چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا
کتاب زندگی است
در این سالها کتاب بیش از گذشته به عنوان عاملی برای آشنا شدن انسانها با افکار، دانستهها و تخیلات نویسندگان و مولفان کتابها تبدیل شده است. نیک بختترین مولف کسی است که میتواند چون کهنسالان بگوید که همه اندیشهها و احساسات حیات آفرین، نیرو دهنده، تعالیبخش، روشنگر او اکنون در نوشتههایش میزیند، و او خود چیزی نیست مگر خاکستری رو به خاموشی. حال آنکه آتش جان او در همه جا در گرفته است و به پیش میرود.
به هر حال برخورد خوانندگان با کتابها، اندیشهها و احساساتِ مختلف متفاوت است. انتظاراتشان از خواندن کتاب با هم -همانند زندگی و تجربیاتشان- تفاوت دارد. کتاب این خصوصیت منحصر به فرد را دارد که در عین ثابت بودنی که در ظاهر کلماتش نقش بسته است هر کسی را از ظن خود یار خود میکند.
خوانندهای که نویسنده است. نویسندهای که خواننده است.
خواننده میتواند خود را در مقام نویسنده - خواننده قرار دهد. خود به آفرینش دست بزند از آنچه نویسنده نوشته و گفته است پا را فراتر بگذارد و با آموختههای خویش به تحلیل کتاب بپردازد. هیچ کدام از این تحلیلها زائد نیستند. هیچکدامشان بر آن دیگری برتری ندارند.
کتاب سختاری است که تنها با حضور خواننده جان میگیرند و پویا میشوند و اصلا بنا میشود. یک طرف این سازندگان خواننده است و یک طرف نویسنده. هر دو –خواننده و نویسنده- با هم فضایی را میسازند که قرار است خواننده در آن برای مدتی به تفنن زندگی کند، سرخوشانه قدم بزند.
فضایی که میتواند تاریک باشد، یا روشنتر از روز. محدود به یک اتاق باشد یا بیکران و لایتناهی. میتواند دنیایی از آمار و ارقام باشد، سفر به جغرافیایی ناشناخته باشد و یا سبکی تحمل ناپذیر دنیای شعر.
تمام تلاش نویسنده ساختن این فضا و ارتباط برقرار کردن با خواننده است. دیالوگها، توصیفها، بیان تجربیات و علومی که نویسندگان فراگرفتهاند -یا فکر میکنند فرا گرفتهاند- و دوست دارند خواننده -همین شما- را در آموختههایشان شریک کنند. میخواهند خود را در معرض افکار عمومی قرار دهند.
● گفت و گو با کتاب برای کتاب
رابطه کتاب با خواننده یک رابطه ساده نیست. یک دیالوگ است. گفتمانی است چند جانبه. خواننده و کتاب -به عنوان عنصری جدا از نویسنده- و خودِ نویسنده. در انتهای این دیالکتیک، خواننده و مولف در آن به تجربهای جدید میرسند. تجربهای راجع به کتاب.
خواننده آزاد است و میتواند دیدگاه نویسنده را نپذیرد یا بپذیرد. میتواند خودش را در آزادی کتاب غوطهور کند، منش آزاد اندیشی را بیاموزد. نه از مولف و نویسندهاش؛ که از کتاب. میتواند بعضی کلمات را ندیده بگیرد و بعضی از پاراگرافهایی را که به نظر نویسنده –وقت نوشتن کتاب- بسیار مهم میآید را اصلا نخواند و موضوع کتاب را دریابد. موضوعی که خود خواننده دنبالاش است و درگیرش. نه آن موضوعی که مد نظر جناب نویسنده بوده است. نویسنده هم در مقابل کتاب به خواننده تبدیل میشود و نظر او یکی از هزاران نظر است. نه بهترین نظر است و نه تنها نظر.
با باز گردن کتاب، با اولین جمله، گفت و گوی آغاز میشود یک طرف گفت و گو نویسنده است و یک طرف کتاب. گفت و گو بر سرِ کتاب، راجع به کتاب و سر این میزِ گفتوگو، مولف حرف اول و آخر را نمیزند. گوینده محض وجود ندارد. شنونده محض هم وجود ندارد. همه سخن میگویند و درست هم میگویند. نویسنده یک نظر دارد و خوانندگان یک نظر دیگر. خصوصیت کتاب همین است. فراگرفتن گفت و گو
● پیامهای تازه، به دنبال نو شدن
اگر کتاب به دل خواننده بنشیند یعنی خواننده توانسته است حرفهایش را به کتاب بگوید، به حرفهای کتاب خوب گوش کند. خودش را در تجربه نویسنده سهیم کند. آن را نقد کند یا به ذهن بسپارد. نو بشود و نو بیاندیشد.
به قول آلن روب گریه نویسنده معروف فرانسوی: «امروز هم، مثل دیروز، علت وجودی آثار نو فقط پیامهای تازهای است که به جهانیان عرضه میشود. نوسندهگان این آثار هنوز از پیام خویش بیخبرند. این پیامها، فقط بعدها، به مدد آثارشان شناخته خواهند شد، و جامعۀ فردا، ارزشهای تازهای از این آثار استخراج و مستقر خواهد ساخت. این ارزشها به موقع خود کهنه و بیثمر خواهد گشت. روزی که دوباره از ادبیات نو سخن خواهند گفت، این ارزشها زیانبخش و شوم هم خواهند شد.»
خواننده دنبال همین پیامهای تازه است. دنبال نو شدن، یافتن جهانی تازه و خارج شدن از ملال زندگی روزمره. خوانندۀ با آن دید انتقادیاش به سراغ کتاب میرود. خوانندۀ همواره منتقد در همان آغاز گفت و گو با کتاب این سوال را در ذهن میپروراند: چرا باید وقت بگذارم و این کتاب را بخوانم. چرا نباید کتاب دیگری را باز کنم و مطالعه کنم.
نویسنده خوب نویسندهای است که به این پرسش جواب قانع کنندهای میدهد. با ساختار نو و با تفکری جدید به خواننده میقبولاند که خواندن کتابش خالی از لطف نیست. باید به هر ترفندی که هست خواننده را بر سرِ میز گفت و گو بنشاند. این دیپلماسی نویسنده است. نو گفتن حرفهایی که شاید کهنه هم شده باشند. با زبانی جدا از زبان معمول.
مگر نه اینکه زبان معمول زیر فشار روزمرهگی، تقویت، فشرده، تحریف، گزیده و واژگونه شده است. اما زبان کتاب غریب است در گفتار روزمره، دریافتهای ما از واقعیت و پاسخ به آن بیروح و ملالآور و یا به قول فرمالیستها «خودکار» میشود. ادبیات و کتاب با وارد کردن ما به دریافتی مهیج از زبان پاسخهای عادی ما را جانی تازه میبخشد. سخن ادبی زبان معمول را غریبه یا ناآشنا میکند، اما شگفت آنکه ما را به کسب آگاهی کاملتر و نزدیکتری از تجربه سوق میدهد.
علی چنگیزی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شهدای خدمت شهید جمهور سقوط بالگرد رئیسی ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیسی شهادت ایران سقوط بالگرد بالگرد
هواشناسی امتحانات نهایی پیام تسلیت تهران کنکور شهرداری تهران هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی بارش باران سیل قوه قضاییه پلیس
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو قیمت طلا بورس بازار خودرو یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان سایپا بازنشستگان
سینمای ایران سینما ژیلا صادقی جشنواره کن سریال داریوش ارجمند آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی لیلا حاتمی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل روسیه غزه امیرعبداللهیان فلسطین ترکیه جنگ غزه آمریکا چین ولادیمیر پوتین عربستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال والیبال لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی اپل مایکروسافت گوگل سامسونگ ناسا تبلیغات موبایل آیفون
سلامت مغز کاهش وزن سلامت روان سرطان آلزایمر طول عمر افسردگی مغز انسان فشار خون