چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فعالیت حزبی و وظیفه ما در انتخابات


فعالیت حزبی و وظیفه ما در انتخابات
● کلیات
یکی از آثار و برکات مهم برپایی نظام اسلامی رسمیت دادن به تحزب در کشور بوده و هست. گرچه قدمت فعالیت حزبی در کشور به شکل و تعریف امروزی به حدود یک صد سال پیش بر می گردد، اما احزاب اولیه اغلب یا به شکلی نسخه برداری از احزاب کشورهای سلطه گر بوده اند -مانند حزب توده که بعد از شهریور ۱۳۲۰ به شکلی کاملاٌ حرفه ای فعالیت حزبی می نمود- و یا اگر برخاسته از متن فرهنگی کشور بوده اند نتوانسته اند در چارچوب نظام حزبی وظیفه خود را به انجام برسانند و صرفاٌ از نام حزب بهره می برده اند، مانند حزب فدائیان اسلام که در همان قالب هسته اولیه خود باقی ماند و نتوانست به شکل حزب فراگیر در جامعه گسترش پیدا کند.
در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی نیز تحرک برای ایجاد نظام حزبی بر پایه تمدن و فرهنگ داخلی همیشه مورد حمایت امام و متفکران انقلاب بوده است، نمونه های آن را می توان در تشکیل حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز، مشاهده نمود.
با همه فراز و نشیب هایی که فعالیت حزبی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشته است، اما باید اذعان نمود این فعالیت ها هیچگاه به شکل مطلوب خود نرسیده است. از مهمترین دلایل آن می توان در درجه اول عدم آگاهی آحاد مردم از منافع حضور احزاب در جامعه، و در درجه دوم عدم اعتقاد عمیق برخی از لایه های حاکمیت در مفید بودن نظام حزبی در پیشرفت کشور دانست.
هم اکنون نیز متاسفانه در جامعه کم نیستند کسانی که فعالیت ها و رقابت های حزبی را با وحدت ملی در تقابل می بینند و یا نظام حزبی را مانع مهمی در جهت پیشرفت جامعه می دانند، بعضا کار حزبی را با لفظ حزب بازی تحقیر می کنند و یا با گفتن اینکه فلان فرد حزبی است سعی در زیر سوال بردن وی و یا محروم کردن گروهی با همین عنوان از حقوق اجتماعی شان دارند.
با همه اینها فعالیتهای جسته و گریخته احزاب به اصطلاح چپ و راست و همچنین تشکل های دانشجویی بوده که تا کنون پرچم نظام حزبی در کشور را همچنان برافراشته نگاه داشته و حاصل فعالیت آنها است که امروز با دو طیف احزاب اصولگرا و اصلاح طلب روبرو هستیم، این احزاب اگر چه از نظر مبانی در چارچوب قانون اساسی کشور و متناسب با فرهنگ اسلامی فعالیت می نمایند ولی در عین حال از اختلافات اساسی در خصوص نحوه اداره جامعه برخوردارند.
مهمترین اختلافات دو جناح کشور را می توان در پاسخ متفکران آنها به سوالات زیر جستجو کرد:
۱) جایگاه مردم در نظام و حدود و ثغور آن
۲) میزان آزادی های اجتماعی و سیاسی در جامعه
۳) تعریف توسعه و پیشرفت جامعه
۴) میزان اعتقاد به کار کارشناسی و تخصصی در امور اجرایی کشور
۵) حدود و ثغور نهادهای نظارتی
۶) نحوه تعامل با دنیای خارج
از نظر نگارنده علیرغم کُندی کار حزبی در کشور ظهور دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب باید پیشرفتی بسیار گرانبها درکشور محسوب گردد، دلایل این مسئله به اختصار می تواند به شرح ذیل ارایه گردد:
۱) انطباق کار حزبی با نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی
۲) وجود و قبول تفاوت در نگرشها با وجود اعتقاد یکسان به وحدت کشور و نظام و فرهنگ اسلامی و قانون اساسی
۳) کمک به شناخت مردم از تفاوتهای دو طیف و تصمیم گیری آسان در انتخاب
۴) ضرورت وجود رقابت در حاکمیت قوه اجرایی کشور
۵) لزوم محدود و محصورکردن قدرت حکومتی
۶) رصد کردن حاکمیت اجرایی و نقد حزب حاکم
۷) رشد آگاهی های اجتماعی و سیاسی احاد مردم به واسطه فعالیت های احزاب رقیب
۸) تلاش بیشتر احزاب برای شناخت مشکلات و نیازهای اساسی مردم و انطباق برنامه های آنان بر خواست مردم جهت کسب مقبولیت بیشتر
۹) امکان تعدیل حرکت های تند سیاسی که ممکن است در جامعه ظاهر شوند فراهم می گردد، به عنوان نمونه می توان به جلوگیری از برخی حرکت های خروج از حاکمیت در چپ و همینطور بازدارندگی از بعضی حرکت ها به سمت اقتدارگرایی در راست اشاره نمود.
لذا به نظر می رسد حضور این دو طیف، به شکل حزب یا جناح فراگیر باید مغتنم شمرده شده و به عنوان یک فرصت برای پیشرفت کشور تقویت گردد.
برای این مهم لازم است:
الف) احزاب حاضر در هر کدام از دو طیف، رفته رفته به هم نزدیک شده و جناحهای اصولگرا و اصلاح طلب به صورت دو تشکیلات فراگیر وارد عرصه حزبی کشور گردند.
ب) وجود این دو جناح در کشور به رسمیت شناخته شده و تقویت گردد.
ج) نهادها و قوای نظارتی از موضع گیری جناحی مصون باقی بمانند. برای این مهم الزاما باید در این نهادها افراد بی طرفی به کار گرفته شوند و یا در کار های شورایی افرادی از هر دو جناح عهده دار مسئولیت شوند؛ مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام که در آن همیشه افرادی با افکار گوناگون حضور دارند.
در این روزها که فعالیت سیاسی در کشور در حال اوج گیری است، لازم است فعالیت در جهت تقویت کار حزبی نیز جدی گرفته شود. اگر چه در حالت ایده آل کاندیداهای ریاست جمهوری می بایست از درون جناح ها، و پس از پشت سر گذاشتن یک رقابت درون جناحی استخراج و به مردم معرفی می شدند – به عنوان نمونه پیشنهاد ابتکاری دکتر محسن رضایی در طرح دولت ائتلافی در اصولگرایان و همینطور نقشی که سید محمد خاتمی در درون اصلاح طلبان ایفا نمود - اما تا محقق شدن چنین شرایطی، کاندیداهای مطرح نه تنها نباید سر دعوا با فعالیت های حزبی داشته باشند، بلکه بهتر است اعتقاد خود را به فعالیت حزبی به نحوی اثبات نمایند.
فاصله گرفتن کاندیداها از انتساب به جناح ها، وعده برچیدن رقابت های حزبی، اعلام عدم نیاز به احزاب و جناح ها و یا حتی فراجناحی نامیدن کاندیدا، و بی توجهی به اختلاف مبانی فکری در جناح ها و احزاب، همه می توانند تضعیف کننده کار حزبی در کشور باشند.
از همه مهمتر وظیفه همه ماست (و همینطورکاندیداها) که نسبت خود را با جناح های موجود مشخص کنیم، به ضرورت وجود کار حزبی واقف گردیم و به شعارهای گمراه کننده پاسخ مثبت ندهیم.
بیان تفصیلی نکات فوق در یک یادداشت کوتاه میسر نیست اما سعی خواهد شدکه در دو قسمت بعدی جوانب مسئله بیشتر توضیح داده شود.
دکتر مهدی قمشی
منبع : سایت تابناک


همچنین مشاهده کنید