پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مبانی و انواع پلورالیسم سیاسی


مبانی و انواع پلورالیسم سیاسی
در علم سیاست، سابقه استعمال واژه پلورالیسم چندان دراز نیست و از اوایل این قرن عقبتر نمی ر ود. غرض از آن ترتیباتی خاص به منظور توزیع قدرت سیاسی میان گروه ها و سازمان های مستقل از دولت و از یکدیگر و، در نهایت امر ، جلب علاقه و مشارکت آنها ومالا افراد جامعه در صحنه سیاست و سیاست گذاری است. مراد از پلورالیسم به طور کلی هر نظریه ای است که در آن اصل و ریشه امور یا عدد چیزها یا نوع آنها بیش از یکی دانسته شود .
پلورالیست کسی است که کثرت یا چندگانگی را اصل قرار می دهد (در مقابل وحدت یا یگانگی). از این رو، می توان او را کثرت گرایا چند گانه گرا خواند. پلورالیسم در فلسفه اخلاق و نظریات اجتماعی نیز کاربرد داشته است. در اخلاق کسی که بگوید مبدا و معیار خوبی و بدی بیش از یکی است، و در علوم اجتماعی دانشمندی که معتقد باشد جامعه بر حسب گروه های متعدد قومی یا نژادی آرایش می یابد، پلورالیست خوانده می شود.
در علم سیاست، سابقه استعمال واژه پلورالیسم چندان دراز نیست و از اوایل این قرن عقبتر نمی رود. غرض از آن ترتیباتی خاص به منظور توزیع قدرت سیاسی میان گروه ها و سازمان های مستقل از دولت و از یکدیگر و، در نهایت امر، جلب علاقه و مشارکت آنها ومالا افراد جامعه در صحنه سیاست و سیاست گذاری است. پلورالیستها معتقدند که تعدد و تنوع گروهها (دست کم در دموکراسیها ) نه تنها یکی از واقعیات زندگی است ، بلکه باید و مطلوب است که چنین باشد. بنابراین، دلایلشان، هم از آنجه هست اخذ می شود وهم از آنچه باید باشد . گفته می شد که دولت های امروزی آنچنان بزرگ و پیچیده و زورمند شده اند که نه می خواهند و نه می توانند نیازهای انسانی شهروند را برآورند، بنابراین می بایست آنها را از مسند به زیر کشید و اختیاراتشان را محدود کرد و تنها به حدی رسانید که در درون مرزهای کشور نگهدار و پرورنده تشکل های خود گردان باشند و نظم و آرامش را میان گروههای رقیب حفظ کنند.
در آثاری که در دو دهه آغاز قرن بیستم از متفکران پلورالیست انگلیسی، مانند لسکی و فیگیس و هابسن و تانی و کول انتشار می یافت همه جا بهره کشی در نظام سرمایه داری و حاکمیت دولت هدف حمله بود. این کسان و همفکران ایشان جملگی با این اندیشه مخالف بودند که دولت تجسم اراده عام و قانونا توانای مطلق و جلوه برونی عقل محض است. البته پلورالیستها ضرورت وجود دولت را انکار نمی کردند ، و خطاست که کسی آنان را آنارشیست قلمداد کند. سخن بر سر این بود که فرد به میل و اختیار به عضویت گروهها درمی آید و، بنابراین، گروهها به طور مستقیم تر و لذا قوی تر و طبیعی تر از جانب او نمایندگی دارند .
دولت به جای اینکه راسا و از راه اقدام مستقیم دست به تعیین مشی سیاسی و اقتصادی کشور بزند، صرفا هماهنگ کننده ای خواهد بود که در پاسخ به خواست ها و نیازهای گروهی وارد عمل خواهد شد و وظایفی معادل یک شرکت خدماتی خواهد داشت.
منبع : روزنامه مردم سالاری