چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
۲۰۰۸ : ختم جهانیشدن نولیبرالی
ایمانوئل والرشتاین، استاد ممتاز جامعهشناسی در دانشگاه دولتی نیویورک است. کتابهای «نظام مدرن جهانی» (۱۹۷۴، ۱۹۸۰، ۱۹۸۹)، «علم اجتماعی نیاندیشیدنی» (۱۹۹۱)، «پس از لیبرالیسم» (۱۹۹۵)، پایان جهان، چنان که ما میفهمیم (۱۹۹۹)، و «سقوط قدرت امریکا: ایالات متحده در دنیایی آشوبزده» (۲۰۰۳) از مهمترین کتابهای اوست. یادداشت زیر را وی در اول فوریهی ۲۰۰۸ نوشته است.
ایدئولوژی جهانیشدن نولیبرال از اوایل دههی ۱۹۸۰ در مسیر اقبال قرار داشت. در واقع در تاریخ نظام مدرن جهانی، این انگارهی تازهای نیست. این اندیشه کموبیش همان انگارهی بسیار قدیمی است که دولتهای جهان باید خود را از سرراه بنگاههای بزرگ و کارآمد در تلاش برای تفوق بر بازار جهانی کنار بکشند. نخستین پیامد این انگاره در سیاست آن است که دولتها، تمامی دولتها، باید به این شرکتها اجازه دهند که با کالاها و سرمایهشان آزادانه از هر مرزی عبور کنند. دومین پیامد آن در سیاستگذاریها آن است که دولتها، تمامی دولتها، باید از هر ادعایی نسبت به مالکیت این بنگاههای مولد دست بکشند و هر آنچه دارند خصوصی کنند. و سومین پیامد آن در سیاستگذاری آن است که دولتها، تمامی دولتها، باید تمامی انواع پرداختهای انتقالی به جمعیتشان بابت رفاه اجتماعی را، اگرنه حذف، لااقل به حداقل برسانند. این انگارهی قدیمی همواره بهتناوب مد شده است.
در دههی ۱۹۸۰، این اندیشهها بهمثابه نظری مخالف هم دربرابر نظرات کینزی قدیمی و هم در برابر نظرات سوسیالیستی مطرح شد: این نظر که اقتصاد باید مختلط (دولت به اضافهی بنگاههای خصوصی) باشد؛ این که دولتها باید از شهروندانشان در برابر چپاول شرکتهای شبهانحصاری خارجی حمایت کنند؛ و این که دولتها باید بکوشند با انتقال منافع به ساکنان فقیرتر (بهویژه ضمانتهای آموزشی، بهداشتی و زندگی) شانس زندگی را برای همه مساوی سازند، و البته این مستلزم گرفتن مالیات از ساکنان مرفهتر و شرکتهای بزرگ است.
در پی گسترش بیسابقهای که در دورهی بعد از ۱۹۴۵ آغاز شد و تا دههی ۱۹۷۰ ادامه یافت و تفوق دیدگاههای کینزی/سوسیالیستی را ترغیب میکرد، رکود سودآوری جهانی اتفاق افتاد که به برنامهی جهانیشدن نولیبرالی نیرو داد. رکود سودآوری مشکلاتی برای تراز پرداختهای بسیاری از دولتهای جهان و بهویژه دولتهای جنوب و نیز به اصطلاح اردوگاه سوسیالیستی ایجاد کرد. ضدحملهی نولیبرالی را دولتهای دستراستی در ایالات متحده و بریتانیا (ریگان و تاچر) به اضافهی دو سازمان مالی بیندولتی – صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی – راهبری کردند و اینها مشترکاً چیزی را که بعداً توافق واشنگتن نامیده شد خلق و تقویت کردند. شعار این سیاست مشترک جهانی را خانم تاچر ابداع کرد: هیچ بدیلی وجود ندارد. هدف از این شعار هدایت تمامی دولتها در این جهت بود که آنها باید با این الزامات سیاستگذاری هماهنگ شوند، یا آن که با پیامد ناگوار کارشان یعنی رشد آهسته و یا، در شرایط دشواری که ممکن است در آن قرار گیرند، با مخالفت با دریافت کمکهای مالی بینالمللی مواجه شوند.
توافق واشنگتن وعدهی تجدید حیات رشد اقتصادی را به همگان میداد و راهی برای خروج سود جهانی از رکود بود. به لحاظ سیاسی، مدافعان جهانیشدن نولیبرالی بهشدت موفق بودند. دولتها یکی پس از دیگری – در جنوب، در اردوگاه سوسیالیستی و در کشورهای قدرتمند غربی – صنایع خصوصیشده مرزهای خود را بر روی تجارت و دادوستدهای مالی گشودند و از دولت رفاه عقبنشینی کردند. ایدههای سوسیالیستی، حتی اندیشههای کینزی، در افکار عمومی بیاعتبار شد و نخبگان سیاسی آنها را کنار گذاشتند. مشهودترین پیامد، سقوط رژیمهای کمونیستی در اروپای شرقی و مرکزی و اتحاد شوروی سابق و پذیرش سیاست دوستانه نسبت به بازار توسط رژیم چین بود که هنوز اسماً سوسیالیست است.
تنها مسئلهی این موفقیت بزرگ سیاسی آن بود که با موفقیت اقتصادی همراه نبود. رکود سودآوری موسسات صنعتی همچنان در سطح جهانی ادامه یافت. خیزش روبهجلو بازارهای سهام در همه جا مبتنی بر سودهای تولیدی نبود، بلکه عمدتاً بر دستکاریهای مالی مبتنی بود. توزیع درآمد در سرتاسر جهان و در درون کشورها بسیار جهتدار بود – افزایش وسیع درآمد ۱۰ درصد بالایی جمعیت و به طور خاص یک درصد بالایی بهشدت افزایش یافت، اما شاهد کاهش درآمد واقعی بخش اعظم باقی جمعیت جهان بودیم.
توهمزدایی از شکوهمندیهایی «بازار» بیقیدوبند از اواسط دههی ۱۹۹۰ آغاز شد. این توهمزدایی را میتوان حاصل تحولات متعدد دانست: بازگشت بسیاری از دولتهای طرفدار رفاه اجتماعی در بسیاری از کشورها به قدرت، درخواست دوبارهی به طور خاص جنبشهای کارگری و سازمانهای کارگران کشاورزی از دولتها برای سیاستهای حمایتگرایانه؛ رشد جهانی جنبش «دگرجهانیشدن» که شعارش چنین است: «جهانی دیگر امکانپذیر است.»
این بازگشت سیاسی، آهسته اما پیوسته، رشد یافت. در عین حال، مدافعان جهانیشدن نولیبرالی نهتنها فشارشان را بر روی دولت بوش استمرار دادند بلکه آن را افزایش دادند. دولت بوش همزمان یک توزیع درآمد جهتدار (از طریق معافیتهای سنگین مالیاتی برای افزاد ثروتمند) و سیاست یکجانبهی قلدرمآبانهی نظامی (اشغال عراق) را دنبال کرد. این سیاست از طریق گسترش مهیب استقراض (بدهی) از طریق فروش اسناد خزانه به کنترلکنندگان عرضهی جهانی انرژی و تسهیلات کمهزینهی تولید تامین مالی شد.
در صورتی که ارقام بازارهای سهام روی کاغذ مطالعه شود، چنین چیزی خوب به نظر میرسد. اما این یک حباب بدهیهای مهیب اعتباری است که بهناگزیر منفجر میشود و اکنون در شرف ترکیدن است. اشغال عراق (به اضافهی افغانستان و پاکستان) نشاندهندهی یک چالش نظامی و سیاسی است. استحکام اقتصادی ایالات متحده از دست رفته و سبب سقوط سنگین دلار شده است. و بازارهای سهام جهانی در مواجهه با سوراخشدن حباب، بهشدت نگران میشوند.
پس جمعبندی دولتها و مردم در زمینهی سیاستگذاری چیست؟ چهار جمعبندی در افق پیش رو است. نخست، پایان نقش دلار به مثابه پول ذخیرهی جهان که بر اثر آن استمرار سیاست بدهکاری مهیب دولت و مصرفکنندگان امریکا ناممکن میشود. دوم، بازگشت به درجهی بالایی از حمایتگرایی هم در شمال و هم در جنوب. سوم، بازگشت به تملک دولتی بنگاههای ناکام و استفاده از معیارهای کینزی. آخرین مورد بازگشت به سیاستهای بازتوزیعی رفاه اجتماعی است.
موازنهی سیاسی در تلاطم است. حدود ۱۰ سال دیگر جهانیشدن نولیبرال را بازگشتی ادواری در تاریخ اقتصاد جهانی سرمایهداری توصیف خواهند کرد. مسئلهی حقیقی این نیست که آیا این مرحله خاتمه مییابد؛ بلکه این است که آیا، مانند گذشته، بازگشت و اعادهی وضعیت تعادل نسبی در نظام جهانی امکانپذیر است؟ یا آسیبهای خارج از توانی باید متحمل شد؟ و آیا اکنون ما شاهد آشوبی قهرآمیزتر در اقتصاد جهان و از این رو در نظام جهانی به طور کلی هستیم؟
(ایمانوئل والرشتاین ترجمه: پرویز صداقت)
پینویسها:
(۱) Immanuel Wallerstein
(۲) The Modern World-System (۱۹۷۴, ۱۹۸۰, ۱۹۸۹), Unthinking Social Science (۱۹۹۱), After Liberalism (۱۹۹۵), The End of the World As We Know It (۱۹۹۹), and The Decline of American Power: The U.S. in a Chaotic World (۲۰۰۳)
پینویسها:
(۱) Immanuel Wallerstein
(۲) The Modern World-System (۱۹۷۴, ۱۹۸۰, ۱۹۸۹), Unthinking Social Science (۱۹۹۱), After Liberalism (۱۹۹۵), The End of the World As We Know It (۱۹۹۹), and The Decline of American Power: The U.S. in a Chaotic World (۲۰۰۳)
منبع : انسان شناسی و فرهنگ
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس دولت سیزدهم قوه قضائیه خلیج فارس لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان دولت حجاب مجلس یازدهم
تهران قوه قضاییه پلیس سیل آموزش و پرورش شهرداری تهران فضای مجازی سلامت شورای شهر تهران دستگیری سازمان هواشناسی قتل
خودرو بانک مرکزی ایران خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا سایپا دلار بازار خودرو مالیات تورم ارز
تلویزیون سریال پایتخت سینمای ایران سینما دفاع مقدس رسانه موسیقی تئاتر فیلم رسانه ملی کتاب
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان نتانیاهو ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان تراکتور باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ برتر رئال مادرید فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی ناسا اپل تسلا تبلیغات فناوری پهپاد همراه اول گوگل آیفون
داروخانه مسمومیت دیابت خواب کاهش وزن طول عمر سلامت روان بارداری آلزایمر