جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
در این خانه آیا غمگساری هست ؟
چه حس غریبی است كه خانهات ویران شود و چشم را توان یافتن بزرگ خانه در لابهلای غبار بهپا خاسته از این آوار نباشد تا به مددخواهی او به رسم بزرگی <نه> نگوید، حتی اگر خود، كوه ماتم باشد. اما غریبتر آنكه چشم به سختی در مه این آوار بگشایی و آنگاه ببینی بزرگان خانه، زنبیل به دست این سو و آن سو میدوند تا مبادا كیسه سهمخواهیشان در جمعآوری هر آنچه به داشتنش دلخوشند، كمرونقتر از كیسه همسایه باشد.
پیش گفته شود كه نه ما را رغبت مرثیهسرایی مكرر است و نه ملتی را نای شنیدن آه و نالههای ممتد؛ پس این قصه كه از خانه به دوشی ما و خانهسازی بزرگان نقل میشود، نه برای مظلومنمایی خودمان و نه برای جوشاندن جوی اشك دیگران است كه این واگویه تنها تصویر امروز ایران است و ماجرا از این قرار است:
شبی ولوله در خانه صاحبان رسانه برپا میشود؛ جمعی در روزنامه هممیهن و جمعی در خبرگزاری كار؛ به آنی، آینده پیش چشمشان فرمان توقیف و توقف مییاید. به هزار درد نوشته در هزاران سطر گذشته میبالند اما طبیعی است كه اینك از درد خویش بنالند، خیال عمر پردوام كه پریشان شد، گوشه چشمی تر میكنند با آنكه میدانند همین نازكخیالی را در قاموس نازكاندیشان هر گروه و جریان، جز طعنه و طنز یا كنایه و سخره نصیبی نخواهد بود.
در این وانفسای سكون و سكوت خبری و در این آشفتهبازار پر اما و اگر رسانهای، اهالی این دو خانه كه آب به آشیانشان راه یافته و خیال ایستادن هم ندارد، باروبنه به زمین بنهاده و پی یافتن بزرگی این سو و آن سو میدوند.
رسانه به عنوان ركن چهارم دموكراسی، شاید در كشورهای در حال توسعه هنوز باید چنگها به آسمان و ریسمان زند تا شاید ماناییاش منجر به ارتقا و باثباتیاش شود و سپس در ورطه یافتن و دست یازیدن به علوم مدرن عصر ارتباطات افتد، ورنه روزی هزار بار از هراس بستن و رستن از تیغ حذف، خود به ورطه احتیاط افتادن همانا و دور شدن از چارچوبهای تخصصی دنیای اطلاعرسانی و افتادن در دایره محدود مخاطب، همانا. اینگونه است كه اگرچه اهالی خبر و رسانه و روزنامه در ایران به بلندای عمر روزنامهنگاری در این دیار، شبهای بستن و رفتن و نماندن را تجربه كرده و چهبسا هرگز توفیق رهایی از توقیف را نیافتند اما باز هم به گاه رسیدن خبر تلخ توقف و تعطیلی، گوشه چشمی به در دارند؛ نه برای آنكه بزرگی از در درآید كه شاید یكی از آن بخشنامههای خاكستریرنگ با همان مهر سرخرنگ <آنی> از آن بزرگی از خانه بزرگتر سیاست و كیاست ایران باشد كه به دلداری برای گشایشی دوباره آمده باشد.
به همین سادگی، چشمهایی فارغ از خط و ربط سیاسی دیده بر در میگشایند و آن كه در درگاه ایستاده از قضا از دایره بزرگان آمده است. آخر ممكن نیست منتقدان دیروز اطلاعرسانی آزاد یا مخالفان دیروز آزادی بیان وقتی لباس بزرگان به تن میكنند، سخنی متفاوت با جنس سخن بزرگان بر زبان رانند، آن هم به گاه دردمندی اهالی یك خانه. ممكن نیست كسی یا كسانی بر مسند بزرگان نشینند، اما بر اساس یك فرمول ذاتی و درونی مرام و مسلك بزرگی پیشه نكنند. بسیار دیدهایم كه حتی پسر جوان خانه وقتی پدر در سفر است، لحن و سیاقش با تمام اهل خانه پدرانه میشود، یا خواهری كه مادر را به خانه نبیند كجا تواند نامادری كردن برای بزرگ و كوچك خانه؟در عصر حاكمیت یكپارچه اصولگرایی، ما نیز اصل را بر این گذاردیم كه اگر كسی از آنان كه لباس بزرگ این خانه به تن كرده، خلق و خوی بزرگی هم پیشه كرد و در این روزهای درد، دست به نشان همدردی جلو آورد، شرممان مباد از گفتن غم و شكستن بغض در برابرش، كه به هر تقدیر اینك ما در دایره نیازیم وآنان در دایره كارساز. غافل از آنكه از خانه بزرگان به جای نامه برای همدردی، كیسه برای سهمخواهی آمد و دولت را توقع این بود كه همین اندك بازماندگان و آوارگان خانه خبر، گوشه دنجی از این خانه را مهیا سازند تا از رئیس جمهور برای گفتههایش در مورد سهمیهبندی بنزین و صرفهجویی برق دفاع كنند و در دیگرسو سهم دیگری از این خانه از آن سخنگوی دولت شود تا از چهارمین یا نمیدانم پنجمین شغل شریفش دفاع كند و در گوشهای دیگر نیز همایشی برگزار شود تا همسر این سخنگو نیز در خلال تشریفات و تداركات یك همایش اضطراری به دفاع از دولتی كه به زعم هواداران، مورد هجمه رسانهای است كمر ببندد. و این پایان ماجرا نیست و عطش تشنگان بر كرسی بزرگان برای دفاع و هواداری و همدلی با خود، همچنان ادامه دارد و از هزارتوی دبیرخانهها و معاونتها و مشاورتهای این دولت همچنان سیل جوابیه و بیانیه و بخشنامه است كه بیهیچ نشانی از همدردی و ابراز تاسف از حذف یك نشریه و دفاع از اهالی آن، جریان دارد و ما را نیز با خود میبرد. معلوم نیست به كجا، اما هر جا كه رود این آوار به جا مانده، مخاطبان <اندك> و حامیان <بسیار> شما را نیز با خود خواهد برد، چرا كه دیگر افكار عمومی، چه مخاطب ما باشد و چه حامی شما، به عنوان یكی از اضلاع ثابت یك چندضلعی، توان كشمكشهای مجلس، دولت، قوه قضاییه و رسانه را ندارد و در این رهگذر حتی اگر حق با <دولت همیشه ناراضی از رسانه> یا <مجلس همواره ساكت در برابر بستن رسانه> و یا <قوه قضاییه برخوردكننده با رسانه> باشد، باز هم این افكار عمومی است كه انتظار تدبیر دارد، نه تحدید و تحقیر و تعطیلی. آری، اینچنین شد كه درست در روزهایی كه ما غمگسار همسایههای خانه به دوش خویش بودیم، خانه همچنان از بزرگی بزرگان خالی ماند، ولی بار دگر این ماییم كه در <روزگار> به هیچ انگاشته شدنها، بی<نشاط> نشدیم و <جامعه> را تهی از <آزادگان> نپنداشتیم و دل به دلگرمی اغیار نبستیم تا شاید لباس بزرگی برای تصمیمگیران خود خوی بزرگی آورد و كار <هممیهن> در همین میهن اینچنین زار نماند.
مسیح علی نژاد
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم نیکا شاکرمی دولت چین مجلس رهبر انقلاب بابک زنجانی شهید مطهری
ایران تهران هواشناسی یسنا سیل هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا خودرو قیمت دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا ارز
عمو پورنگ موسیقی لیلا بلوکات سریال تلویزیون سینمای ایران عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا تبلیغات اپل اینستاگرام گوگل تلفن همراه عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب