جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


آغاز مدیریت و آشنایی با مفاهیم آن


آغاز مدیریت و آشنایی با مفاهیم آن
در صورتی كه ما در هر نقطه و مكانی، در هر مؤسسه و بنگاهی، در هر اداره و نهادی و در هر زمین و ماوایی، آن را به چشم می بینیم. لكن آنقدر در این گستره گسترده گرفتار آمده‌ایم كه متوجه آن نمی‌شویم.
نه در جامعه ما، كه در بسیاری از جوامع امروز هم، می‌توانیم شاهد و ناظر آن باشیم به گونه ای كه در برخی از كشورها، ناملایمات و ناگواریها و دشواریهای برآمده از آن، همه اركان حكومتی را زیر سئوال برده و در برخی دیگر كمی كمتر!این دشواریهای قرن تكنولوژی و اینترنت و ماهواره، حتی دامن آمریكا، انگلیس، فرانسه و روسیه را هم دربرگرفته است كه نمونه هایی از آن را می توان در حادثه یازدهم سپتامبر امریكا، مسالهٔ پردرد سر مهاجرت های غیرقانونی به بریتانیا، یا تیراندازی روز جشن انقلاب كبیر فرانسه به ژاك شیراك مشاهده كرد.این پدیده، عمری به درازای تاریخ خلقت دارد. چون از روزی كه بشر، قدم در غارهای سنگی گذاشت و برای فرار از حوادث آن روزگار، فرار از حملات حیوانات درنده و گوشتخوار، یا رهایی از گرمای تابستان و سرمای زمستان به غارها پناه برد كه تا امروز همچنان وجود دارد. گاهی سازنده و كارآمد و زمانی دیگر مخرب و ناسازگار، جریانی كه بی هیچ تردید تا فردا و فرداهای بسیار دیگری هم در برابر اقوام و ملت های بیشمار جهان عرض اندام خواهد كرد.
آن سحرگاه شفاف و نورانی كه یكی از آدمیان لخت و عور و برهنه اولیه در كوههای سر به فلك كشیده تبت، اولین "سیاه چال كوهی" را دریافت و آن را مامن محكم و استواری برای حفظ و حراست خود و همجنسان و همنوعان خود قرار داد و برای رهایی از شكنجه ها و ترس و وحشت های ناخواسته ولی همیشگی، دوستان و خویشان خویش را گرد آورد و با توجه به بنیه های فیزیكی آنها، هریك را به كاری گماشت و مسئولیت انجام آن را به وی سپرد. بدون آنكه بداند نخستین "پله مدیریت" را بنیان گذاشت. راه ترقی و پیشرفت، راه فكر و اندیشه و تحقیق و سازندگی و راه ابتكار و خلاقیت و آفریدن را در برابر بشر آن روز و قرن های بعد از آن به تصویر كشید.راهی كه اگر با تامل و تحمل و طمأنینه انجام شود، مسلماً نتیجه و ثمره ای پربارتر و نیكوتر ارایه خواهد داد. در صورتی كه پرهیز از مطالعه و بررسی، خرابی و ویرانی را به نمایش می گذارد. نقشی كه می تواند نه تنها آن خاندان و آن قوم را با مشكلات و معضلات بیشماری درگیر كند كه حتی در این روزها كه اینترنت و ماهواره هم با همان "مدیریت"های فرهیخته و متبلور ظاهر شده و مردم سایر جهان را به سوی خود كشانده است، باز هم همان جنگ و ستیزها، همان كشت و كشتارهای بی دلیل ناشی از خودخواهی و خود محوری‌ها و تعصب‌های خشك و خالی از منطق، یا قحطی و گرسنگی و ظهور انواع و اقسام بیماریهای شناخته و ناشناخته درمان پذیر و غیرقابل درمان، یا كمبودها و نبودهای وسایل و ابزار زندگی ادامه دارد. ناهمواریها و ناهنجاریهایی كه دو روی یك سكه را به تصویر می‌كشند.یك روی آن، علم و دانش، تخصص و كارشناسی، كشف و اختراع را نشان می‌دهد، ولی روی دیگرش بلای جان مردم بینوا و تنگدست و ناتوان شده است. همانهایی كه پیوسته از دردها و ناراحتی‌ها می‌نالند و فریادشان به آسمان می‌رود.
آنهایی كه به خاطر نبود "مدیریت" در سیلاب های مهیب و كشنده پاراگوئه غرق می‌شوند، یا در اندونزی و مالزی و هند و پاكستان و الجزایر، خویشان و همشهریان خویش را به قتل می رسانند. قتل‌هایی با تیر و تفنگ و مسلسل و بمب، یا اسارت در چنگال تیز تورم و گرانی و بیكاری، از آمریكا تا چین و از روسیه تا آفریقا و آمریكایی جنوبی؟!
مسایلی كه باید برای حل آنها به جای خودمحوری، راه و رسم "مدیریت" صحیح و تخصصی را برگزینند.مدیریت كارشناسانه و محققانه با شور و مشورت مشاوران ورزیده و كاردان، مدیران چاره ساز و كارساز، نه آشوبگران و فتنه گران حیله گر و سارقان مسلح یا قاچاقچیان بدسگال و مافیاهای قدرتمند و خونریز و دولتمردان انحصارطلب.در همینجا، رخصت می خواهم تا پیش از هر چیز از "مدیریت" بگویم، از مدیریت كه بودنش، حلاّل تمامی مشكلات است و نبودنش عامل همه ناراحتی‌ها، ناهنجاریها، نارسایی و كمبودها در تمام زمینه‌های سازندگی و پیشرفت. چرا كه مدیریت "انواع" مختلف دارد. لكن پیش از هر مسأله‌ای باید بدانیم كه "مدیریت" چیست؟ و چه معنایی دارد؟بسیاری از محققان و دانش‌پژوهان "مدیر" را "اداره كننده و هماهنگ كننده" دانسته اند و در فرهنگستان ما نیز او را راهنما، مرشد ، رهبر و اداره‌كننده مجموعه زیر نظرش معنا كرده اند.
لیك آنچه كه مورد باور همه كارشناسان و متخصصان فن "مدیریت" است، این است كه "مدیر" را به عنوان رهبری كننده، هماهنگ كننده، اداره‌كننده، یا به معنای دیگر - كه اخیراً به آنها اضافه شده - "مددكار پرسنل زیرمجموعه" خود اعلام كرده اند.
به گفته ارسطو، مدیر در تمام زمینه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نظایر آن حضور دارد. از یك خانواده چندنفری تا یك كشور یك میلیارد نفری. چرا كه در یك خانواده، بزرگ خانواده را در حكم "مدیر یا سرپرست" آن خانواده می دانند. زیرا اوست كه می تواند امور خانواده را بین همسر، پسران و دختران خود تقسیم كند و بنابر دانش و تجربیات و استعدادهای آنان، مسئولیت هر كاری را به یكی از آنان واگذار كند تا محیطی به وجود آید كه مملو از صمیمیت و سرشار از محبت باشد و دقیقا به همین سبب است كه افراد بسیاری از خانواده ها، حتی پسران و دختران خردسال آنها را هم می بینیم كه مبادی آداب، اهل فضل و دانش و یا از رفتارهای معقول و منطقی اجتماعی برخوردار هستند. اما در مقابل آنها، خانواده‌های دیگری دیده می‌شوند كه ۱۸۰ درجه با خانواده نخست تفاوت دارند یا به سخن دیگر بین آنها تفاوت از زمین تا آسمان است. چرا كه پدر یكی از آن خانواده ها - خاندان نخست - یا به كلام دیگر "مدیر" آن خانواده "مدیریت" داشته و فرزندان خود را به درستی تربیت كرده است. اما در خانواده دیگر متأسفانه "مدیریت" به معنای واقعی كلمه وجود نداشته است تا بتواند آنها را افرادی كاردان و كاركشته و فعال، افرادی مودب و تربیت شده و خوش زبان، افرادی كه دست كم بتوانند روی پای خود بایستند، تحویل جامعه بدهد.خانواده هایی كه هماره با یأس و ناامیدی، با جنگ و جدال‌های دایمی، نه فقط با غریبه‌ها و غیرخودی‌ها، كه حتی با خودشان هم درگیری دارند. از نوعی “مدیریت ناكارآ” یا می‌توان گفت عدم مدیریت اصولی رنج می‌برند. طبیعی است نبود مدیریت صحیح خانواده‌هایی را پرورش می‌دهد كه افراد آن خانواده می‌توانند نقش تخریبی و ناهنجار خود را در جامعه پیاده كنند و فضای بیرون از خانه را دچار ناملایمات سازند.
آن روی تصویر هم، مدیریت های بسیار پرتوان و كارسازی را می بینیم كه اجتماعات، ملتها و اقوام یا كشورهای یك میلیارد نفری را اداره می كنند كه اگر با كشورهای بسیار كوچكتری بسان كشورهای آمریكای جنوبی یا آفریقایی به محك و مقایسه كشیده شوند، هیچ‌كس در "مدیریت" بسیار خوب آنها، كوچكترین تردیدی به خود راه نمی‌دهدا
انواع مدیریت
گفتیم كه مدیریت انواع مختلف دارد. روی همین كلمه ایستادگی و تاكید می‌كنم. زیرا بعدها به جایی می رسیم تا مكاتب مختلف آن را مورد بحث و بررسی قرار دهیم و بانیان و پایه گذاران آنها را!
برخی از این مدیریت ها، جنبه مكتبی ندارد. بلكه جنبه های دیگری دارد بسان "مدیریت سنتی" "مدیریت قبلیه ای" و…
مدیریت سنتی
مدیریت سنتی نه این روزها كه از بدو طلوع خود، هیچ ضابطه و معیاری، هیچ الگو و جدولی نداشته است. این مدیریت به قولی آنقدر در و پیكرش باز بوده و باز هست كه توجیه و تعریف جنبه‌های مثبت و منفی آن، ساعتها وقت لازم دارد.
در مدیریت سنتی، هیچ كتاب و كتابچه ای و هیچ خط و ربطی و هیچ چیزی كه بتواند جنبه علمی و آموزشی داشته باشد، وجود ندارد.
آنچه كه در مدیریت سنتی، موجبات ماندنش را فراهم كرده، انتقال تجربه ها و عملكردهای نسل پیشین به نسل های جوانتر، بوده است.
به عنوان مثال، در همدان فعلی یا اكباتان و هگمتانه گذشته از قدیم‌الایام هنر كوزه‌گری مرسوم و معمول بوده و با كوزه‌گری ها و سفال‌پردازیهایی روبه‌رو بوده‌ایم كه این كوزه‌گران از لحاظ یادگیری فوت و فن كارشان، به هیچ مدرسه و دانشگاهی نرفته اند و هیچ كتاب و دفتر آموزشی هم ندیده‌اند. اما، استادان فن تمام زیر و بم های كوزه‌گری را به شاگردان خود، با صبر و حوصله تمام آموختند كه چه موقع، با چه ابزاری و چگونه با فوت مستمر خود به آنها بدمند و لعاب بدهند.
در مدیریت سنتی آن چیزی كه می‌تواند كارساز باشد، استعداد انسانها است. در مدیریت سنتی، صاحب كار و سرمایه گذار از فوت و فن تمام رشته ها، آشنایی كامل دارد و بر همه ابزار و ادوات كار هم تسلط و اشراف! و همین اشراف به او اجازه می دهد كه به كارگرانش نیز تسلط فكری و روحی پیدا كند. مثال دیگری بزنیم، برخی از كارمندان و پرسنل اداری نهادها، سازمانها و وزارتخانه ها یا همه كاركنان و استادكاران و مهندسان صنعت و تولید و كارگاه و كارخانه ها، گاهی در برابر رییس یا رئیسان بالاتر خود مقاومت می كنند. دستورات و اوامر او را به "هیچ" می‌گیرند. چون او را به اصطلاح قبول ندارند و درك و فهم و منزلت خودشان را بالاتر از او می دانند. لیك روزی كه دانش مدیر یا رییس بالاتر خودشان را دیدند و به علم و مهارت و استادی او پی بردند، بی‌هیچ گفت و گویی ریاست و مدیریت او را هم با كمال میل و رغبت می‌پذیرند. بنابراین، یكی از "مدیریت"ها همین مدیریت سنتی، قدیمی و فراگیر است كه به هركجا نظر افكنیم، نمونه‌هایی از آن را در اداره و سازمان های دولتی، در كارگاه‌ها و صنایع تولیدی كوچك یا در دفتر و حجره و بنگاه‌های مختلف به چشم می‌بینیم.