یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

به قرآن هم ...!؟


به قرآن هم ...!؟
وقتی خواندم که برخی با استناد و تأویلی که خود از آیات ۲۴۹ به بعد سوره بقره داشتند، مبنی بر این که گروهی اندک به اذن خداوند بر اکثریت غالب آیند و آن آیات خداوند عادل را برهانی برای مجوز تقلب در انتخابات و بی عدالتی و ضایع کردن حقوق مردم ساختند، به حدی عصبانی شدم -هیچ کاری بدان ندارم که از چه گروه یا طیف سیاسی هستند- که حتی وقتی بخش هایی از جوابیه آن تأویل را - که بهتانی آشکار به خداوند می دانم- برای دیگری تنها بیان کردم، مرا به آرامش (و در حقیقت برای دوری از حرص خوردن بیش از حد) دعوت کرد. وقتی بیشتر تأمل نمودم، مطالبی ملایم تر را که متن حاضر است، به جای آن مقاله قاطع و کوبنده جایگزین کردم.
آیات قرآن برای آن نیست که خودخواهی ها و خواست های غیراخلاقی و کارهای ظالمانه (ظلم به مردم) ما را مشروعیت بخشد. برداشت از متون کتب مقدس به شرطی نیکوست که انسان را مسئول و خودخواهی ها و جاه طلبی های غیرانسانی را محصور و گفتار و رفتار غیراخلاقی را مردود سازد، نه آن که توجیهی برای گذشتن از مرزهای انسانیت، معنویت، اخلاقیات و عدالت گردد.
بلی، پیامبر و صحابه اش در صدر اسلام در اقلیت بودند، ولی بر اکثریت فائق آمدند، تیمورخان و سپاهیانش نیز هرگز از ۲۰۰ هزار تن تجاوز نکردند، ولی بر بسیاری از مناطق خاورمیانه پیروز شدند، همان گونه که اقلیت طالبان در افغانستان نیز در اقلیت بودند. آیا اقلیت پیامبر هرگز انسانیت، اخلاقیات و عدالت را زیر پا گذاردند؟ پیامبر نه تنها با فریب و زور دیگران را مسلمان نکرد، بلکه حتی برخی از کنیزانی که در خانه وی زندگی می کردند، تا آخر مسلمان نشدند، چون او خواهان تسلط به زور بر کسی نبود و دل ها را با گزنش آزادانه انسان ها فتح می کرد و با نیرنگ های دل می جنگید. محمد با رعایت حقوق دیگران، تفاهم با اهل کتاب و ادیان الهی و روش های انسانی و به دور از دروغ و فریب، قلب های انسان ها را به روی دین اسلام گشود. در حالی که تیمور- که حافظ قرآن بود- همچون بسیاری از فاتحان ظالم با زور شمشیر بر دیگران غالب آمد. نه تنها تیمور، بلکه اگر تاریخ جهان را ورق بزنیم، چه بسیار اقلیت نظامی را می بینیم که با زور بر اکثریتی حکومت کردند و بسیاری نیز با نام خداوند چنین کردند؛ چنان که حاکمان اموی نیز اقلیت مسلمانی بودن که خود را خلیفه پیامبر و امیر المومنین می شمردند، با زور و زر و تزویر بر اکثریت مسلمانان سال های سال حکومت کردند و اتفاقاً آنان نیز برای مشروعیت بخشیدن به این قدرت و حکومت خود، آیاتی از قرآن را می آوردند؛ هم چنان که که امروزه طالبان با نام خدا و با زور می خواهند بر دیگران و اکثریت تسلط یابند و شریعت اسلامی را جاری سازند. آیا آنان به صرف این که آیه مذکور بر تسلط اقلیت بر اکثریت به اذن خدا دارد، آن ظالمان و زورمداران را تأیید می کند!؟ پیداست که اگر هر کسی در دین اسلام اندکی فراتر از احکام رفته باشد، می داند که اقلیت پیامبر و بسیاری از نیکوکاران مورد تأیید قرآن و اقلیت تیمور و طالبان و امثال هم و بسیاری از فرصت طلبان و قدرت طلبان مورد تأیید قرآن نیست.
وقتی می گویم به صرف احکام و مسائل فقهی نمی توان به روح، کنه و جوهره دین پی برد، در همین جا پیداست. کسی می تواند تفسیری درست از آیات کتب مقدس داشته باشد که عمر خود را برای کشف روح و جوهره ادیان صرف کرده باشد، نه آن که خود را با احکام و مسائل فقهی مشغول کرده باشد. کسی که روح دین اسلام را کشف کرده باشد می داند که عدالت یکی از ستون ها و اصول آن است، پس نمی توان از آیات قرآن تأویلی داشت که به بی عدالتی، تبعیض و ضایع کردن حقوق دیگران ختم شود. کسی که به جوهره ادیان پی برده باشد، می داند که آیات کتب مقدس بهانه ای برای مشروعیت بخشی به خواسته های نفس و دل ما نیست، بلکه برای آن است تا انسانی را که به هیچ اصلی پایبند نیست، به انسانی مسئول در برابر خداوند و مسئول نسبت به همه اعمالش بدل سازد، نه توجیه گری برای برداشت های خودخواهانه و اهرمی برای توجیه رفتارهای غیراخلاقی و روش های غیر انسانی و ضد عدالت ما. البته برای چنان بهتانی به قرآن جهالت کافی نیست و وقاحت و خودخواهی ای در حد کمال نیز لازم است. اینک نیک می دانم که خداوند دوزخ را به خاطر چه و برای چه کسانی آفریده کرده است! حتی لفظ آن نیز از زبانم بر نمی خیزد که برایتان طلب مغفرت کنم، چه به جای قلبم. آیه ای نیز که مخاطب آنید، آیه ۲۴۹ سوره بقره نیست، بلکه آیه ۷ سوره آل عمران است که اذعان می کند، آنانی که در دل به باطل (پلیدی) میل دارند، به سوی آیات متشابه قرآن می روند، ولی در حقیقت رو به خواسته های (خودخواهانه) دل خود می کنند؛ گر چه می دانم که شما آن جستجوگر حقیقی آیات قرآن نیستید.
دیگر به من نگویید که از این قضایا (احکام و مسائل فقهی) می توان به اصل دین رسید، خواهش می کنم دیگر به من نگویید...
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا


همچنین مشاهده کنید