دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


آیا ایرانیان عقلایی رفتار می کنند؟


آیا ایرانیان عقلایی رفتار می کنند؟
بسیار دیده ایم و شنیده ایم که برخی از افراد، خصوصاً مسوولان امر و بالاخص پاره یی از اقتصاددانان در کشور ما، ادعا کرده اند که رفتار مردم ایران با رفتار کلیشه یی انسان اقتصادی در تئوری های اقتصادی سازگاری ندارد.
البته آنها با ذکر برخی از شواهد رفتاری در جامعه ایران چنین نتیجه یی را عنوان می کنند و بر این اساس بیان می دارند که چون الگوهای رفتاری ایرانیان با الگوی رفتاری انسان اقتصادی سازگاری ندارد، بنابراین تمامی یا اغلب متفرعات و نتیجه گیری هایی که توسط تئوری های اقتصادی و در علم اقتصاد گرفته می شود، چون مبتنی بر رفتارشناسی چنان انسانی است، بنابراین برای تحلیل رفتارهای اقتصادی در جامعه ما حائز اهمیت نیست.
برخی از این اقتصاددانان بومی حتی ادعا کرده اند که برای تجزیه و تحلیل های رفتار اقتصادی در جامعه ایران باید علم اقتصاد بومی شود.
به عنوان نمونه توسط برخی از اقتصاددانان کشور ما، نتیجه گیری شده است که با توجه به عدم تناسب نسبت سپرده های بانکی با نرخ سود سپرده گذاری در ایران، اگر نرخ سود به حدی بسیار پایین تر از سطح بازاری خود کاهش یابد، نه تنها مشکلی در اقتصاد کشور به وجود نمی آید، بلکه اثرات بسیار مطلوبی هم در کاهش نرخ تورم و ... خواهد گذاشت، یا اینکه مردم کشور ما برعکس مردم سایر کشورها به جای آنکه پس اندازهای مثلاً بانکی داشته باشند، پس انداز خود را در قالب وسایل ماندگاری همچون فرش و طلا نگاه می دارند، تا این وسایل را در صورت لزوم و به موقع مناسب بتوانند به زخم زندگی بزنند و این از خصوصیات فرهنگی مردم کشور ماست و دلیل این امر را هم این عنوان می کنند که اقتصاد و رفتارهای اقتصادی مردم ما با رفتارهای اقتصادی مردم کشورهای دیگر و به طور کلی با رفتار کلیشه های تئوریک اقتصادی به کلی متفاوت است، اصولاً هیچ الزامی وجود ندارد که مردم ما در چارچوب چیزی که در حوزه دانش تئوریک و متصلب اقتصادی به آن عقلانیت رفتاری گفته می شود عمل کنند.
این نتیجه گیری ها شاید منطبق بر واقع باشند و صرفاً توانسته باشند واقعیت را تشریح کنند، اما در ریشه شناسی و علت یابی برای این گونه رفتارها، دچار اشتباه فاحشی شده اند و آن این است که به جای آنکه به تحلیل این گونه رفتارها، عناصر به وجود آورنده و دلایل وجودی و وجوبی آنها بپردازند یا اینکه در قالب یک تئوری، این مشاهده را توضیح دهند. واقعیت خام پردازش نشده را، به عنوان ابزار نتیجه گیری اقتصادی مطرح کرده و به قولی گنجشک را به جای قناری قالب کرده اند. اما مشکل در نحوه توضیح این گونه رفتارها و منطبق نبودن این رفتارها با الگوهای مسلط اقتصادی در چیست؟ آیا این اکثر الگوهای اقتصادی هستند که باید تغییر کنند تا بتوانند واقعیت جامعه ایران را تحلیل کنند؟
آیا امکان ندارد که رفتار مردم این دیار هم در چارچوب علم اقتصاد موجود قابل تحلیل باشد یا به عبارت درست تر؛ عقلایی باشد، اما نمودها و تظاهرات این رفتارهای عقلایی، به گونه یی اینچنین غیرعقلایی ظاهر شود؟
پاسخ به این پرسش ها این است که رفتار مردم در اقتصاد ایران منطبق با رفتار اقتصادی انسان عقلایی براحتی قابل تحلیل است و مردم جامعه ما هم همانند یک انسان عقلایی، به گونه یی کاملاً عقلایی رفتار می کنند. اما عاملی بیرونی سبب تغییر و انحراف نمودها و تظاهرات رفتارهای عقلایی مردم به صورتی غیرعقلایی و غیر قابل تحلیل در چارچوب عقلانیت مطرح در علم اقتصاد شده است. به عبارت دیگر، هرچند مردم عقلایی رفتار کرده اند، اما سیاست اقتصادی دولت به گونه یی بوده است که رفتار عقلایی مردم، نتیجه یی غیرعقلایی و غیرقابل تحلیل اقتصادی داده است.
به عنوان مثال، در مورد نرخ سود سپرده گذاری و عدم تناسب مقدار سپرده گذاری با این نرخ، که به عقیده برخی از کارشناسان اقتصادی موید عدم رعایت رفتار کلیشه یی اقتصادی در میان مردم ما است، باید متذکر شد که اولاً، در طول ۳ دهه گذشته هر روز بیش از پیش، بر حجم نقدینگی در اقتصاد کشور افزوده شده است. ثانیاً، از سوی دیگر، به غیر از بازار واسطه های مالی یعنی بانک ها، سایر بازارها، به علت سیاست های مداخله جویانه دولت ها یا از بین رفته اند یا دچار نوسانات و مشکلات ساختاری عدیده یی شده اند، به طوری که برای سرمایه گذاری مطلوب اقتصادی، نامطمئن و نامناسب شده اند. یا توسط سیاست های گوناگون دولتی، دچار عدم توازن ها و عدم تعادل های بسیاری شده اند. به گونه یی که (حداقل) برای اشخاص ریسک گریز که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند، به لحاظ اقتصادی غیرقابل اعتماد و غیر قابل سرمایه گذاری شده اند. استثناهایی همچون بازار بورس و بازار مسکن، تنها در کوتاه مدت توانسته اند نقش خود را در اقتصاد بازی کنند و عملاً محیط هایی برای سوداگری های کوتاه مدت بوده اند. پس مشخص است که طبق تحلیل موجود اقتصادی؛ در این شرایط با وجود تغییرات نرخ سود سپرده گذاری، نباید مقدار و میزان سپرده ها در یک روند کلی، دچار کاهش شده باشد، چرا که عملاً، جایگزین مطمئنی برای سپرده گذاری وجود نداشته است و مردم عملاً ریسک ناشی از سرمایه گذاری در بازار غیررسمی را جایگزین سود اندک ولی باثبات بانک ها نکرده اند. ولی ممکن است نرخ سود با کاهش های دستوری که اخیراً متحمل گردید، در یک فرآیند اقتصادی موجب شود تا خطرات ناشی از ریسک دیگر بازارها با توجه به سوددهی آنها، توسط مردم، جایگزین سپرده گذاری در بانک ها شود و حتی ممکن است با وجود حجم عظیم افزایش در نقدینگی، علاوه بر اینکه افزایشی را در سپرده گذاری در بانک ها شاهد نیستیم، بلکه از حجم سپرده گذاری ها هم کاسته شود. (که این امر مخاطرات اقتصادی بسیاری را به بار خواهد آورد که با توجه به محدودیت این مقال، به آنها پرداخته نمی شود.) و مردم کاملاً منطبق بر عقلانیت موجود در علم اقتصاد رفتار کرده اند. این بحث موید آن است و نشان می دهد که سیاستمداران اقتصادگردان در این کشور تا چه حد از آموزه های علم اقتصاد دور شده اند و به کشور و به علم اقتصاد، جفا کرده اند.
منبع: سایت رستاک
محمدصادق الحسینی
منبع : روزنامه اعتماد