جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تخریب خاتمی و انحراف افکار عمومی از منازعات درونی محافظه کاران


تخریب خاتمی و انحراف افکار عمومی از منازعات درونی محافظه کاران
تقریبا همگی ما در حافظه خود چند فیلم پلیسی را سراغ داریم که در آن عده ای برای سرقت از بانک، طلا فروشی یا فروشگاهی از ترفند خاصی استفاده می کردند. نقشه این بود که سارقان در محلی دورتر از منطقه مورد نظر برای سرقت، یک حادثه ساختگی را طراحی می کردند و تمام پلیس های شهر را به آن منطقه می کشیدند، سپس با آرامش خاطر وارد محل سرقت شده و به امورات خود رسیدگی می کردند. در واقع سارقان از طریق انحراف افکار پلیس ها از مساله و هدف اصلی خود هزینه سرقت را کاهش داده و تا پایان عمر به خوبی با هم زندگی می کردند. البته در برخی فیلم ها «کلاغه به خونش نمی رسید» و سارقان علی رغم برنامه ریزی دقیق دست آخر به دست قانون گرفتار می شدند.
سخنرانی سید محمد خاتمی در میان دانشجویان گیلا نی و بازتاب آن در رسانه های خارجی که با تفسیر و تحلیل همراه بود با واکنش رسانه های جریان محافظه کار و حتی تعدادی نماینده مجلس هفتم روبه رو شد و کار تا به آنجا پیش رفت که برخی از نمایندگان خواستار تذکر وزیر اطلا عات به رئیس دولت اصلا حات شدند. در حالی که توضیحات سید محمد خاتمی نشان داد که جریان سازی خبری رسانه های خارجی با موضوعیت اظهارات وی ناشی از تحلیل و تفسیر خبر بوده است اما روزنامه جریان محافظه کار در حمله ای دوباره خاتمی را فردی «بی خرد و خائن» نامید و خواستار برخورد با اوشد.
گرچه این روزنامه در ستون «... و خوانندگان خود» به نقل از «یک فرد و چند تلفن مشابه دیگر» چنین بیاناتی را به سید محمد خاتمی نسبت داده است اما کیست که نداند این روزنامه در سابقه خود، در ستون ها و صفحات مختلف و از قلم صاحبان خود چنین مواردی را در حق سیاسیون، روشنفکران و روزنامه های غیر همسو روا داشته است.
همان گونه که در گزارش چند روز پیش روزنامه مردم سالاری به قلم نگارنده آمده بود حمله به رئیس دولت اصلاحات و توالی اهانت هابه آیت الله صانعی و موارد مشابه از زوایای متنوعی قابل بررسی است.
جریان محافظه کار به هر شکل ممکن درد چند سال گذشته اداره امور جامعه را از طریق مجلس و نهاد ریاست جمهوری در دست دارد. نتیجه این مدیریت تاکنون مطلوب نبوده و امروز جامعه ایران گرفتار مشکلا ت و ناهنجاری ها در حوزه های مختلف است که بخش عمده آن نتیجه سو» مدیریت است.
تهیه لیستی از مشکلات مبتلا به جامعه امروز ایران کار چندان دشواری نیست والبته جای تعجب دارد که این لیست بعضا در دست کسانی دیده می شود که خود از اقلا م آن هستند.
سال ۸۷ از یک سو موعد شکل گیری مجلس جدید و از سویی مقدمه انتخابات ریاست جمهوری دهم است. جریان محافظه کار به سنوات گذشته قصد دارد به هر شکل ممکن و با وجود اختلا فات عمیق و فرسایشی بین چهره های صاحب قدرت خود، بازی را در زمین خودی حفظ کند و مانع افتادن توپ زیرپای اصلا ح طلبان شود. مشکل اما اینجاست که اولا عملکرد نامطلوب این جریان به ویژه در حوزه اقتصادی که رئیس دولت نهم بهبود آن را سرلوحه شعارهای انقلا بی خود قرار داده بود باعث نارضایتی روز افزون مردم شده است و از سویی حرص قدرت در دستیابی به کرسی های ریاست - شما بخوانید مشکل کمبود مسکن قدرت برای مدعیان متعدد - مانع از آن است که توپ بازی به راحتی در زمین محافظه کاران حفظ شود. البته به نظر می رسد یک استراتژی قابل تصور برای محافظه کاران این است که زمین خودی را به دو قسمت تقسیم کنند و با کاشتن یک دروازه جدید بازی را در زمین کوچک - شاید در حد یک گل کوچک - و با یاران خودی ادامه دهند و یک نیمه دیگر زمین را به طور کلی نادیده بگیرند.
البته اگر قرار باشد بازی سیاست در تمام زمین جریان داشته باشد انتقاد احمدی نژاد از مجلس در قم و جنگ نامه های تند میان وی و حداد عادل رئیس مجلس، نوعی گل به خودی محسوب می شود اما چنانچه زمین بازی تنها در حد جریان محافظه کار گچ ریزی شده و دروازه جدیدی تعبیه شده باشد آنگاه به طور مثال حمله و دفاع متقابل احمدی نژاد و حداد عادل معنای جدیدی پیدا می کند.
از یک سو نباید فراموش کرد، هر جا که صندلی ریاست هست زمین بازی برای تصاحب قدرت نیز شکل می گیرد. محافظه کاران در یک بازی دیگر، بر سر کسب ریاست مجلس نیز رقابت شدید درون گروهی دارند. به این وقایع توجه کنید. حداد عادل برای منتخبان مجلس هشتم ضیافت ناهار برپا می کند; لاریجانی در آن شرکت نمی کند، در جلسه ای که جبهه متحد لاریجانی را به ریاست موقت فراکسیون اصولگرایان انتخاب می کند حداد عادل شرکت نمی کند. لاریجانی از در انداختن طرحی نو درباره رابطه مجلس و دولت دم می زند. حداد عادل از سوی دیگر اعلام می کند «اداره کشور بدون کمک نخبگان میسر نیست و اگر کسی فکر کند می تواند کشور را به تنهایی اداره کند ممکن نیست» هر چند که رئیس مجلس فعلی عکس های خندان خود با رئیس جمهور را فراموش کرده و پا بر گاز انتقاد می فشارد!
نارضایتی مردم از جریان محافظه کار حاکم نیز از بینات است. مردمی که با رشد قیمت های کالاهای اساسی در دو سال گذشته دست و پنجه نرم کرده و طناب تورم را به دور گردن خود احساس کرده اند و چندین مساله دیگر که ناگفتنی است و قلم نگارنده از نگارش آنان طفره می رود، کمترین دلخوشی و انگیزه ممکن را برای حمایت از جریان محافظه کار دارند. درصد بسیار پایین مشارکت مردم در انتخابات مجلس هشتم به ویژه در شهرهای بزرگ که به دلیل رشد طبقه متوسط میان مشکلات و دلایل وجود آن پلی از آگاهی زده شده است بیانگر روی گردانی مردم از برنامه های مدیریتی کشور، مسببان و عاملان آن است و اگر نبود ردصلاحیت گسترده اصلاح طلبان شاید امروز...
اما مساله اصلی که در این مقال کوتاه در صدد تحلیل آن بودیم نقش تخریب چهره ای چون خاتمی توسط رسانه های جریان محافظه کار است. هر چند گفتن اینکه «رسانه های محافظه کار از همان راهی دست به تخریب خاتمی زدند که رسانه های خارجی آن را تحلیل کردند» چندان راهگشا و حلا ل آب ریخته شده نیست اما در پس پرده این جریان سازی های خبری علیه خاتمی و حتی توهین به آیت الله صانعی نقشه ای هدفمند در جهت انحراف افکار عمومی از مساله اصلی نهفته است. درگیری بر سر انتخاب رییس مجلس هشتم، اظهارات تنشآمیز احمدی نژاد درباره مجلس و پاسخ متقابل حدادعادل، انتخاب کاندیدای نهایی محافظه کار برای ریاست جمهوری در صورت اجماع، حمله رییس جمهور به نهادهای قضایی و سازماندهی تجمع های اعتراضی علیه این نهاد و رییس آن، نشانه هایی هستند که یک پیام دارند: جریان محافظه کار در شرایط حساسی قرار دارد.
این جریان باید تصمیم های حساس و سرنوشت سازی را ظرف چند ماه آینده اتخاذ کند که ممکن است نتایج آن با آن چه که در چند سال گذشته به عنوان رویه غالب محافظه کاران شناخته می شد متفاوت باشد. عسگر اولادی از پایه گذاران جبهه متحد معتقد است که باید شاکله ۶+۵ یا همان جبهه متحد برای انتخابات ریاست جمهوری حفظ شود اما پرویز سروری چنین اعتقادی ندارد، کار جبهه متحد را پایان یافته می داند. صدر و فدایی نیز له و علیه ادامه فعالیت جبهه متحد اظهارات مشابه عسگراولادی داشته اند.
نکته مهم درباره این اظهارات سمت و سوی آنها جهت انتخابات ریاست جمهوری است.
از سویی پس لرزه های اظهارات احمدی نژاد در قم و همدان و جابه جایی ها در کابینه دولت همچنان ادامه دارد و اخبار ضد و نقیضی درباره ابقای پورمحمدی وزیر کشور و عزل برخی از معاونان بازرسی نهاد ریاست جمهوری به گوش می رسد. در کنار این ها استیضاح وزیر بازرگانی نیز در راه است.
با توجه به تنش های موجود در جریان محافظه کار که یقینا توجه افکار عمومی را نیز به خود جلب کرده است برجسته سازی بازتاب اظهارات سید محمد خاتمی در رسانه های خارجی و اهانت ها به آیت الله صانعی در قالب نقد آرای فقهی ایشان می تواند توجه افکار عمومی را به مساله ای غیر از درگیری ها و تنازعات قدرت در جریان محافظه کار جلب کند; همان گونه که فیلم های پلیسی نظیر آن دیده می شود.
هر چند که جای این سوال ها از گردانندگان این سناریوی خبری باقیست که خاتمی و آیت الله صانعی چه نقشی در وضعیت بحرانی اقتصادی و اجتماعی فعلی دارند و فحاشی های ضدارزشی به نام ارزش ها چه دردی از مشکلا ت مردم را دوا می کند اما نکته مهم و قابل توجه که باید به گوش گردانندگان این سناریو رساند شباهت ها و همانندی اغراض این رسانه ها و برخی رسانه های آن سوی مرزهاست که هر دو در حذف طیف اصلا ح طلب واقعی این جامعه هم سازند و آنها را به بهانه های مختلف گوشت دم توپ اغراض سیاسی خود قرار می دهند و اتفاقا جریان های حامی آنان هیچ منطقه خاکستری را بینابین خود و دیگری تحمل نمی کنند و به رسمیت نمی شناسند.
هر دو از نجابت و سایر ویژگی های بی بدیل مردم جامعه ایران تعریف می کنند و بی آن که درصدد گشودن مسیری واقعی برای حل مشکلا ت مردم این جامعه باشند. شاید هر دو می پندارند با تعاریفی آن چنانی می توانند پایگاه های نداشته اجتماعی خود را تقویت کنند که این خود گویای مردمی نبودن آنان است.
منبع : روزنامه مردم سالاری