یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قطع درختان کهنسال به گناه مقدس‌بودن


قطع درختان کهنسال به گناه مقدس‌بودن
ایران‌زمین در قلمرویی از کره خاک گسترده شده که حدود ۹۰ درصد آن، متعلق به زیست‌اقلیم‌های خشک است؛ ما در کشوری زندگی می‌کنیم که مساحت رویشگاه‌های جنگلی آن به زحمت از مرز ۷ درصد خاک آن تجاوز می‌کند. کافی است بدانیم مطابق یکی از آخرین تقسیم‌بندی‌های فائو که در اجلاس کبک کانادا در سال ۲۰۰۳ ارائه شد، ایران کماکان به همراه ۵۳ کشور دیگر در شمار ممالکی قرار دارد که کمتر از ۱۰ درصد از خاک آنها را جنگل در بر گرفته است که اصطلاحا به آنها کشورهای با پوشش کم جنگل (LFCCS) گفته می‌شود؛ کشورهایی که با ۶/۱۳۵ میلیون هکتار جنگل (اندکی بیش از یک سوم مساحت جنگل‌های برزیل)، فقط حدود ۳ درصد از مجموع گستره جنگل‌های جهان را در اختیار دارند. می‌بینید؟! ما در کشوری زندگی می‌کنیم که باید قدر پوشش درختی خود را بیش از هر کشور و مردم دیگری بدانیم؛ واقعیتی که ریشه در فرهنگ و سنن دیرینه این آب و خاک مقدس هم دارد و حتی پدران زرتشتی ما بیشترین توصیه ممکن را برای پاسداری از درخت و مواهب طبیعی سرزمین گوشزد کرده‌اند. حتی پیامبر اسلام (ص) در کلامی ماندگار، صراحتا فرموده‌اند که شکستن شاخه یک درخت، همان قدر گناه دارد که شکستن بال فرشتگان و ملائک پروردگار عالم.
پس چگونه است که این‌گونه به قتل ارزشمندترین پایه‌های دیرینه مرغوب‌ترین گونه‌های جنگلی خود در گیلان، اقدام کرده و با افتخار اعلام می‌کنیم: تاکنون «۴۰ اصله درخت قدیمی مقدس‌نما در گیلان شناسایی شده که این درختان قطع و چوب آن در امور خیریه استفاده می‌شود.» آیا به جای قطع تنه‌های این درخت‌های بی‌گناه بهتر نیست و نبود که با ریشه‌های خرافه‌پرستی و دلایل تمایل مردم به این باورهای افیونی بپردازیم؟ آیا مردمی که حاجت خود را از درخت طلب می‌کنند، با قطع فیزیکی این درخت، ممکن نیست به سوی درخت، چشمه، کوه و هر چیز زنده و غیر زنده دیگری تمایل یابند؟ آیا این رویکرد چیزی جز پاک کردن صورت مسئله است؟! وای بر ما! اگر می‌خواهید با خرافه‌پرستی به صورتی جدی مبارزه کنید، چرا به ریشه‌ها نمی‌پردازید و رگه‌های این خرافه‌پرستی و ترویج اوهام مذهبی را در ساخت همین برنامه‌ها و سریال‌های مناسبتی سیمای جمهوری اسلامی ایران ره‌گیری نمی‌کنید؟ وقتی اعضای یک کابینه، میثاق‌نامه‌های خود را در چاه می‌اندازند و آن هم نه در یک چاه! بلکه در چاه‌های مردانه و زنانه!! وقتی پیوسته سخن از هاله و نور به میان می‌آورند و برای «او» بر سر سفره خویش، بشقاب غذایی مجزا کنار می‌گذارند، دیگر چه انتظاری از مردم کوچه و بازار دارید؟ چگونه است که فقط زورتان به چند درخت بی‌گناه و ناهمتا رسیده است؟
درختانی که - متاسفانه باید بپذیریم - اگر همین باورهای تقدس‌گونه نبود، بی‌شک تاکنون چیزی از آنها باقی نمانده بود! ای برادران و خواهران مسوول در رسانه ملی! آیا بهتر نبود، وقتی چنین خبری را دریافت می‌کنید، پیش از اعلام یکسویه آن، با چند کارشناس در این‌باره گفت‌وگو کرده و سپس به انتشار آن اقدام می‌‌‌کردید؟ یعنی در آن رسانه بزرگ و میلیاردی، حتی یک نفر هم وجود ندارد تا یک علامت سوال در برابر انتشار چنین خبری و عواقب خطرناک آن در برابر خود ایجاد کند؟! آن هم در رسانه‌ای که ناظر پخش آن، حواسش است تا مبادا یکی از میهمانان برنامه با حلقه طلا در انگشت در برابر دوربین ظاهر شود.آیا می‌دانید آنچه که کماکان مورد رشک بوم‌شناسان کشورهای اروپایی است، وجود همین چند ۱۰ درخت دیرزیستی است که در ایران حضور دارند و زیست می‌کنند؟!
آیا می‌دانید این درختان، تاریخ گویای این آب و خاک و اندوخته ژنتیکی بی‌نظیر طبیعت وطن هستند؟ پس تو را به هر که می‌پرستید، دست از این قساوت بی‌بدیل در حق طبیعت وطن و نسل بی‌گناه فردای این آب و خاک ‌بردارید. بس است دیگر، اگر به بهانه ساخت سد، احداث جاده، توسعه شهرها و فضاهای صنعتی تاکنون درختان دیرزیست بسیاری را ایستاده به مسلخ فرستاده‌اید، دیگر بس است و حالا به گناه ناباورانه مقدس بودن، آن چندپایه دیگر را نابود نسازید. باور کنید که اگر در هر کشور دیگری، چنین جنایتی در حق ارزشمند‌ترین درختان یک سرزمین رخ داده بود، تمام مسوولینی که مسبب آن بودند، نه‌تنها باید استعفا می‌دادند، بلکه چاره‌ای جز پرداخت خسارت و تحمل زندان نداشتند. نه اینکه اینگونه راحت و با افتخار و در رسمی‌ترین و پرنفوذ‌ترین تریبون‌های یک مملکت گزارش بیلان داده و از عملکرد خود دفاع کنند!

محمد درویش
عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع
darvish۱۰۰.blogfa.com
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید