چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

یکی ما را تماشا کند!


یکی ما را تماشا کند!
برای کسانی که از وضعیت فوتبال ایران بی‌اطلا‌ع‌اند، برنامه دوشنبه‌شب نود می‌تواند ویترینی کامل و دقیق باشد؛ برنامه‌ای پر از صحنه‌های عجیب و اکشن! که از روحیه اهالی فوتبال و بالا‌تر از آن از روحیه ایرانی‌‌جماعت حکایت می‌کند. کافی است آنچه را که پخش شد بار دیگر به یاد آورید؛ چهره بازیکن تیم پرطرفدار را که بی‌هیچ دلیلی به خبرنگاران حمله‌ور می‌شود و رفتارش مثال بارز اوباشگری است. خشونت عریانی که اگر در خیابان انجام شود می‌شود فاعل‌اش را به جرم بر هم زدن نظم عمومی دستگیر کرد. آن یکی بازیکن ملی‌پوش را ببینید که سال‌هاست در سطح اول فوتبال ایران بازی می‌کند اما جنبه تعویض‌شدن ندارد؛ ستاره‌ای که وقتی از زمین بیرون می‌آید، با علم به نگاه میلیون‌ها نفری که ماجرا را از طریق دوربین‌های تلویزیونی دنبال می‌کنند، از هیچ حرکت و دشنامی دریغ نمی‌کند تا چاره‌ای جز شطرنجی کردن صورتش نماند.
آنوقت کاش کار به همین جا خاتمه می‌یافت. کاش می‌شد گفت که اینها همه جهالت و جوانی است. کاش می‌شد از بزرگترها یاد کرد که برای جوان‌ها الگوها و استادانی قابل هستند اما بزرگترهایشان را هم دیدیم و دیده‌ایم؛ وقتی که سرمربی سابق تیم ملی و امروز استقلا‌ل با آن الفاظ، جواب خبرنگاران را می‌دهد و از رفقایش (ما که نفهمیدیم آقای علی که بود) می‌خواهد فرد منتقد را سر جایش بنشانند، تکلیف بقیه مشخص است. وقتی حماسه‌ساز تیم ملی در کنار زمین همه چیز را به هم می‌ریزد و بددهانی می‌کند و نفس‌کش می‌طلبد و باید چهار نفر بگیرندش تا با داور دست به یقه نشود، از بقیه چه انتظاری باید داشت؟
اینها مثلا‌ بزرگ‌های فوتبال ما هستند. محبوب‌القلوب ملتی فوتبال‌زده. هزاران نفری که از بازار آزاد بلیت‌شان را تهیه می‌کنند و با کتک‌کاری خود را به روی سکوها می‌رسانند تا نود دقیقه رکیک‌ترین کلمه‌ها را فریاد بزنند و تازه نگاه کنید که این رفتار آنقدر صداقت ندارد که بشود چشم بر آن بست. وقتی که این ماجرا به ریاکاری هم آراسته می‌شود دیگر واویلا است. لا‌بد دیدید که هیچکس هم زیر بار رفتار ناهنجارش نمی‌رفت؛ خداداد عزیزی که با جسارت تمام حرف‌های ضبط‌شده‌اش را انکار می‌کرد و امیر قلعه‌نویی هم مدعی بود علی‌آقا را دارد راهی می‌کند تا جلوی دعوا را بگیرد! نیکبخت که پیش از این گفته ناراحتی‌اش به خاطر شعارهای استقلا‌ل بوده و نه تعویض! فردا هم کوشکی خواهد آمد و مدعی خواهد شد که مشکلی نبوده و فقط می‌خواسته با خبرنگار مربوطه درددل کند! آیا تماشاگر تلویزیون از دیدن بی‌اخلا‌قی‌ها دل‌آشوبه نمی‌شود؟ و از همه آنهایی که شعار فرهنگ و اخلا‌ق یک لحظه از زبانشان نمی‌افتد؟ و باور کنیم که این فوتبال خود آیینه‌ای تمام‌قد برای جامعه ماست؛ جامعه‌ای که قرار بود به ارزشمند‌ترین سجایا مفتخر باشد و حالا‌... آنوقت فکرش را بکنید که یکی از بهترین سرگرمی‌های ما همین است که هر روز و هر هفته دنبال صحنه و اتفاقی بگردیم در همین مایه‌ها.
بهترین مسابقات فوتبال‌مان آکنده از دشنام‌اند و بهترین مربیان‌مان روز روشن همه چیز را تبدیل به مضحکه می‌کنند؛ بازیکن را کنار زمین به باد فحش و کتک می‌گیرند. بازیکنانی از این دست و تماشاچیانی از آن دست. اوضاع اسفناک اقتصادی و معیشتی‌مان کم بود، این هم از فرهنگ‌مان؛ ملتی‌که متولیانش می‌گویند حرف‌های زیادی برای جامعه جهانی دارد. می‌ماند یک حیف. کاش عادل فردوسی‌پور ماجرای شازده‌ای که بیرون ورزشگاه و در بازار سیاه داشت بلیت می‌فروخت و بعد در آخر بازی در تونل، وسط دعوای کوشکی دیده می‌شد را رها نمی‌کرد. کاش می‌فهمیدیم والا‌حضرت کیست. اگرچه اینجور وقت‌ها احدی حاضر نیست توضیح صریحی بدهد مثل آقایانی که نمی‌گفتند بلیت وی‌آی‌پی را از کجا آورده‌اند. مثل اسب‌سواری که بعد از قهرمانی استقلا‌ل معلوم نشد از کجا پیدایش شد. مثل رفقای آقای سرمربی که معلوم نبود در جام ملت‌های آسیا در کنار تیم ملی چه می‌کردند و مثل علی‌آقا که نفهمیدیم چه مسوولیتی داشت که به کنفرانس خبری بعد از دربی آمده بود! مسوولا‌ن تیم‌ها، مدیران ورزش‌، رئیس مجموعه آزادی، مسوول حراست، مسوول سازمان و دیگر آقایان درباره این آشفتگی چه فکر می‌کنند؟ درباره این همه سوژه جذاب که ما را سرگرم می‌کند.
سیامک رحمانی
منبع : روزنامه اعتماد ملی