را به صورت بخش‌هایی چاپ کرده‌اید؟ خیلی علاقه‌مندم ۱۵۰ صفحه درباره تاریخچه دمنتروز بخوانم.
ـ چه کسی گفته ۱۵۰ صفحه در مورد تاریخچه دمنتروز وجود داشته؟؟! واقعا این کار را نکردم. فکر نمی‌کنم تا به حال اطلاعات دفترچه‌ام را چاپ کرده باشم.
▪ کدام شخصیت را در کتاب‌های هری پاتر بیشتر دوست دارید؟
ـ وقتی جوان‌تر بودم مطمئنا هرمیون. ولی مقدار اندکی ران و هری را نیز دوست دارم.
▪ اگر شما شغلی در دنیای جادوگری داشتید چه شغلی را انتخاب می‌کردید؟
ـ نمی‌توانم به چیز دیگری غیر از نوشتن فکر کنم. خب فکر می‌کنم کتاب جادوگری می‌نوشتم.
▪ اگر هری پاتر یک دختر بود فکر می‌کنید ماجراجویی‌‌هایش متفاوت خواهد بود؟
ـ بله، فکر می‌کنم متفاوت است. تصور می‌کردم هری از ابتدا پسر بوده است، بنابراین هرگز به «هریت پاتر» فکر نکردم.
▪ کدامیک از کتاب‌هایتان را دخترتان بیشتر دوست دارد؟
ـ می‌تواند بین گیلاس آتش (جام آتش) و دسته ققنوس باشد. او زد و خورد را دوست دارد.
▪ اگر شما قدرت جادویی داشتید چه چیز را انتخاب می‌کردید جدا از توانایی نوشتن؟
ـ دوست داشتم پرواز کنم و گاهی اوقات خاموش کردن صدای مردم.
▪ حیوان جادویی مورد علاقه شما چیست؟
ـ مسلما ققنوس.
▪ آیا تا به حال رویایی داشتید که در نوشتن هری پاتر کمک کند؟
ـ نه، ای کاش می‌دانستم. اگر چه یک بار رویای باورنکردنی درباره نیکلاس فلمل داشتم.
▪ اگر شما می‌توانستید در زندگی واقعی یک روز را با یکی از شخصیت‌های داستانی‌تان بگذرانید کدام را انتخاب می‌کردید؟
ـ فکر می‌کنم بیشتر تمایل دارم یک روز با هری باشم. او را به غذا دعوت می‌کردم و برای تمام چیزهایی که به او تحمیل کردم عذرخواهی می‌کردم.
▪ آیا فکر می‌کردید نویسنده کتاب‌های علمی تخیلی برای کودکان باشید یا اینکه به سمت یک ژانر کاملا متفاوت حرکت می‌کنید؟
ـ فکر نمی‌کنم خیلی در زمینه داستان‌های علمی تخیلی عالی باشم، شما نیاز دارید که بعضی از علم‌ها را بدانید. احتمالا یک ژانر کاملا متفاوت.
▪ آیا فکر می‌کنید فیلم‌ها به خوبی کتاب‌ها را منعکس می‌کنند؟
ـ فکر می‌کنم که آنها کاملا به کتاب‌ها وفادار هستند. هاگوارتز کاملا همان چیزی که من تصور می کردم به نظر می‌رسید. من نظریات زیادی داشتم که مکان‌های مختلف چطور به نظر برسند.
▪ وقتی جوان‌تر بودید چه نوع کتاب‌هایی می‌خواندید؟
ـ هر چیزی، کتاب‌هایی برای بزرگسالان و بچه‌ها که مشابه بودند.
▪ اگر شما برای یک روز هری پاتر بودید چه می‌کردید؟
ـ اگر من شخصا هری پاتر بودم جایی خودم را مخفی می‌کردم، شاید به این خاطر که می‌دانم چه اتفاقی می‌افتد.
▪ چرا شما تصمیم‌گرفتید کتابی درباره جادوگری بنویسید؟
ـ آن مرا انتخاب کرد... این عقیده یک دفعه به ذهنم خطور کرد و می‌دانستم که مجبورم آن را بنویسم.
اگر شما می‌توانستید یک شخصیت مونث در هری پاتر باشید و سنگ فیلسوف کدام را انتخاب می‌کردید؟
هرمیون، مطمئنا پانسی پارکینسون نه.
▪ از کدام شخصیت بیشتر از همه متنفرید؟
ـ احتمالا عمو ورنون.
▪ چه حسی دارید وقتی بچه‌ها به شما می‌گویند از اینکه آنها را وادار به خواندن کردید، متشکریم؟
ـ هیچکس ممکن نیست بیشتر از خودم من را راضی کند. این عجیب‌ترین چیز برای شنیدن است.
▪ چطور شما به نام‌ها در داستانتان فکر می‌کنید؟
ـ تمام اسم‌ها از موجوداتی که به آنها تبدیل می‌شوند، می‌آیند. من سرگرمی زیادی با آنها داشتم. ورم تیل مشکل‌ترین آنها بود. خواهرم از موش‌ها متنفر بود و با دم آنها مشکل داشت و به من یک ایده داد. شما واقعا می‌دانید که من چطور به این نام‌ها دست می‌یابم زیرا من نام خدمتکار مادر شما را دزدیدم. اینطور نیست؟ وقتی با من دوست می‌شوید باید خیلی دقیق باشید زیرا ممکن است نام شما در کتابم بیاید و اگر مرا اذیت کنید ممکن است به عنوان یک شخصیت زشت در کتابم بیایید.
▪ آیا کتاب دیگری غیر از هری پاتر نوشته‌اید؟
ـ نه، موارد دیگری که چاپ نشده‌اند نوشتم، به شما قول می‌دهم که اتفاق مهمی در جهان نیفتاده و چیزی را از دست نداده‌اید. من درباره موضوعات مختلفی نوشتم ولی هیچکدام چاپ نشدند. شاید بعضی از آنها روزی چاپ شوند، نمی‌دانم. بعضی آثار ناتمام دارم که دوست دارم آنها را تمام کنم ولی نمی‌دانم که آیا چاپ می‌شوند؟
▪ در میان شخصیت‌های فراوانی که در کتاب‌های شما وجود دارند کدامیک به شخصیت شما نزدیک هستند؟
ـ نظریه‌ای وجود دارد که هر شخصیتی در واقع گسترش یافته شخصیت نویسنده است که مرا یکی از مزاحم‌ترین و آزاردهنده‌ترین افراد ساخته. نمی‌دانم که چند تا شخصیت در کتاب‌هایم است ولی فکر کنم حدود دویست شخصیت باشند. بنابراین من واقعا مشکل دارم. وقتی که جوا‌ن‌تر بودم هرمیون به من شباهت داشت. او اغراق شده دوره جوانی من است. هری مقداری شبیه من است. اگر شما هری، ران، هرمیون و... را در کنار هم قرار دهید من نوشتن در مورد آنها را آسان می‌بینم و فکر می‌کنم آنها قسمت‌های مختلفی از شخصیت من را نشان می‌دهند. اگر شما کسی مثل دولرز آمبریج را ببینید می‌فهمید که او اصلا به من شباهت ندارد. او یک زن وحشتناک است.
منبع : روزنامه حیات نو


همچنین مشاهده کنید