یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دین و مردم‌سالا‌ری


دین و مردم‌سالا‌ری
بحث دین و دموکراسی و به‌صورت خاص اسلا‌م و مردم‌سالا‌ری و اینکه تضاد دارند یا تفاهم، قابل جمع است و یا به قولی یک پارادوکس است! تفاوت جمهوری اسلا‌می و حکومت اسلا‌می چیست؟ تفاوت ولا‌یت و حکومت چیست؟ فرق مشروعیت و مقبولیت چیست؟
برای پاسخ به تمامی موارد فوق سخن را با خطبه شقشقیه، خطبه سوم نهج‌البلا‌غه آغاز می‌کنم؛ آنجا که پس از کشته‌شدن عثمان اجتماع مسلمین درب خانه علی(ع) برای بیعت آنقدر زیاد شد که حسنین علیهما‌السلا‌م به زحمت افتادند و حضرت حاضر به بیعت با بزرگان و خواص در منزل نشد و در پاسخ آنان فرمود: <و فی‌المسجد> آنگاه به مسجد آمد و به فراز منبر رفت و فرمود: <هذا امرکم> این حکومت مال شماست، به هر که می‌خواهید بسپارید، این در حالی است که او ولی‌الله است و خلیفه و وصی پیامبر است، چه در جایگاه حاکم قرار گیرد، چه مغضوب حقه در خانه نشیند، ولا‌یت مشروع از آن ولی‌الله و امام(ع) است، اما در باب حکومت به رای و بیعت مردم رجوع می‌کند و در خطبه شقشقیه می‌فرماید: <قال امیرالمومنین علی علیه‌السلا‌م: <اما والذی فلق الحبه و برءالنسمه، لولا‌ حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا‌ یقارو اعلی کظه ظالم و لا سغب مظلوم، لا‌لقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکاس اولها و لا‌ لفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطه غز>
حضرت به خدای شکافنده دانه و خالق انسان سوگند یاد می‌کند که اگر جمع حاضر نبود و حجت بر من به واسطه وجود یار و یاور تمام نمی‌شد و اگر خداوند از علی پیمان نگرفته بود که به شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم صبر نکند، من ریسمان شتر خلا‌فت را به گردنش می‌انداختم که هرکجا می‌خواهند بروند و هرچه می‌خواهند با خلا‌فت بکنند و جام آخر آن را به جام اولش سیراب می‌کردم و شما می‌دانید دنیای شما نزد من به اندازه یک عطسه بز ارزش ندارد.
در آغاز که حضرت سوگند به خالق انسان می‌خورد، اشاره دارد که اوست که انسان را خلق کرده است و اوست که می‌تواند برنامه و کاتالوگ مخلوق و مصنوع خویش را ارائه نماید و اوست که می‌تواند دخل و تصرف در امور بندگان نماید، فلذا مشروعیت هرگونه از تصرف در امور مخلوقات حق تعالی با خالق است و یا هر آنکس که خدای اجازه دهد، فلذا در بحث مشروعیت باید گفت حکومت مشروع فقط از آن خداست و رسول خدا و ولی خدا و جانشینان ولی خدا به اذن حق در امر مردم دخالت، تصرف و حکومت می‌کنند. ممکن است در بسیاری از زمان‌ها مردم قبول حکومت الله را ننمایند، یا گمراه باشند، این چیزی از شأن مشروعیت حکومت خدا و رسول و جانشینان پس از او نمی‌کاهد، بلکه مردم قبول حکومت حق را نکرده‌اند و حکومت ولی الله بر دل‌های مومنین استوار است، هرچند ولی الله با شمشیر حکومت ظاهری را به دست نخواهد گرفت و آنقدر به ترویج دین می‌پردازد تا مردم تن به حکومت الهی دهند.
در قسمت دوم خطبه پس از سوگند، امیر مومنان(ع) اشاره به حضور و اجتماع مسلمین برای بیعت دارد که حکایت از مقبولیت ایجاد حکومت الله توسط مردم است و پس از قبول حکومت توسط مردم حضرت برای قسط و عدل و مقابله با شکمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم قبول خلا‌فت می‌نماید.
و سیره رسول گرامی اسلا‌م نیز چنین بود. در ۱۳ سال دعوت به دین در مکه مکرمه چون در اقلیت است، نه حکومت تشکیل می‌دهد و نه دست به شمشیر می‌برد. او فقط دعوت می‌کند و خطاب آیات <یا ایها الناس> است، بر سر او خاکستر می‌ریزند و به پیشانی‌اش سنگ می‌اندازند، باز دعوت می‌کند، اما آنگاه که اهالی یثرب در عقبه با او بیعت می‌کنند، به دلیل داشتن یاور و ناصر حجت بر او تمام است و جمعیت اهل یثرب به او ایمان آورده و تقاضای تشکیل حکومت دینی دارند، این عین دموکراسی است که ما برنامه خود را ترویج می‌کنیم تا مردم بخواهند و اگر مردم خواستند و برنامه دین را پسندیدند، آنگاه به واسطه داشتن اکثریت مردم تشکیل حکومت اسلا‌می می‌دهیم.
و پیامبر در طول مدت ۱۰ سال حکومت اسلا‌می در مدینه پنج بار با مردم بیعت کرد که حکایت از قبول مردم برای اجرای حکومت اسلا‌می است، این عین دموکراسی و مردم‌سالا‌ری است.
پس از پیامبر(ص) علی‌رغم بیعت گسترده مومنین در غدیر خم با امیر مومنان علی علیه‌السلا‌م، چون مردم بای نحوکان از علی(ع) دور شدند و در سقیفه با دیگری بیعت کردند، حضرت با زهرای رقیه ۴۰ شبانه‌روز برای روشنگری و دعوت به خانه مهاجر و انصار رفت، اما برای استقرار حکومت مشروع و حقه خویش دست به شمشیر نبرد و حتی با خلیفه اول، دوم و سوم در استحکام حکومت همکاری کرد و پس از خلیفه سوم با اجتماع مسلمین و بیعت اکثریت قبول مسوولیت نمود، اما کسانی که بیعت نکردند را اجبار به بیعت نکرد و گذاشت تا آزادانه به عقیده خویش باشند.
پس از علی(ع) امام حسن(ع) یار و یاور دارد، لشکر می‌آراید برای فتنه شام و چون یاران و مردم توسط معاویه به پول فریفته شده و از گردش دور می‌شدند، دیگر دست از حکومت بر آن مردم می‌شوید و به ترویج دین می‌پردازد و حسین(ع) چون یاور ندارد، صلح امام حسن را ادامه می‌دهد تا جایی که یزید فاسق او را در تنگنای ذلت یا مرگ قرار می‌دهد و او می‌فرماید <هیهات مناالذله>
پس باید گفت تئوری حکومت اسلا‌می عبارتست از حق حاکمیت، دخل و تصرف در امور مردم که خاص خداست و توسط رسول‌الله، ولی الله و جانشینان اجرا می‌شود، مشروعیت فقط و فقط با حکومت الله است، اما خداوند حکیم است و پیامبر ائمه هدی و روحانیت رسالت دعوت و هدایت را عهده دارند تا مردم به دین حق بگردند و قبول حکومت اسلا‌می نمایند و استقرار حکومت با مقبولیت مردم است و خدای حکیم نخواسته است که حکومت الله با شمشیر به گروه مردم حاکم شود، اما دین اسلا‌م یک مجموعه کامل است که دارای احکام حکومتی نظیر دیات، قصاص و حدود است و این برنامه کامل را ارائه می‌نماید و مردم قبول می‌کنند و این اتفاق در ۱۲ فروردین ۵۸ - رفراندوم جمهوری اسلا‌می - انجام و ۲/۹۸ درصد از مردم جمهوری مبتنی بر احکام اسلا‌م را پذیرفتند و این عین دموکراسی است. در تمام دنیا نیز یک قانون اساسی وجود دارد و قانون اساسی جمهوری اسلا‌می نیز بر مبنای قوانین اسلا‌می است که به تایید اکثریت قریب به اتفاق مردم رسید و کسانی که دین را مغایر دموکراسی می‌دانند یا تعبیر پارادوکس را به‌کار می‌برند یا دین را نفهمیده‌اند و یا دموکراسی را نمی‌دانند.
و کسانی که حکومت اسلا‌می را در برابر جمهوری اسلا‌می مطرح می‌کنند، به قصد حذف مردم، تفکر استبدادی دارند و می‌خواهند در پوشش دین برای ما استبداد به ارمغان آورند، وگرنه حکومت اسلا‌می چیزی سوای جمهوری اسلا‌می نیست و اما ولا‌یت آن چیزی است که بر گردن تمامی مومنین است، چه امام معصوم و ولی فقیه حکومت ظاهری داشته باشند، چه حکومت دست غاصبان باشد و ولی امر خانه‌نشین باشد، اگر حاکم شد نیز اطاعت او واجب است، اما استقرار حکومت با قبول مردم است.
مهدی خزعلی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید