پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گربه ای به نام سیاهگوش


گربه ای به نام سیاهگوش سیاه گوش در ارتفاعات شمال غربی کشور و تا حدود قسمت شرقی رشته کوه البرز و بخصوص در نواحی جنگلی و بیشه ای زندگی می کند
سیاه گوش در ارتفاعات شمال غربی کشور و تا حدود قسمت شرقی رشته کوه البرز و بخصوص در نواحی جنگلی و بیشه ای زندگی می کند.
این جانور بومی مناطق سردسیر است و به همین دلیل پوستی با موهای بلند و نرم دارد که حیوان را در مقابل سرما محافظت می کند. سیاه گوش ، گربه ای نسبتا بزرگ با بدنی قوی است.
ارتفاع شانه به ۴۵ تا ۷۰ سانتی متر می رسد. طرفین بدن و پاهای سیاه گوش دارای خالهای تیره رنگ است و دم نسبتا کوتاهی دارد تا در جنگل و بیشه زار بخوبی مانور دهد. گوشهایی با نوک سیاه و بلند دارد. حیوانی اجتماعی نیست.
علاوه بر جوندگان و پستانداران کوچک چون خرگوش و سنجاب از شکار پرندگان و حتی شکار شوکا (گوزن کوچک) و قوچ و میش و کل و بز نابالغ مضایقه نمی کند. تاکنون هیچ آمار موثقی از تعداد این حیوان در اختیار مطبوعات و رسانه های گروهی قرار نگرفته است.
در اینجا به برخی از رفتارهای جالب این حیوان در محیط طبیعی خود می پردازیم.
این گوشتخوار برای شکار از حس بینایی ، شنوایی و لامسه خود استفاده می کند. سرعت و استتار از حربه های گربه سانان است.
سیاه گوش مانند دیگر گربه ها شبگرد است و در ساعتهای بامدادی شب به جستجو طعمه خود می رود؛ البته بندرت دیده می شود که گربه ها در روز به شکار بروند. باید به این نکته اشاره شود که گاهی به دلیل رفتارهای زیست محیطی شکار مورد نظر ، ممکن است یک گربه وحشی روز هم به شکار بپردازد. «یوزپلنگ» از گربه سانانی است که روزها به شکار می رود و پوما نیز گاهی روزها طعمه ها را به دام می اندازد. سیاه گوش در شب باید دیدی بسیاری قوی داشته باشد تا بتواند حیوانات چابکی چون خرگوش و جوندگان دیگر را به چنگ آورد.
مردمک چشم گربه های شبگرد ، بزرگتر از مردمک انسان است و نور بیشتری از دریچه مردمک گربه سانان وارد شبکیه چشم آنها می شود. اگر روزنامه در فاصله ای دور از چشمانمان باشد، حروف روزنامه قابل تفکیک نیستند و به صورت یک صفحه خاکستری دیده می شوند و اگر بتوانیم این حروف را از هم تفکیک کنیم ، به این توانایی تیزبینی خواهیم گفت ! تیزبینی گربه ها در شب بسیار بیشتر از انسان هاست.
چشمان سیاه گوش مردمک بیضی شکلی دارند که شب هنگام ظاهرا گرد می شوند تا نور بیشتری از دریچه آن وارد شبکیه شود. پس حیوان راحت تر و بهتر شکار را در شب دنبال خواهد کرد؛ اما این مردمک بزرگ در روز مشکل ساز می شود! در اینجا ماهیچه های درهم پیچیده با رشته های مژکدار چنان مردمک را کوچک می کنند که تنها شیار باریک عمودی نور را به شبکیه می رساند.
رشته های عصبی زیاد و سلول های نوری فراوان در چشم گربه سانان کافی است که با کمترین نور در شب قادر به تشخیص محیط اطراف خود باشند. اگر چشم انسان را با گربه سانان شبگرد مقایسه کنیم ، تفاوت موجود را بهتر درک خواهیم کرد. در گودی چشم انسان لکه زردی به نام فوویا وجود دارد که تراکم سلولی زیادی در آن دیده می شود. این تراکم دید رنگی خوبی به ما می دهد. سلولهای استوانه ای چشم ما در اندام های پیرامونی شبکیه تراکم کمی دارند و در مرکز چشم جایی که لکه دیده می شود ، سلول های مخروطی بسیار متراکمند. اما در سیاه گوش ، سلول های استوانه ای بیشتری اطراف شبکیه دیده می شود و به جای لکه زرد مرکزی یک لایه بصری پهن افقی در چشمانش دیده می شود.
این تفاوت ها بینایی گربه ها را در شب دو چندان خواهد کرد و تیزبینی آنها در تشخیص اجسام در شب شکار چابکترین جوندگان را سهل خواهد کرد.
حس شنوایی در سیاه گوش نیز یک عامل برتری دیگر این حیوان محسوب می شود. لاله گوش سیاهرنگ (به همین دلیل او را سیاه گوش می گویند) و ۲ استخوانچه درون گودی گوش ، این حیوان را قادر به شنیدن دامنه وسیعی از صداها با فرکانس های متفاوت می کنند.
گربه سانان صداهایی با فرکانس هایی از ۲۰۰هرتز تا محدوده ای بالاتر از یکصد کیلو هرتز را می شنوند. یکی از طعمه های سیاه گوش جوندگانند. این طعمه ها از امواج فراصوت در فواصل کوتاه و زیستگاه های متراکم استفاده می کنند.
این امواج با فرکانس ۲۰تا ۵۰کیلوهرتز تولید می شوند که براحتی برای گربه ها قابل تشخیص اند. باید متذکر شد که انسان تنها صداهایی تا فرکانس ۲۰کیلوهرتز را می شنود.
حس بویایی در گربه ها هنگام شکار کاربردی ندارد. آنها برای ارتباطهای درون گونه ای از حس بویایی خود استفاده می کنند. گربه ها مثل سگها از حس بویایی قوی برخوردار نیستند. سیاه گوش با استفاده از ادرار یا مدفوع خود و بر جای گذاشتن آن روی سنگها و درختها قلمروی خود را به دیگر سیاه گوشان معرفی می کند. حس لامسه در گربه سانان امروزه بسیار مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است.
سبیلها، موهای تغییر یافته ای هستند که یکی از اندام های لامسه گربه سانان به شمار می آیند. در گوشتخواران ۴گروه از این موها در اندام بیرونی وجود دارند:
۱) موهای روی گونه
۲) موهای بالای چشم (مژکهای بالایی)
۳) موهای پوزه
۴) موهای زیرچانه
البته گربه ها موهای زیر چانه ندارند و گفته می شود که آنها به این موهاهنگام شکار نیاز ندارند. موهای روی پوزه (سبیلها) در گربه ها بخوبی رشد کرده اند و شکل موها بستگی به نوع رفتار گربه دارد. در حال بوکشیدن گربه ها سیبلهای خود را در دو سوی صورت به عقب می برند. در حال استراحت سیبلهای گربه در دو طرف صورتش رو به بیرون کشیده می شود.
(شبیه ۲مثلث که در راس همدیگر را قطع می کنند) در حال راه رفتن سبیلهای گربه به جلوی صورتش دراز می شود و در زمان حمله به طعمه در جلوی دهان باز می شوند. در این حالت گربه می تواند دقیقا محل حضور طعمه را تشخیص دهد و مناسبترین محل را برای گاز مرگبار خود انتخاب کند. طبق آخرین مطالعات انجام شده مرکز حس بینایی و لامسه ، گربه های اهلی جای مشابه ای در مجاورت مغز خود دارند. به این ترتیب به نظر می رسد که گربه ها با حس لامسه و بینایی خود قادر به بررسی محیط اطرافشان هستند. سیاه گوش ماده در ۲۷ماهگی قادر به زاد و ولد است (۲۱ماه تا ۳۴ماه در تغییر است) و در هر بار زایمان یک تا ۴توله به دنیا می آورد. دوره بارداری حدود ۶۹روز است (۶۳روز تا ۷۵روز) وزن هر توله ۲۶۰گرم است.
از ۱۰تا ۱۷روز طول می کشد تا توله ها چشمانشان را باز کنند آنها بین ۲۵تا ۲۸روز پس از تولد قادر به راه رفتن هستند. این توله ها روزانه ۱۳تا ۵۴گرم به وزنشان اضافه می شود. توله ها نوک پستانی را انتخاب می کنند که از آن بتوانند شیر بنوشند و این باعث می شود تا آنها بی دلیل به مادر خود آسیب نرسانند. معمولا تعداد نوک های پستان بیش از توله ها خواهد بود و توله ها با لگدزدن روی سینه مادر روند خروج شیر از نوک پستان ها را سریعتر می کنند.
اگر مادر هنگام شیردادن به توله ها آنها را با خود به خارج از لانه ببرد ، با صدای گریه توله ها مادر از خطای خود باخبر می شود ؛ چون در روزهای اول تولد آنها تنها نیم متر می توانند جابه جا شوند ، در صورت توجه نکردن مادر به توله ها یا نرسیدن غذا و گرم نبودن دمای لانه ، توله ها شروع به گریه کردن می کنند تا توجه مادر را به خود جلب کنند.
وزن این گربه در نرها ۱۱ تا ۱۳کیلوگرم و در ماده ها ۱۰ تا ۱۱ کیلوگرم است و طول عمر آنها حداکثر ۱۵سال است فصل جفت گیری اوایل زمستان و بهار فصل تولد توله هاست امید است با بررسی های تازه محققان ایرانی بیشتر از گونه های جانوری طبیعت بکر ایران با خبر شویم !
منبع : بانک اطلاعات گردشگری