شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

حوزه علمیه؛ مستقل یا دولتی؟ بخش ۲


حوزه علمیه؛ مستقل یا دولتی؟ بخش ۲
شهر قم از دیرباز بافتی مذهبی داشته و از همان سال‌های نخستین نفوذ اسلام به ایران، خلاف بیشتر شهرها به شیعه گرایش پیدا کرد و راویان و عالمان بزرگی از این شهر برآمدند که اکنون ما آنها را به عنوان روات اولیه شیعی می‌شناسیم. از این رو نمی‌توان حوزه علمیه این شهر را نهادی نوپا و برآمده از تحولات پس از مشروطه دانست. در واقع آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی را باید احیاگر این حوزه بدانیم؛ نه مؤسس آن. حوزه علمیه قم در قرن‌های متمادی با وجود فقدان سازماندهی منسجم، تأثیرات خاص خود را هم داشته است.
در دو قرن نخست ورود اسلام به ایران، شهر قم از پایگاه‌های اصلی شیعه در جهان پهناور اسلام بود و به همین دلیل، دختر امام هفتم شیعیان در مسیر حرکتش به سمت خراسان، این شهر را برای اقامت موقت خود برگزید و آرامگاه او نیز شد. شاید همین نکته که استان کوچک کنونی قم، آرامگاه بیش از چهارصد امامزاده مورد احترام شیعه است، بیانگر میزان ارتباط مردم این شهر با بزرگان شیعه از همان دهه‌های نخست مسلمان شدن ایرانیان باشد. دوره آل بویه که با وزارت یک عالم برجسته قمی‌به نام صاحب بن عباد همراه بود، به تقویت جایگاه علمی‌و سیاسی این شهر کمک کرد. با این حال تا دوره قاجار، حوزه علمیه قم در حاشیه قرار داشت و چندان به چشم نمی‌آمد.
حتی تأسیس نخستین حکومت شیعی ایران در عصر صفویه هم نتوانست قم را دگرگون کند. در آن زمان، عالمان قمی‌وسواس شدیدی نسبت به پذیرش حدیث داشتند و به سخت گیری و حتی تندخویی در برخورد با راویان و محدثان مسامحه‌گر شهره بودند. تا جایی که برخی راویان و عالمان را هم به دلیل آنچه که غلو و اغراق‌گویی در حق امامان شیعه می‌دانستند، از شهر اخراج کردند. البته سابقه اخراج حسین بن منصور حلاج از سوی عالم بزرگ قم در آن روزگار (پدر شیخ صدوق) نیز در حافظه تاریخی عالمان شیعه ثبت شده است. شدت عمل قمی‌ها به حدی بوده که فقهای متأخر، دیگر به ملاک‌های مورد نظر آنها در بررسی سندیت و وثاقت احادیث و محدثان چندان پایبندی نشان نداده‌اند.
دوره قاجار را می‌توان آغاز تدریجی حیات مجدد حوزه قم دانست. نیاز شدید شاهان قاجار به کسب مشروعیت از عالمان دین و نزدیکی قم به تهران سبب می‌شد که توجه بیشتری به قم شود. البته همه اینها سبب تضعیف جایگاه حوزه باسابقه نجف نمی‌شد. در عصر مشروطه نیز اگرچه مخالفان استبداد به قم هم مهاجرت کردند و در آنجا متحصن شدند، با این حال این نجف بود که ابتکار عمل را به دست داشت.
به همین دلیل می‌توان ورود شیخ عبدالکریم حائری به قم را آغاز عصر طلایی حوزه علمیه قم دانست. اگرچه همین دوره طلایی نیز به دلیل سخت‌گیری‌های تاریخی رضاخان، چندان دوام نداشت و چیرگی دوباره ضعف بر قم سبب شد که استادان شاخصی چون امام خمینی و شیخ مرتضی حائری یزدی (فرزند شیخ عبدالکریم) از آیت‌الله بروجردی بخواهند که در قم مستقر شود. بروجردی که از مهمترین تربیت‌شدگان حوزه درسی آخوند خراسانی و میرزای نائینی بود، توانست با توان علمی‌و مدیریتی بالایش شهرتی جهانی به قم ببخشد و حتی حوزه دیرپایی چون نجف را تحت‌الشعاع قرار دهد.
دیدگاه‌های خاص فقهی و اصولی مرحوم بروجردی بر تأثیرگذاری حوزه قم افزود. او به جایگاه ویژه و اختیارات اجتماعی و سیاسی فقها معتقد بود و در مواردی هم عقاید خود را اعمال می‌کرد. شاگردان مکتب وی نیز همگی خلاف شاگردان مکاتب و حوزه‌های دیگر شیعه، عالمانی سیاسی و اجتماعی شدند و همین امر، زمینه‌ساز پذیرش شخصیت ویژه‌ای چون امام خمینی بود.
حوزه علمیه قم از دیرباز با حاکمان ایران تعامل انتقادی داشت و از سویی نیز با طبقات گوناگون جامعه هم پیوند فرهنگی و اقتصادی مستحکمی ‌برقرار کرده بود. همین که حوزه قم همواره منتقد حکومت‌ها بود، خود به خود برای تأمین منابع مالی‌اش به سوی مردم سوق داده شده بود. این ویژگی را مرحوم مطهری هم به نفع عالمان شیعه می‌دانست و هم به زیان آنها.
با این حال هنوز هم حوزه قم تغییر چندانی نکرده است. با وجود آنکه سی سال از روی کار آمدن حکومتی که باید آن را از دستاوردهای حوزه قم دانست، می‌گذرد، ولی چیزی از وابستگی آن به منابع مردمی‌کم نشده است. هنوز هم با وجود کمک‌های دولتی، مراجع تقلید طرفدار نظام هم نسبت به وابستگی حوزه به حکومت حساسیت نشان می‌دهند.
علی اشرف فتحی
منبع : شهروند امروز