شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


جهان از آن ماست


جهان از آن ماست
تقلید یکی از شیوه های نمایش شادی آور ایرانی است که در نتیجه شکل گیری مضحکه های ایرانی و پیشرفت و تداوم اجراهای آن در میان تماشاگران خاص و عام نمایش در چهار گروه تقلید تاریخی و اساطیری، تقلیدهای روزمره، تقلید تخیلی و تقلیدهای شبه اخلاقی دسته بندی می شود.
در این میان تقلیدهای تاریخی و اساطیری نوعی از تقلیدها هستند که در آنها شخصیتها و قهرمانهای اساطیری و تاریخی به عنوان افراد شناخته شده با ماجرا یشان محور کار نمایش های شادی آور قرار می گیرند و معمولا چهره تاریخی آنها و ویژگی های آشنایشان در موقعیتهای کمیک ابزار کمدی انتقادی را به وجود می آورند.
نمایش "دیوار چین" نوشته ماکس فریش نیز چنین مولفه هایی را در اختیار گروه مریم معترف قرار داده تا موقعیتها و ابزار یک تقلید ایرانی را از ساختار نمایشی غیر ایرانی در اختیار گرفته و در فرآیند اجرا مورد پرداخت قرار داده و در اختیار مخاطب ایرانی اثرشان بگذارند.
نمایش رویدادهایش را در دویست سال پیش از میلاد و از دوران امپراطوری بزرگ چین انتخاب کرده است، امپراطور چین برای در امان ماندن حکومت خودکامه اش از دست آشوبگرها و مخالفین تصمیم می گیرد تا یک دیوار بزرگ برگرداگرد امپراطوری اش بسازد و همزمان با جشن پیروزی اش مهمانهای مهمی از دورانهای مختلف را به چین دعوت کرده است. ورود این مهمانها که ناپلئون، دن ژوان، فلیپ ، بروتوس، رومئوژولیت،و ... هم در آنها هستند، فرصتی را فراهم می سازد تا موضوعات مختلف مرتبط با قدرت و حکومت در ارتباط با یک تم مهم موضوعی یعنی حقیقت قرار گیرد و از این منظر موقعیت ها و گفتارهای نمایشی قدرت و استبداد را در برابر حقیقت بزرگ زندگی بشر در تاریخ مورد تحلیل و انتقاد قرار می دهند . وجود شخصیتهای مختلف تاریخی در کنار داستان اصلی حکومت امپراطور چین این فرصت را به وجود می آورد که قدرت و تحلیل آن از مناظر مختلف مورد اشاره و تحلیل و پرداخت قرار می گیرد.
آنچه که امروز را در تقابل با دوره های گذشته تاریخ قرار می دهد، صحبت درباره مردم و صدای جمعی آنهاست. صدایی که خود کامگی حکومتهای گذشته تاریخ را با یک چالش مهم مواجه می کند.
ـ ناپلئون: به من می گن نباید برگردی! دوران ژنرال ها به سرآمده!
در واقع دیوار چین به عنوان مظهر استبداد و سرکوب متحجرانه یک قدرت و امپراطوری فرصتی را فراهم می آورد که در آن قدرتها و چهره های استبدادی در دوره های مختلف تاریخی مورد اشاره قرار گیرند:
ـ امپراطور: از زمانی که بر این تخت نشسته ام تنها برای صلح تلاش کرده ام ....
صلح را برقرا رکردیم و حالا جهان از آن ماست...
اما آنچه از برآیند اشتراک حضور این قهرمانان مستبد تاریخی در نمایش حاصل می شود یک تصویر کاریکاتورگونه است که همواره چهره حقیقت در پشت آن مسائل و موقعیتها را به ریشخند می گیرند . ناپلئون با آن هیکل کوچک وکوتوله وار و شمشیر یک و نیم متری، دون ژوان و حماقت های بلهوسانه و شاعرانه و لباسهای خنده دار، عذاب وجدان و تکرارهای چند باره بی عدالتی حکم اپونتیوس پلات و در آزادری باراباس یاغی و مصلوب کردن مسیح؛ حضور نمادین تنهایی بی بند و بار گمنام رود سن و چهره مسخره و خنده دار عشق کلاسیک رومئووژولیت و .. همگی چهره های خنده داری از حقایق – به ظاهر حقیقت- را در دورانهای مختلف تاریخ به نمایش می گذارند. حال آنکه همه اینها می بایست در کنار استبداد مسخره و تحلیل احمقانه امپراطور چین درباره حقیقت و آینده (تاریخ) قرار گیرند؛ امپراطور تصور می کند که با ساختن دیوار چین خواهد توانست آینده را پشت سر بگذراد و برتمام مخالفان و آشوبگران حکومت کند.
ـ پیشخدمت: ... همیشه یک احمق در برابر امپراطور ما از بیگناهی دفاع کرده است.
مریم معترف با استفاده از شیوه های نمایش ایرانی به خوبی توانسته خرده روایتها و داستانک های تایخی مربوط به شخصیتهای تاریخ را در بستر روایات اصلی امپراطور مستبد و ساخت دیوار چین به نمایش بگذارد؛ حال آنکه نمایشنامه ماکس فریش در اجرای معترف و گروه او کاملا به یک اجرای ایرانی با مشخصات و شیوه های اجرایی ایران تبدیل شده است.
تنها یک اشاره به موضوع یا اتفاق یا رویدادی امروزی کافی است که نشانه های ارتباط نمایش را از تمام دورانهای مختلف تاریخی مورد اشاره آن به امروز بکشاند. در ضمن معترف به عنوان کارگردان توانسته تا جزئیات و نمونه های مختلف نمایش مخاطب دیروز را در تقابل با دریافتگران امروزی قرار دهد.
دیوار چین همچون تقلیدهای ایرانی دکور و صحنه مشخص و معلوم با مشخصات آثار کلاسیک را هم دارا نیست. معترف به عنوان طراح صحنه نمایش، تنها با وارد کردن اشیاء و ابزارهای مختلف در صحنه های متفاوت دکور نمایش اش را در فواصل مختلف ساخته است و از این بابت صحنه نمایش اش هیچگاه دچار کاستی ای نمی شود. در واقع بازیگران و ابزارهایی که با خود به صحنه می آوند، دکور نمایش معترف را تشکیل می دهند؛ به عنوان نمونه توجه کنید به صحنه رویداد دادگاه نمایشی؛
پادشاه به عنوان قاضی در کنار جلادش در سطح بالا - که چند پله آن را به مرکز می رساند- نشسته است و متهم درست در مقابل او روی زمین افتاده است، روشنفکر به عنوان وکیل مدافع در سمت راست و پیشخدمت همچون دادستان در سمت چپ حرکت می کنند و دو گروه سه نفری از نوکرهای پادشاه هم در دو طرف صحنه دادگاه را آرایش داده اند.
نکته مهم دیگر در نمایش مریم معترف، فاصله گذاری کمرنگ به شیوه نمایشها تعزیه و البته برخی تقلیدهای ایرانی است. معترف از همان ابتدای نمایش فاصله گذاری را آغاز می کند و با خروجهای مرسوم از داستان روایت به تماشاگرش اجازه غرق شدن در عالم داستان را نمی دهدو مدام به آنها یادآوری می کند که تنها شاهد تماشای یک نمایش هستند: مثلا در جایی یکی از بازیگرها که بعد از شنیدن صحبت های روشنفکر درباره آزادی اندیشه از حال می رود با اصرار روشنفکر دیگر از جایش بلند نمی شود و بازیگر با صدا کردن عوامل صحنه بازی را به هم می زند:
گروه کارگردان: بازیگر حسی یه! هی بهش می گیم یه کم تکنیک قاطی اش کن.. باید بفرستیمش بره کلاسهای دکتر دلخواه..
نمایش مریم معترف، یک کمدی ایرانی است که بر اساس ساختار متن غربی ماکس فریش اجرا می شود ؛ تماشاگرش را جذب می کند؛ جزئیات و شیوه های نمایش ایرانی را به گونه ای هدفمند در کنار هم قرار می دهد و مباحث ژرف ساختی اش را هم مطرح می سازد.
مهرنوش نصوری
منبع : تئاتر مقاومت