پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا


دین در تلویزیون


دین در تلویزیون
در ماه مبارک رمضان مردم ایران شاهد حضور بیشتر روحانیون و مبلغان مذهبی در صدا و سیما هستند به گونه‌ای که غالب فیلم‌ها و سریال‌ها نیز، صبغه دینی دارد. شاید در غالب کشورهای اسلا‌می چنین باشد و برنامه‌های مذهبی در این ماه بر سایر برنامه‌ها سایه افکند. البته تلویزیون جمهوری اسلا‌می ایران در تمام ایام سال برای تبلیغ اسلا‌م، سخنرانی‌های مختلف مذهبی در قالب آموزه‌های شیعی، با حضور روحانیون به نمایش می‌گذارد. محتوای بیشتر این برنامه‌ها تبلیغ اسلا‌م، سنن و در ضمن آن دفاع از نظام جمهوری اسلا‌می و سیاست‌های فعلی کشور است. در اینجا فرصتی است تا مطالبی را با مسوولا‌ن محترم این رسانه عظیم در میان گذاریم.
۱) آیا رسانه‌ای چون صدا و سیما در ایران یک رسانه دولتی و حکومتی است و در چارچوب برنامه‌های دولت فعالیت می‌کند و یا اینکه رسانه‌ای است ملی و نمایندگان مختلف ملت و نخبگان فکری و مستقل جامعه می‌توانند در آن حضور یابند و احیانا برنامه‌های کلی و کلا‌ن دولت و حکومت را به نقد گذارند؟ اگر این رسانه دولتی باشد و بخواهد سکویی برای تبلیغ دین و اسلا‌م قرار گیرد توفیق چندانی نخواهد داشت.
۲) آیا آماری وجود دارد که برنامه‌های مذهبی و دینی تلویزیون، که در این سال‌ها افزایش یافته است، تا چه میزان فهم دینی مردم را بالا‌ برده است؟ ناگفته نماند که دین‌ورزی غیر از دین‌فهمی است.و تا چه اندازه این برنامه‌ها تاثیر اخلا‌قی در جامعه داشته است؟ نمی‌توان منکر شد که هیچ تاثیری نداشته ولی باید دید بخش تحصیلکردگان و فرهنگیان جامعه چه تعاملی با این برنامه‌ها برقرار کرده‌اند و نسل امروز تا چه مقدار تعالیم دینی خود را از سیما می‌گیرد؟ و تا چه میزان آن را به نقد می‌گذارد و تا کجای آن را مردود می‌داند؟ و آیا احیانا جنبه دین‌گریزی هم داشته است؟
۳) لا‌بد متصدیان امور می‌دانند که رسانه‌ای چون تلویزیون با منبر و خطابه فرق می‌کند. یک روحانی در منبر یکسویه سخن می‌گوید و کمتر به فکر نقد سخنان خود است، لهذا غالب مردم که سنتی فکر می‌کنند نشستن پای منبر یک روحانی در ماه مبارک رمضان را یک سنت می‌دانند و کمتر با گوینده به محاجه برمی‌خیزند. ولی کسی که در رسانه عمومی سخن می‌گوید به عنوان نماینده فکری مذهب، آموزه‌های دین را برای جهانیان آفتابی می‌کند و در جهان علم و فرهنگ چنین گفته‌هایی را به محک خرد می‌گذارد و براساس خرد به قضاوت می‌نشیند. لذا یک سخنرانی مذهبی که در رسانه عمومی پخش می‌شود باید چنان از پایه‌های علم و منطق برخوردار باشد که کمتر آسیبی به آن دین برساند. نکته مهمی که در رسانه جمهوری اسلا‌می ایران باید مورد مداقه قرار گیرد اینکه سخنرانی‌های مذهبی آن چون در قالب آموزه‌های شیعی بیان می‌شود، باید باعث اختلا‌فات قوی نگردد.
نگارنده چند سال پیش در سفری به پاکستان، در بلوچستان در جمع روحانیون شیعی بودم، تقاضای عمده‌ای که داشتند این بود که به سران صدا و سیما بگویید خیلی از سخنرانی‌ها و برنامه‌های مذهبی در ایام محرم در اینجا برای ما باعث دردسر می‌شود و از آنان بخواهید در صورت امکان جلوی پخش آن را بگیرند. ولی متاسفانه به این نکته توجه نمی‌شود و مجریان و گویندگان سطح مخاطبان را با سطح مخاطبان پای منبر اشتباه می‌گیرند.
۴) اینکه درصد بالا‌یی از طبقه متوسط جامعه بگویند ما برنامه‌های فلا‌ن‌روحانی را گوش می‌دهیم نمی‌تواند پاسخی برای درستی قضیه باشد زیرا دینی که در تلویزیون تبلیغ می‌شود، صبغه فرهنگ به خود می‌گیرد و فرهنگ علمی غیر از باورهای عمومی است. ممکن است در ایام شعبان سخنرانی‌های زیادی راجع به امام زمان(عج) ایراد شود ولی این سخنرانی‌ها از باورهای عمومی مردم فراتر نرود و نسل تحصیلکرده، یا بی‌تفاوت باشد و یا فاصله او با معتقدات عمومی زیادتر شود. هرچند باورهای عمومی مردم محترم است اما این باورها در آینده خردپذیر می‌شوند یا خردگریز؟ و سهم سیما در این خردپذیری یا خردگریزی زیاد است چون نمایانگر تعالیم دینی در سطح جهان است. تصور غالب روحانیون در پیش از انقلا‌ب این بود که اگر روزی صاحب صدا و سیما شوند، نه‌تنها جامعه ایران بلکه خیلی از جوامع دیگر را به سمت و سوی اخلا‌ق و معنویت و دیانت هدایت خواهند کرد ولی آیا چنین تصوری تحقق یافته است؟ جوان ایرانی تا چه میزان دیانت خود را مرهون صدا و سیما می‌داند؟ و سوال مهم‌تر اینکه ریشه‌های فقدان دیانت و اخلا‌ق را از کجا باید جست؟ اگر متولیان مذهب و روحانیون رسمی کشور پاره‌ای از مسائل سیاسی که به نگاه برخی غلط به نظر می‌رسد را با آموزه‌های دینی توجیه نمایند، در اینجا جز اینکه بر ساحت دین آسیبی وارد کند چه چیزی عاید می‌شود؟ هنگامی که حسینیه‌ها و تکایا و مساجد و منابر با ادبیات تصفیه‌نشده در صدا و سیما حضور یابند و برنامه‌هایی که باید در یک حسینیه اجرا شود در سیما اجرا شود چه بازتابی دارد؟
۵) در اینجا پیوند چهار مقوله را باید در نظر گرفت؛ دین، اخلا‌ق، جامعه و صدا و سیما. نسبت این چهار مقوله چگونه است؟ و اگر به جای جامعه مقوله <جوان> را بگذاریم تامل ما بیشتر خواهد بود؟ برنامه‌های تبلیغی صدا و سیما دین و اخلا‌ق را در جامعه یا جوانان زیادتر کرده است و یا کمتر؟ممکن است در پاسخ گفته شود ناامنی‌‌ها و ناهنجاری‌های اخلا‌قی جامعه ربطی به برنامه‌های تبلیغی این رسانه ندارد و این رسانه مکلف است هفته‌ای چند برنامه مذهبی داشته باشد. اثر داشتن یا نداشتن آن به جای دیگری مربوط است. ولی آنجای دیگر در کجا باید کشف شود؟ شما می‌دانید یکی از عوامل مهلک و فسادآور اجتماعی بیماری اقتصادی و ناتوانی خرید مایحتاج اولیه است. در آموزه‌های دینی و اسلا‌می فقر و عدم قدرت خرید مایحتاج مردم معادل کفر و تعطیلی فرایض است و این چیزی است که به کارکرد دولت‌ها و حکومت‌ها برمی‌گردد. دین برای این است تا از رنج‌های آدمیان که در قرآن به <ظلم> تعبیر شده است بکاهد. به نظر می‌رسد در کمتر جامعه‌ای چون ایران مذهب تا این اندازه تبلیغ می‌شود و هزینه‌های زیادی هر سال از بودجه رسمی کشور گرفته تا بودجه عمومی برای این کار صرف می‌شود ولی از آن سو بر اساس گزارش روزنامه‌ها و آمار دادگاه‌ها و زندان‌ها آمار جرائم افزایش می‌یابد. چندی قبل بر اساس گزارش برنا، رئیس سازمان زندان‌ها رسما اخطار داد ورودی زندان‌ها غالبا جوان‌ها هستند. بنابراین جای آن دارد مسوولا‌ن محترم صدا و سیما بنگرند تا چه میزان این سخنرانی‌ها و برنامه‌های مذهبی در نسل جوان تاثیر داشته و تا چه میزان سطح اخلا‌ق جامعه را ارتقا بخشیده و تا چه میزان اختلا‌فات قومی و فرقه‌ای را کمتر کرده و تا چه میزان اسلا‌م و تشیع را خردپذیر کرده است؟
محمدتقی فاضل‌میبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی