پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


در خانه هم تمیز و زیبا باشید


در خانه هم تمیز و زیبا باشید
● به حرف بدگویان گوش نده
یکی از صفات زشتی که در بین مردم شیوع دارد صفت عیبجویی وبدگویی از دیگران است. این صفت کثیف علاوه بر زشتی ذاتی که داردمفاسد بیشماری را نیز ایجاد میکند،سبب بدبینی و سوءظن می شود،نفاق ودشمنی بوجود می آورد،مردم را بجان هم می اندازد، رشته های انس و مودت را قطع میکند،صفا و صمیمیت را از بین می برد،کانون گرم خانوادگی راسرد می کند،در بین زن و مرد جدایی می افکند،باعث قتل و جنایت می شود.
متاسفانه این عیب بزرگ به طوری در بین ما شایع شده که زشتی خود را از دست داده است، نقل هر مجلس و زینت بخش هر محفل و یک سرگرمی رسمی بشمار می رود،کمتر مجلسی اتفاق می افتد که از کسی بدگویی نشود،مخصوصا اگر مجلسی زنانه باشد،وقتی دو زن با هم برخوردنمودند بدگویی و ولنگاری شروع می شود،از این بد بگو از آن بد بگو،پشت سر این بد بگو پشت سر آن بد بگو،گویا در عیبجویی مسابقه گذاشته اند،بدتر از همه اینکه گاهی دیگران را رها کرده به شوهران یکدیگر مشغول می شوند.
بالاخره عیب و نقصی برای شوهر دیگری پیداکرده می گوید،یا از قیافه و شکلش مذمت می کند،یا از شغل و کارش بدگویی می نماید،یا به مراتب تحصیلاتش ایراد می گیرد یا از اخلاق وآدابش انتقاد میکند یا به اوضاع مالی اش خرده گیری میکند،اگرنفت فروش باشد میگوید شوهرت بوی نفت می دهد چگونه با او بسرمی بری؟
اگر کفاش باشد می گوید چرا به کفاش شوهر کردی؟اگر راننده باشد میگوید: شوهرت همیشه در سفر است،خیری نمی بینی،اگر قصاب باشد می گوید:بوی دنبه میدهد. اگر اداری باشد میگوید:در زندگی و محل شغل آزادی ندارد،اگر ندار و کم درآمد باشد میگوید:چگونه با این شوهرندار می سازی؟حیف از تو خانم به این خوشگلی که شوهرت زشت وبد ترکیب است،شوهرت کوتاه قد یا سیاه رنگ یا لاغر اندام است،چرا به یک چنین مردی شوهر کردی؟مگر پدر و مادرت از تو سیر شده بودند که ترا به یک چنین مردی شوهر دادند؟تو که صدها خواستگار داشتی،حیف نبود به یک مرد بی سواد کوتاه فکر شوهر کنی و از تمام خوشیها محروم گردی؟نه سینما نه تفریح،پس چی؟
راستی چه شوهر بد اخلاقی داری هر وقت او را می بینم صورتش درهم کشیده و عبوس است، چه طور با او زندگی میکنی؟واه!بعد از این همه تحصیلات رفتی به یک دهاتی شوهر کردی؟
سخنان مذکور و صدها مانند اینها است که در بین خانمها رد و بدل می شود.اصولا با این قبیل ولنگاریها عادت کرده اند،در آثار و نتائج سخنانشان اصلا فکر نمی کنند،فکر نمی کنند که ممکن است با یک جمله کوتاه زنی از شوهرش دلسرد شده کار به طلاق و جدایی بلکه به قتل وجنایت منتهی شود.
اینگونه زنها واقعا شیطانی هستند به صورت انسان،دشمن آسایش و خوشی خانواده ها هستند،همانند شیطان ایجاد نفاق و دشمنی و اختلاف می کنند،کانونهای گرم زناشویی را به زندانهای تاریک و دردناک تبدیل می سازند.چه باید کرد؟اینهم یکی از صفات زشت و بی ادبیهای اجتماع مااست،با اینکه اسلام شدیدا از این عمل نهی کرده ما حاضر نیستیم این خوی پلید را از خود دور سازیم.
▪ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:ای کسانیکه به زبان مدعی اسلام هستید لیکن ایمان در دلتان راه نیافته،از مسلمانها بدگویی نکنید ودر صدد عیبجویی نباشید.زیرا هر کس از مردم عیبجویی کند خدا نیز درعیوب او دقت خواهد نمود،و در آن صورت رسوا خواهد شد و لو درخانه اش باشد. (۱)
این زنهای دیو صفت یکی از چند منظور را می توانند داشته باشند:
یا به قصد دشمنی و کینه توزی بدگویی میکنند تا خانواده ای را از هم بپاشند،یا رشک و حسد به عیبجویی وادارشان میکند،یا منظورشان تفاخرو خودستایی است و به وسیله بدگویی از دیگران میخواهند خوبی خودشان را جلوه دهند،یا به علت اینکه در خودشان عیب و نقصی سراغ دارند به منظور عقده گشایی انتقاد میکنند،یا قصدشان اغفال و فریب دادن خانم ساده لوحی است،یا منظورشان تظاهر به خیرخواهی و دلسوزی است.
گاهی هم جز سرگرمی و ارضای یک عادت کثیف نفسانی هدفی ندارند،به هر حال آنچه مسلم است اینکه قصد خیرخواهی و دلسوزی ندارند،این خوی زشتی که در بین زن و مرد ما کاملا رواج دارد آثار بسیار خطرناک وبدی در بردارد،چه دوستیهایی را بر هم زده!چه جنگ و ستیزه هایی بوجودآورده!چه زندگیهای گرمی را از هم متلاشی نموده و چه قتل و جنایتهایی رابوجود آورده است؟!
«زنی بنام...در دادگاه گفت:مردی بنام...برای بر هم زدن صمیمیت من و شوهرم تا می توانست از او بد میگفت.میگفت...بدرد تونمی خورد،حیف از توست که با او زندگی می کنی، ترا درک نمی کند،عاطفه ندارد،از شوهرت طلاق بگیر تا با تو ازدواج کنم...در اثر القاآت اوگمراه شده با کمک هم شوهرم را کشتیم.» (۲)
خانم محترم،اکنون که بمقاصد پلید این افراد پی بردی چاره کاربدست تو است،اگر به سعادت و خوشبختی خودت و شوهر و فرزندانت علاقه داری مواظب باش تحت تاثیر القاآت این شیطانهای انسان نما قرارنگیری،گول دلسوزیهای ظاهری آنها را نخور،یقین بدان که دوست تونیستند،بلکه دشمن سعادت و خوشبختی تو هستند،قصدشان اینست که ترابه بدبختی و سیه روزی بیندازند،ساده لوح و زودباور و خوشبین نباش،بازیرکی و هوش مقاصد پلیدشان را دریاب،و به مجرد اینکه خواستند ازشوهرت عیبجویی کنند جلوشان را بگیر، بدون ملاحظه و خجالت بگو:اگرمیخواهید دوستی و رفت و آمدمان برقرار باشد بعد از این حق ندارید یک کلمه درباره شوهر من بدگویی کنید،شوهرم را دوست دارم و هیچ عیبی هم ندارد،کاری به زندگی و شوهر و فرزندان من نداشته باشید.
اگر این صراحت لهجه را از تو دیدند و فهمیدند به شوهر وفرزندانت علاقه داری از گمراه کردنت مایوس میگردند و برای همیشه ازشر ولنگاریها و بدگوییهای آنها راحت می شوی.فکر نکن رنجیده خاطرمی شوند و رفاقتتان برهم می خورد،زیرا اگر دوست واقعی باشند نه تنهارنجش پیدا نمی کنند بلکه از تذکرات خردمندانه تو متنبه شده تشکرمی نمایند،و اگر دشمنانی هستند بصورت دوست،همان به که رفت و آمد را ترک کنند،و اگر دیدی حاضر نیستند دست از این خوی پلید بردارندصلاحت در اینست که بطور کلی با آنها قطع رابطه کنی.زیرا دوستی ومعاشرت با آنها ممکن است بدبختی و سیه روزی ترا فراهم سازد.
● رضایت شوهر نه مادر
دختر مادامیکه در خانه پدر و مادر زندگی میکند باید رضایت آنهارا فراهم سازد،لیکن وقتی که پیمان زناشویی را امضاء نمود و بخانه شوهرقدم نهاد وظیفه اش تغییر میکند.
در آنجا باید شوهرداری کند و رضایت و خشنودی او را بر همه چیزمقدم بدارد،حتی در جاییکه بین خواسته های پدر و مادر و بین خواسته های شوهرش تزاحم پیدا شد صلاحش در اینست که از شوهر اطاعت نموده اسباب رضایت او را فراهم سازد،گر چه پدر و مادرش رنجیده شوند،زیرابا جلب رضایت شوهر،رشته انس و محبت که بهترین ضامن بقای عقدزناشویی است محکم میگردد،لیکن اگر مطابق میل مادرش رفتار کردممکن است آن پیمان مقدس متزلزل یا از هم گسیخته شود،زیرا بسیاری ازمادرها از تربیت صحیح و رشد فکری بهره کافی ندارند.
آنها هنوز این مطلب را درک نکرده اند که باید دختر و داماد رابحال خود آزاد گذاشت تا با هم مانوس شده تفاهم نمایند،برنامه زندگی رابر طبق اوضاع و شرائط خودشان تهیه نموده باجرا گذارند،و اگر در این بین بمشکلی برخورد نمودند با مشورت و تفاهم حل کنند.
چون این مطلب را که عین صلاح است درک نکرده اند در صددهستند بخیال خودشان،داماد را بر طبق دلخواه بار بیاورند،بدین جهت مستقیم و غیر مستقیم در امور آنها دخالت میکنند. در این راه از دخترشان که جوان است و سرد و گرم روزگار را نچشیده و بهمه مصالح حقیقی خودش آگاه نیست استفاده می نمایند.او را آلت و ابزار نفوذ در داماد قرارمی دهند، مرتبا دستور می دهند با شوهرت چگونه رفتار کن،چه بگو،چه نگو.دختر ساده لوح هم چون مادرش را خیرخواه و آشنای بمصالح می دانداز او اطاعت نموده نقشه هایش را پیاده میکند.
اگر داماد تسلیم خواسته های آنها شد حرفی نیست لیکن اگر خواست اندکی مقاومتی نشان بدهد کار به نزاع و کشمکش و لجبازی خواهد کشید،در آنصورت آن زنهای نادان ممکن است آنقدر پافشاری کنند که دختر و دامادشان را فدای لجبازی وخیره سری خویشتن ساخته زندگی آنها را از هم بپاشند،بجای اینکه دختررا بزندگی و سازگاری تشویق نموده دلداریش بدهند مرتبا از شوهرش بدگویی میکنند:دخترم را بدبخت کردم.چه شوهر بدی نصیبش شد! چه خواستگارهای خوبی برایش آمدند!پسر عمویت چه زندگی خوبی دارد!
دختر خاله ات چه سر و لباسی دارد!فلانی برای خانمش فلان لباس راخریده!دختر خانم من از کی کمتر است؟چرا باید اینطور زندگی کند؟آخ بمیرم برای دختر بدبختم!
با این قبیل سخنان که بعنوان دلسوزی و خیرخواهی ادا می شوددختر ساده لوح را از شوهر و زندگی دلسرد نموده اسباب نارضایتی وبهانه گیری او را فراهم می سازند.به وسیله این تلقینات سوء وادارش میکنند ناسازگاری و بهانه جویی کند،و کار را به شوهرش سخت بگیرد، درموارد لازم خودشان نیز بحمایت برخاسته قولا و عملا او را تاییدمی نمایند،و برای پیروزی، بهمه چیز حتی طلاق گرفتن و بدبخت کردن دخترشان حاضرند.
● به داستانهای زیر توجه فرمایید:
▪ «زن ۳۰ ساله ای بنام...مادر ۵۰ ساله اش را که باعث جدا شدن اواز شوهرش شده بود کتک زد. زن گفت:از بس مادرم نزد من از شوهرم بدگفت و او را متهم به بی اعتنایی نسبت بخانواده کرد با شوهرم اختلاف پیداکردم،و حاضر شدم از او طلاق بگیرم،ولی فورا پشیمان شدم. لیکن این پشیمانی سودی نداشت.زیرا شوهرم شش ساعت پس از جدا شدن از من دختر خاله اش را نامزد کرد و من از فرط ناراحتی مادرم را کتک زدم.» (۳)
▪ «مرد ۳۹ ساله ای بنام...از دست زن و مادر زنش فرار کرد و درنامه ای که بجای گذاشته نوشته است:بخاطر اینکه زنم راضی نشد به آبادان بیاید و با رفتار ناشایست خود مرا آزار میداد از دست او فرار کردم.
▪ مسئول مرگ من زن و مادر زنم می باشند.» (۴)
▪ «مردی که از دخالتهای مادرزنش ناراحت بود خودکشی کرد». (۵)
▪ مردی که از دخالتهای بیجای مادرزنش بتنگ آمده بود او را ازتاکسی بیرون انداخت » (۶)
ناگفته پیداست دختریکه از این قبیل مادران نادان و خودخواه اطاعت کند و از افکار غلطشان سرمشق بگیرد بدون تردید به سعادت وخوشبختی خودش لطمه غیر قابل جبرانی وارد خواهد ساخت.
بنابراین،هر زنی که به سعادت خویشتن و ادامه پیمان زناشویی علاقه دارد نباید بی فکر و تامل تحت تاثیر افکار مادرش قرار گرفته آنها راصد در صد صحیح و بر طبق مصالح واقعی بپندارد.
یک زن دانا و باهوش احتیاط و عاقبت اندیشی را از دست نمی دهد،در گفتار و پیشنهادهای مادر و پدرش خوب دقت می کند و عواقب و نتائج آنها را مورد بررسی قرار می دهد،و بدینوسیله مادرش رامی شناسد،اگر دید به زندگی و سازگاری و انتخاب یک روش عقلائی تشویقش میکند می فهمد که آدم فهمیده و کاردان و خیرخواهی است،دراینصورت می تواند رضایتش را فراهم کند و از راهنماییهای عاقلانه اش بهره مند گردد.
لیکن اگر دید با گفتار جاهلانه و پیشنهادات غیر عقلائی خودش اسباب دلسردی و ناسازگاری او را فراهم می سازد یقین پیدا میکندکه شخص نادان و کج سلیقه و بد اخلاقی است.
در اینجا یکی از دو طریق را می تواند انتخاب کند:یا بر طبق دستورات و راهنماییهای مادرش ناسازگاری و بهانه جویی را شروع کند وبا شوهرش اعلان جنگ و ستیز بدهد،یا گوش به حرف مادرش ندهد واسباب رضایت شوهرش را فراهم سازد.
لیکن یک زن دانا و با هوش هرگزروش اول را انتخاب نخواهد کرد،زیرا فکر میکند که من اگر به حرف مادرم گوش کردم یکی از این نتیجه ها عائدم خواهد شد:یا باید تا آخر عمربا شوهرم در حال نزاع و کشمکش و قهر و دعوا باشم و آب خوش ازگلوی خودم و شوهرم و فرزندانم پایین نرود،یا طلاق بگیرم و به خانه پدر ومادرم مراجعت کنم،در آنصورت یا ناچار میشوم تا آخر عمر در خانه پدر ومادر و تحت تکفل آنها باشم،با اینکه میدانم حاضر نیستند مرا به عنوان یک عضو اصلی خانواده بپذیرند،بلکه مرا به عنوان یک عضو زائد و سربار خودشان محسوب می دارند،لذا سعی دارند مرا از زندگی خودشان بیرون کنند،پس ناچارم با خواری و خفت زندگی کنم و از خواهران وبرادرانم زخم زبان و سرزنش بشنوم،و اگر بخواهم از خانه پدر و مادربیرون بروم و جدا زندگی کنم کجا بروم و چگونه تنها زندگی کنم؟
و اگرشوهری برایم پیدا شد معلوم نیست از شوهر اولم بهتر باشد،زیرا معمولامردهایی بخواستگاری زنهایی مثل من می آیند که همسرشان مرده باشد یاطلاق گرفته باشد،و غالبا بی بچه هم نخواهند بود،در آنصورت ناچارمی شوم از بچه هایش پرستاری کنم،و صدها اشکال و دردسر از این راه ایجاد خواهد شد، و اصلا معلوم نیست آن شوهر احتمالی از این شوهرم بهتر باشد،شاید او هم عیبهای بیشتر و بدتری داشته باشد و ناچار گردم بااو بسازم.
ممکن است در اثر ایرادها و ناسازگاریهای من جان شوهرم بستوه آمد با یک تصمیم خطرناک،چشم از زندگی بپوشد و از شهر و دیارفرار کند یا احیانا دست بخودکشی بزند،ممکن است در اثر لجبازیها وکشمکشها خودم بستوه آیم به طوریکه جز خودکشی چاره ای نجویم و با آن عمل غیر مشروع دنیا و آخرتم را بر باد دهم.
آنگاه که در اطراف و جوانب قضیه خوب تامل کرد و نتائج وآثارش را بررسی نمود و آینده اش را در نظر مجسم گردانید با یک تصمیم قاطع بنا می گذارد که به ولنگاریها و بدگوییها و پیشنهادهای غیر منطقی مادر یا سایر بستگانش خاتمه داده شوهرش را نگهداری کند.
در این هنگام به مادرش می گوید:مادر جان اکنون که مقدرم بوده بااین مرد پیمان زناشویی را امضا کنم صلاحم در اینست که با کوشش وجدیت تمام این زندگی مشترک را که می تواند مرا خوشبخت کند حفظ کنم،و با اخلاق و رفتار خوب اسباب رضایت شوهرم را فراهم سازم، اوست که می تواند مرا خوشبخت گرداند،شریک زندگی و یار غمخوار من است،کسی را بهتر از او سراغ ندارم،برنامه زندگیمان را خودمان بایدطرح کنیم،و اگر مشکلی داشته باشیم حل خواهد شد،و دخالتهای توممکن است به کلی مرا بدبخت کند،اگر میخواهی رفت و آمد و خویشی مامحفوظ بماند در زندگی داخلی ما اصلا دخالت نکن و از شوهرم بدگویی منما و الا ناچار می شوم با شما قطع رابطه کنم.
اگر با پند و اندرز دست از گفتار و رفتارشان برداشتند می تواند باآنها رفت و آمد کند لیکن اگر حاضر نشدند خودشان را اصلاح نمایندصلاح زن در اینست که به طور کلی با آنها قطع رابطه کند و بدینوسیله خودش را از یک خطر بزرگ یعنی از هم پاشیدن کانون خانوادگی برهاند.
و با فکر آزاد به زندگی ادامه دهد.
در این صورت ممکن است در بین خویشانش از عزت و احترام اوکاسته شود لیکن در عوض، محبت و رضایت شوهرش چند برابر شده نزداو عزیز و محترم خواهد گشت.
▪ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«بهترین زنان شما زنی است که زیاد بچه دار شود،شوهر دوست و عفیف و محجوب باشد.در مقابل خویشانش تسلیم نباشد لیکن مطیع شوهرش باشد،برای شوهرش زینت کند،خودش را از بیگانگان محفوظ بدارد.حرف شوهرش را بشنود و ازوی اطاعت کند.وقتی با هم خلوت نمودند بر طبق اراده او رفتار کند اما درهر حال،شرم و حیا را از دست ندهد.
سپس فرمود:بدترین زنان شما زنی است که در مقابل خویشانش مطیع باشد لیکن زیر بار شوهرش نرود،عقیم و کینه توز باشد،از کارهای زشت پروا نداشته باشد،در غیاب شوهرش زینت و آرایش کند،درخلوتگاه از خواسته های شوهرش امتناع ورزد.عذرش را نپذیرد و گناهش را نبخشد». (۷)
● در خانه هم تمیز و زیبا باشید
مرسوم اکثر خانمها چنین است:وقتی می خواهند به گردش بروندیا در مجلس جشنی شرکت نمایند یا به مجلس شب نشینی و مهمانی بروندآرایش میکنند،بهترین لباسها را می پوشند و به بهترین وجهی که برایشان مقدور است از منزل خارج میشوند،لیکن هنگامیکه به منزل برگشتند فورا لباسهای خوب و زیبا را از تن خارج ساخته لباسهای معمولی و مندرس رامی پوشند.
در داخل خانه مقید به پاکیزگی و نظافت نیستند،آرایش و زینت نمیکنند،با موهای ژولیده و لباسهای به اصطلاح،خانه داری در منزل میگردند،لباسهای لکه دار و جورابهای پاره را در خانه می پوشند،در صورتیکه باید کار بر عکس باشد.زن باید در خانه و برای شوهرش آرایش و دلبری کند،باید برای شوهرش که شریک زندگی و یار و مونس دائمی و پدر فرزندانش میباشد زینت و دلربایی کند،باید دلش را بدست آورد تا دلبران کوچه و خیابان نتوانند در دلش جا باز کنند،دیگران چه ارزشی دارند که برایشان آرایش و زینت کند؟!حیف نیست زن آرایش وزیبایی خویش را در مقابل چشم چرانی بیگانگان قرار دهد و برای جوانان و بانوان اشکالاتی بوجود آورد؟
▪ پیغمبر اسلام (ص) فرمود:«هر زنیکه خودش را خوشبو کند و ازمنزل خارج شود تا به خانه بر نگردد از رحمت خدا دور خواهد بود (۸) ».
▪ رسول خدا فرمود:«بهترین زنان شما زنی است که مطیع شوهرش باشد.برای او آرایش کند ولی زینتش را برای بیگانگان ظاهر نسازد.وبدترین زنان شما زنی است که در غیاب شوهرش زینت کند (۹) ».
خانم گرامی،بدست آوردن دل یک مرد آن هم برای همیشه کارساده ای نیست.پیش خود نگو: او که مرا دوست دارد پس چه احتیاجی دارم به سر و وضع خودم برسم و برایش دلربایی کنم؟ باید عشق او رابرای همیشه نگهداری کنی.
یقین بدان که شوهرت دوست دارد همیشه تمیز و مرتب و زیبا باشی و لو به زبان نیاورد،اگر بر طبق خواسته های باطنی او رفتار نکنی و در منزل به خودت نرسی ممکن است در خارج منزل چشمش به زنان تمیز آرایش کرده بیفتد و از تو دلسرد شده و از راه منحرف گردد،وقتی خانمهای تمیزو مرتب را دید و آنها را با سر و وضع کثیف و نامرتب تو مقایسه کرد خیال میکند فرشتگانی هستند که از آسمان نازل شده اند!تو هم در خانه برایش آرایش کن و لباس خوب بپوش و دلبری و طنازی کن تا بفهمد که تو ازآنها کمتر نیستی بلکه بهتر و زیباتر هستی،در آنصورت می توانی بدوام عشق او امیدوار باشی و برای همیشه دلش را مسخر گردانی.
▪ به نامه یک شوهر توجه فرمایید:
«خانم بنده در خانه با خدمتکارمان قابل تشخیص نیست.به خدا گاهی اوقات فکر میکنم ای کاش یکی از این لباسهای قشنگ و مامانی راکه برای محیط کار و مهمانی دوخته در خانه می پوشید و دست از سر،این بلوزهای کهنه و دامن های گشاد برمیداشت.چند بار به او گفتم: عزیزم لااقل روزهای جمعه و تعطیل یک دست از آن لباسهای قشنگ را بپوش.
با ترشرویی گفت:من در مقابل تو یا بچه ام مقید نیستم.اما اگر یک روزسر و وضعم نامرتب باشد جلو همکارهایم خجالت میکشم (۱۰) ».
ممکن است بگویید:در منزل زیبا گشتن با شغل خانه داری وآشپزی سازگار نیست،لیکن اگر ارزش این عمل را بدانید به طور حتم می توانید این مشکل را حل کنید.چه مانع دارد برای انجام کارهای خانه لباس مخصوصی داشته باشید که در موقع کار از آن استفاده کنید لیکن وقتی از کار فارغ شدید و وقت آن رسیده که شوهرتان به منزل بیاید بدنتان را تمیز کنید،موها را شانه بزنید،لباسهایتان را تغییر دهید،و مرتب و منظم در انتظار او باشید.
▪ حضرت باقر علیه السلام فرمود:«بر زن لازم است خودش راخوشبو کند،بهترین لباسهایش را بپوشد،به بهترین وجه زینت کند و باچنین وضعی صبح و شب با شوهرش ملاقات کند (۱۱) ».
▪ امام صادق علیه السلام فرمود:«زن نباید آرایش و زینت را ترک کند گر چه به یک گلوبند باشد،نباید دستش را بدون خضاب بگذارد گر چه به کمی از حنا باشد،حتی زنهای پیر هم نباید زینت و آرایش را ترک نمایند (۱۲) ».
۱-بحار ج ۵۷ ص ۲۱۸
۲-اطلاعات ۲۷ آبان ۱۳۵۰
۳-اطلاعات هفتگی شماره ۱۶۲۸.
۴-اطلاعات ۹ آذر ماه ۱۳۴۸
۵-اطلاعات ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۹
۶-اطلاعات ۱۳ اردیبهشت ۱۳۴۹
۷-بحار جلد ۱۰۳ ص ۲۳۵
۸-بحار ج ۱۰۳ ص ۲۴۷.
۹-بحار ج ۱۰۳ ص ۲۳۵
۱۰-اطلاعات ۳ اسفند ماه ۱۳۵۱.
۱۱-بحار ج ۱۰۳ ص ۲۲۸.
۱۲-شافی ج ۲ ص ۱۳۸.
منبع : تبیان