جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نه یعنی نه!


نه یعنی نه!
«نه» گفتن به کودک همیشه کار ساده ای نیست. با این حال پدر و مادر باید توجه داشته باشند که وقتی با فرزندشان مخالفت می کنند، در تصمیم خود جدی باشند. در واقع اگر «نه» گفتن های ما مفهوم واقعی خود را حفظ کند، تأثیر بسیار مثبتی در رشد شخصیت فرزندمان دارد.
کوتاه آمدن و تسلیم شدن در برابر خواسته های فرزند و یا محدودیت قائل نشدن برای او، به خاطر اینکه نمی توانیم ناراحتی فرزندمان را ببینیم، چون نمی خواهیم پدر و مادر بدجنسی باشیم، چون حوصله سروصدا و گریه را ندارم و... توجیهاتی است که هرکدام از ما ممکن است به کار بریم. اما همین تسلیم شدن ما، درست شبیه این است که فردی که رانندگی بلد نیست را در یک جاده تاریک کوهستانی و خطرناک رها کنیم.
بله، محرومیت و ناامیدی از بعضی چیزها برای بچه ها لازم است. والدین باید بتوانند از عهده اختلاف نظراتی که فرزندان با آنها دارند، برآیند. این اختلاف نظرها قطعاً وجود دارد و عاملی است که کودک خود را در مقابل پدر و مادر می بیند و می تواند اعتراض خود را بیان کند. در این صورت وقتی بزرگ شود و در مواردی که دیگران نظرات او را قبول نکنند به راحتی این مسئله را می پذیرد. والدین می بایست موقعیت کودک را درک کنند و به او بگویند: «تو این موضوع را دوست داری... من قبول دارم. «یا» می دانم که عصبانی و ناراحت هستی اما واقعیت این است که همیشه هر چیزی که ما بخواهیم نمی شود و تحمل این مسئله هم سخت است.»
بچه ها برای ورود به دنیای بزرگسالی، نیاز دارند تا با محدودیت های زندگی واقعی دست و پنجه نرم کنند. این محدودیت ها در واقع همان «نه گفتن » هایی است که به آنها می گوییم که کودکان را با مشکلات آینده آشنا می کند. تصور کنید اگر ما هرچه را که می خواستیم، انجام می دادیم دنیا به کل زیر و رو می شد.
اگر مخالفت های ما مفهوم خود را داشته باشد، کودکان خیلی زود معنی آن را درک می کنند و از این به بعد آرامش خاطر بیشتری دارند. با این حال نباید از حد و مرزها گذشت و نسنجیده و غیرمنطقی، سختگیری کرد. در واقع باید تعادل بین مسائل کاملا قدغن و آنهایی که می توان تا حدی کوتاه آمد، تعادل باشد. اما وقتی که تصمیم گرفتید و مخالفت کردید، دیگر باید سر حرف خود باشید، زیرا کودک این «نه گفتن »ها را امتحان می کند. در واقع او ما را وادار می کند که خیلی زود دلیل مخالفت خود را بشناسیم: «نه» به خاطر اینکه تو هنوز خیلی کوچک هستی؟ چون تو می ترسی؟ چون پدر الان اینجا نیست؟ به خاطر این که دیگران حضور دارند؟ و...
اگر ما فرق بین «نه گفتن» در مسائل مختلف را بشناسیم، با آرامش بیشتری می توانیم به سؤالات کودکمان پاسخ دهیم. به عبارت دیگر، مخالفت های ما به سه دسته تقسیم می شوند: ابتدا «نه» گفتن به دلیل اینکه قانون این چنین است، موضوع خطرناک و ممنوع است و مصلحت برای همه، بزرگ و کوچک این طور است. گروه دوم «نه» چون تو هنوز خیلی کوچک هستی، توانایی لازم را نداری و.... و بالاخره «نه» به دلیل اینکه من الان خسته هستم، دوست ندارم، بعداً و...
هیچ بحث و صحبتی در صورت مخالفت با مسائل گروه اول نیست. شاید کودک در ابتدا قبول نکند، مهم این است که نباید از حرف خود کوتاه آمد. در مورد گروه دوم، ممکن است کودک ما را متقاعد کند که مخالفت ما بی دلیل است و دست به کارهای ناعاقلانه ای بزند و مثلا بگوید: «تو که بزرگ هستی. الان تو می توانی این کار را انجام دهی و...» و در مورد دسته آخر، کودک درک می کند که آمادگی ما و محدودیت هایی که برای او قائل می شویم مانند بسیاری از مسائل زندگی، همیشه تغییر پذیر است.
همچنین می توانیم دلیل مخالفت خود را خیلی واضح و روشن به کودک بگوییم. مثلا اگر او اصرار دارد که خودش میوه را پوست بکند، به او توضیح دهیم که ممکن است دستش را ببرد. یا اگر او را همین حالا به گردش نمی بریم برای این است که کار مهمی باید انجام دهیم و فرصت نداریم. به خاطر داشته باشیم که این توضیحات برای بچه های کوچک، باید حدالامکان مختصر و قابل فهم باشد. پس از هفت سالگی، می توان مسائل را کامل تر و واقعی تر به کودکان گفت و با نوجوانان در مورد موضوعات مختلف (سیگار نکشیدن، بیرون رفتن با دوستان جدید و...) به بحث و گفتگو نشست.
سخن آخر اینکه اگر «نه گفتن»های ما مفهوم واقعی خود را داشته باشد، موافقت های ما نیز معنای درست «بله» را خواهند داشت. «بله»های واقعی نیز عامل بسیار مهم دیگری در رشد شخصیت بچه هاست.
مریم سادات کاظمی
منبع : روزنامه کیهان