سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سازمان شانگهای و حرکت به سوی چندجانبه گرایی


سازمان شانگهای و حرکت به سوی چندجانبه گرایی
سازمان همکاری های شانگهای را می توان یکی از مهمترین ساختارهای شکل گرفته در آسیا برای ایجاد همگرایی منطقه ای در مقابله با یکجانبه گرایی بین المللی نامید. ایده شکل گیری سازمان همکاری های شانگهای به ۲۶ آوریل سال ۱۹۹۶ میلادی باز می گردد؛ زمانی که پیشنهاد چین برای تأسیس تشکلی به نام «شانگهای ۵» مورد استقبال روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان قرار گرفت. اعضای این تشکل در نشست سالانه سران در اکتبر سال ۲۰۰۱ میلادی در شانگهای چین، پس از پذیرش عضویت ازبکستان، بیانیه سازمان همکاری های شانگهای را امضا کرده و به آن رسمیت بخشیدند. به گزارش ایرنا، چهار کشور مغولستان، جمهوری اسلامی ایران، هند و پاکستان هم اکنون به عنوان ناظر و افغانستان و ترکمنستان نیز به عنوان میهمان در سازمان شانگهای حضور دارند. اهداف سازمان همکاری های شانگهای براساس منشور انتشار یافته را می توان در چهار محور عمده تشریح کرد که عبارتند از:
الف) تقویت اعتماد متقابل و حسن همجواری و دوستی.
ب) توسعه همکاری های ثمربخش در زمینه های سیاسی، اقتصادی، تجارت، علم، تکنولوژی، فرهنگ، محیط زیست.
ج) همکاری برای حفظ صلح، امنیت و ثبات در منطقه.
د) ارتقای کیفی ساختاری جدید در بخش سیاست و اقتصاد بین الملل بر اساس منطق، عدالت و دمکراسی.
همچنین سازمان همکاری های شانگهای براساس یک مفهوم جدید عمل می کند که از آن به عنوان روح سازمان یاد می شود و عبارت است از:
- تقویت اعتماد فیمابین، خلع سلاح و تشریک مساعی امنیتی
- اتخاذ شیوه ای نوین بین حاکمیت ها براساس مشارکت و نه حضور در یک ائتلاف
- ارائه سطحی نوین از همکاری های منطقه ای بر اساس تلاش جمعی در جهت توسعه همکاری صرفنظر از اندازه آن کشور در سطح بین المللی
- توسعه مشترک کشورها براساس اعتماد متقابل، سود مشترک، برابری، همکاری و احترام به فرهنگ ها و تمدن ها
به باور کارشناسان، سازمان همکاری های شانگهای از دل قدرت های بزرگ بر سر تسلط بر منطقه ژئوپلتیک آسیای میانه و نیز برای مواجه با تهدید واحدی به نام «آمریکا» شکل گرفت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک ابرقدرت در آخرین دهه واپسین قرن در هزاره دوم میلادی عرصه بی رقیبی را برای آمریکا به عنوان دیگر ابرقدرت جهانی فراهم ساخت. متعاقب این رویداد تاریخی، بهانه وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی در اولین دهه از نخستین قرن هزاره سوم میلادی این امکان را برای آمریکا فراهم ساخت تا در کنار این عرصه بی رقیب، اهداف تجاوزکارانه و یکجانبه گرایانه خود را با ابعاد کلان جهانی از جمله دو محور «آسیای مرکزی بزرگ» و «خاورمیانه بزرگ» بسط دهد. سازمان همکاری های شانگهای در ماه اکتبر و درست یک ماه پس از حادثه یازدهم سپتامبر شکل گرفت، حادثه ای که به آمریکا بهانه کافی داد تا افغانستان را اشغال کند. حادثه ای که آمریکا را به قلب آسیا کشاند و در آن شرایط دو قدرت مؤثر چین و روسیه ناچار به پذیرش حضور نظامی این کشور در افغانستان شدند. با گذشت زمان و آشکار شدن اهداف آمریکا از حمله به افغانستان که به منظور تسلط به آسیای مرکزی و اتصال آن به قلمرو تحت نفوذ خود صورت گرفت، کشورهای منطقه را بر آن داشت که برای حفظ این گلوگاه استراتژیک، ساختاری منسجم و اثرگذار در قالب سازمان همکاری های شانگهای را تأسیس کنند.
هرچند سازمان همکاری های شانگهای در ابتدا برای دستیابی به اهداف منطقه ای از جمله رفع اختلاف های مرزی چین با کشورهای استقلال یافته پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نیز همکاری اقتصادی بین کشورهای روسیه و آسیای مرکزی محدود بود، اما در طول زمان، مؤلفه های اولیه، دگرگونی هایی پیدا کرد که مهمترین عامل تغییر آن، همان طور که در سطور پیشین آمد، حضور آمریکا و اقداماتی است که این کشور در راستای نیل به نفوذ در منطقه آسیای مرکزی انجام داد. نقش سرنوشت ساز آمریکا و توسل این کشور به براندازی نرم نظام های سیاسی در منطقه آسیا مرکزی در قالب وقوع «انقلاب های رنگین» در گرجستان(۲۰۰۳)، اوکراین(۲۰۰۴) و قرقیزستان(۲۰۰۵) را نیز می توان در قالب همین تغییر مولفه ها در اهداف سازمان همکاری های شانگهای تفسیر کرد. به باور کارشناسان، آمریکا صرفاً از طریق پیمان ها و مجموعه هایی محدود می شود که ماهیت و ترکیبی از عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را داشته باشند. از این رو کشورهای عضو سازمان همکاری های شانگهای به دلیل داشتن چنین ظرفیتی، بستر مناسبی برای ممانعت از اقدامات یکجانبه گرایانه آمریکا در اختیار دارند. درباره قابلیت های سازمان همکاری های شانگهای آنچه حائز اهمیت است اینکه در حال حاضر ۳۵ میلیون کیلومتر مربع وسعت جغرافیایی دارد و دو و نیم میلیارد نفر از مردم دنیا تحت پوشش این سازمان هستند.
جمعیت کشورهای عضو سازمان همکاری های شانگهای هم اکنون حدود ۲۳ درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند که اگر جمعیت کشورهای ناظر را نیز به آن بیافزایم این رقم به ۴۴ درصد می رسد. کشورهای عضو سازمان همکاری های شانگهای ۵/۱۰ درصد از ارتش جهان را تشکیل می دهند و این خود توان بالقوه ای را در عرصه امنیتی بمنظور ایجاد سیستم واکنش سریع و عملیات مشترک برای مقابله با تهدیدها پدید می آورد و به گفته تحلیلگران این توانایی ظهور یک «ناتوی شرقی» را نوید می دهد. همچنین حضور چهار قدرت هسته ای چین، روسیه، پاکستان و هند و نیز دو کشور صاحب حق وتو در سازمان همکاری های شانگهای می تواند به اهمیت این سازمان بیفزاید. از نظر اقتصادی نیز می توان تصریح کرد که این سازمان ۵۰ درصد ذخایر گازی در جهان را در اختیار دارد.
● ایران؛ از عضو ناظر تا عضو دائم
ویژگی های جغرافیای و سیاسی جمهوری اسلامی ایران و لزوم تقویت آن در همکاری اقتصادی منطقه ای، همواره زمینه های بالقوه ای برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورمان ایجاد کرده است. این موضوع هم اکنون از اهمیت بیشتری برخوردار شده است زیرا از یک طرف الزامات ناشی از تحقق اهداف سند چشم انداز ۲۰ ساله (با هدف رساندن ایران به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه) همکاری و همگرایی با کشورهای منطقه را اجتناب پذیر می کند و از طرف دیگر با توجه به تهدیدات و تبعات پیگیری پرونده هسته ای ایران، همکاری منطقه ای می تواند به عنوان یک بازدارنده موثر برای تضمین امنیت سیاسی و اقتصادی کشور در مقابل تهدیدات فزاینده آمریکا مورد استفاده قرار گیرد. تقاضای عضویت در سازمان همکاری های شانگهای در سال ۲۰۰۴ میلادی از سوی تهران مطرح شد و در نشست سال ۲۰۰۵ میلادی در شهر آستانه پایتخت قزاقستان، ایران به عنوان عضو ناظر در این سازمان پذیرفته شد. اما تمایل ایران به عضویت در سازمان همکاری های شانگهای مبتنی بر عناصری چون موقعیت ژئوپلتیک و پیوند امنیتی با آسیای مرکزی، قفقاز و آسیای جنوبی غربی، همسویی اهداف تجاری و اقتصادی با دیگر اعضای سازمان شانگهای، برخورداری از ظرفیت های اقتصادی، تجاری و مزیت های حمل و نقلی و انرژی و نهایتا بهره گیری از موقعیت سازمان و اعضای قدرتمند آن بویژه چین و روسیه در جهت ارتقای موقعیت سیاسی و امنیتی خود در سطح منطقه و جهان است. بدیهی است موقعیت ژئوپلتیک و ظرفیت سیاسی و اقتصادی مهمترین مزیت ایران در میان اعضای سازمان همکاری های شانگهای محسوب می شود. اما عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان شانگهای پیامدهای متفاوتی برای ایران از یک سو و سازمان همکاری های شانگهای از سوی دیگر خواهد داشت. مهمترین پیامدهای عضویت در سازمان همکاری های شانگهای برای جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:
۱) با توجه به اینکه ایران هم اکنون عضو هیچ دسته بندی و ائتلاف امنیتی نیست عضویت در سازمان همکاری های شانگهای می تواند جای خالی چنین تشکلی - که ایران در شرایط کنونی بدان نیاز دارد- را پر کند.
۲) ایران از حمایت های سیاسی، امنیتی و اقتصادی روسیه، چین و دیگر کشورهای عضو برخوردار شده و بدین ترتیب قدرت چانه زنی خود را در تحولات منطقه ای و جهانی افزایش می دهد.
۳) ایران نیازمند افزودن شرکای منطقه ای خود در زمینه های تجاری، اقتصادی و حمل و نقلی است از این رو، عضویت شانگهای موجب تقویت ایران در بازارهای منطقه ای و جهانی می شود.
۴) ظرفیت ایران در بخش انرژی می تواند ایران را به یک بازیگر کلیدی در درون سازمان تبدیل کند. عضویت جمهوری اسلامی ایران پیامدهایی نیز برای سازمان همکاری های شانگهای خواهد داشت که مهمترین آنها عبارتند از:
۱) عضویت ایران در سازمان همکاری های شانگهای موجب توسعه روابط ایران با دولت های موجود در منطقه شده و اهداف سازمان در جهت استقرار ثبات در منطقه را بیش از پیش محقق می سازد.
۲) جذب ایران به عنوان مهمترین قدرت منطقه خاورمیانه فرصت گرانبهایی برای سازمان همکاری های شانگهای در جهت تقویت مواضع جهانی آن خواهد بود.
۳) عضویت ایران می تواند در بخش های تجاری، اقتصادی و سرمایه گذاری بویژه ظرفیت های آن در بخش انرژی، افق روشنی را فراسوی سازمان قرار دهد.
۴) عضویت ایران(به همراه ترکمنستان) مواضع سازمان در زمینه انرژی را تقویت کرده و ایده تشکیل یک تشکل گازی که مورد حمایت مسکو و تهران است را بیش از پیش محقق خواهد کرد.
هرچند ایران همچنان به عنوان عضو ناظر در سازمان همکاری های شانگهای حضور دارد اما همین حضور را می توان نقطه عطفی در سیاست خارجی تهران دانست که در صورت توسعه آن، می تواند بر اهمیت و جایگاه ایران در معادلات منطقه و جهانی تاکید کند.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید