جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تقویت علمی کشور


تقویت علمی کشور
در باب تقویت علمی کشور دو نظریه وجود دارد:
الف) تقویت دانش آموختگان دانشگاهی و حوزوی،
ب) تقویت نخبگان به مثابه واقعیت عملی تفکر.
بخش نخست شامل مجموعه دانش آموختگان در سطوح مختلف می شود. این بخش به تناسب کسب مدارج دانشی زمینه تقویت دانش را متفاوت با نخبگان فراهم می کند.
بخش دوم به نوع گواهی علمی و دریافت مراتب علمی از نخبگان مربوط می شود. این بخش ضمن گواهی دانشی به صورت اصل لازم به گواهی نخبگی تصریح دارد و گرچه مصرف عرفی نداشته باشد.
تقویت هر یک به ارتقای فرهنگ علمی و فکری کشور کمک می کند. نکته اساسی در تفکیک قلمرو هر دو عرصه است که به هم آمیختگی آنها مانع تقویت علمی کشور می شود. اکنون اگر چه در بخش تقویت دانش آموختگی با همت ملت، دولت و حاکمیت در دانش هسته ای، نانوتکنولوژی و سلولهای بنیادین تلاشی صورت گرفته، ولی در بخش نخبگی فقط عنوانش مصرف شده است.جالب این که در مواضعی جا به جایی رخ داده و دانش آموختگی بر جای نخبگی نشسته است.
اکنون بین تقویت نخبگی و دانش آموختگی خلطی رخ داده که در مراکز آموزشی و پژوهشی اغلب یکسان پنداشته می شود. به نظر می رسد مدل نخست در کسب مدارج آموزشی و اعطای مدارک از طریق حوزه و دانشگاه دیباچه ای برای ورود در عرصه نخبگی است. یعنی سیر مدارک آموزشی گرچه شرط مفید نیستند،‌ ولی شرط لازمند. با این بیان کسی که مدرکی دریافت کرده نشانه نخبگی نیست و به تعبیر«پژوهشهای حکومتی» برگذراندن مراحل معمول این مراکز دلالت دارد.
گذر از این مرحله سر آغاز تقویت تفکر نخبگی است. تفکر نخبگی با سه نشانه شناخته می شود:
۱) مفهوم سازی بنیادین به کمک مفهوم پژوهی مشابه.
۲) کشفیات پایه و تعمیق تفکر کشفی در عرصه عمل.
۳) احیای فرهنگ اختراعات و ابداع چیزی فاقد پیشینه
با این بیان دانش آموختگان در ردیف نخبگان قرار نمی گیرند و در عین حال کمک موثری می کنند که نخبگان شناخته شوند. شاید تاسیس اندیشگاهها و اندیشکده ها به کمک ارتقای نخبگی کشور بینجامد، ولی آنچه به نام اندیشگاهها و کانون های تفکر و اتاق فکر وجود دارد، در وضع واقعی خود قرار نگرفته و تنها چنین عناوینی بد مصرف شده اند. وضع هر یک به کمک مفاهمه اندیشه و منطق فکر در جهان واقع صورت می گیرد که تاسیس آنها بدون این پشتوانه ممنوع است.
نکته بعدی احیای کارگاه فکر در کنار کارگاه دانش و کرسی فکر در کنار کرسی دانش است. اگر چنین احیایی صورت گیرد به تعمیق نخبگی کشور دامن می زند و اذهان جمعی را از سطحی زدگی نجات می دهد. این موضوع در کتاب «تالار آگاهی و گواهی و منطق بنیادین فکر« به تفصیل بیان شده و برای آن سازوکاری ارائه گردیده است.
شاید نکته مهمتر به وجود آوردن سازوکاری برای احیای نخبگی جهت تقویت روش، منطق و عقلانیت تفکر است. اگر برای شناسایی نخبگان روش مناسبی طراحی نشود، ‌در هر رشته جمعی خود را در دستور قرار می دهند و نخبگان از دستور می افتند و نخبگی معکوس شکل می گیرد. اگر سازوکاری به وجود آید، ‌شناسایی نخبگان ساده خواهد بود و دانش آموزان، دانشجویان و دانش آموختگان در سطوح مختلف در این قله قرار نمی گیرند. اکنون اغلب خود را در این شمول قرار داده اند و حال آن که در رشته های مختلف علمی به ندرت نخبه وجود دارد و اگر نخبگان بسیاری باشند،‌ پدیداری تحولات بنیادین علمی در کشور امری اجتناب ناپذیر بوده است. البته روزنه ای گشوده شده که تداعی کننده تجمیع نخبگان یا کانون تفکر نخبگان نیست و تنها بیانگر کانون معلمان دانشگاهی، حوزوی و مدارس است.
نخبگان با ایده های خودبنیاد سروکار دارند و به واسطه ایده پژوهی در ایده سازی راه ورودی می یابند. در این بیان کسی نخبه است که مفهوم پژوهی یا مفهوم سازی کند و به واسطه مفهوم سازی اصطلاح سازی نماید تا در ترویج ادبیات مفهومی و نحوی موثر باشد.
ذهن نخبه با مفهوم سازی بنیادین به ارتقای ادبیات مفهومی و زبانی در اصطلاح سازی کمک می کند. بدیهی است برای کشف حالات مفهومی به اصطلاح شناسی باید رو آورد که معیار داوری است. بنا بر منطق «تالار آگاهی و گواهی» به میزانی که اصطلاح سازی صورت گیرد به همان معنی مفهوم سازی صورت گرفته است. این اصل در ریاضیات، ‌فیزیک، شیمی،‌ منطق،‌ فلسفه و...کاربرد دارد. البته نوع مفهوم و ‌اصطلاح، ادبیات مفهومی و نحوی متفاوت دارد که تا حدودی کشف آن دشوار است.
زمانی که ایده از وضع مفهومی در شکل اصطلاح زبانی نشان یابد، کار دانشی شروع می شود. در این وضع دانش آموختگان هم تولید دانش بنیادین را به کمک صاحبان فکر، ایده و خرد بنیادین فرا می گیرند و هم درصدد تعلیم آن بر می آیند. یعنی کسانی که در سطوح مختلف دانش می آموزند یا تعلیم می دهند نخبه نیستند، ‌ولی نقش موثری در شناسایی نخبگان دارند. بنابراین ستاد نخبگان کشور به سمتی باید حرکت کند که به کشف تفکر نخبگی منجر شود و اگر در این ستاد به جای حلقه نخبگی حلقه دانش آموختگی در اشکال مختلف شکل گیرد به تقویت دانش آموختگی به جای نخبگی دامن می زند و در نتیجه تقویت علمی بنیادین کشور سست بنیاد یا مسخ می شود.
البته این کژراهه در فرهنگ آموزش و پژوهش به وجود آمده و مانند طاعون فرهنگِ آموزش و پژوهش کشور را بیمار کرده، ولی انتظار این است که در استراتژی پایه علمی کشور در سه وزارت آموزشی بازنگری مبنایی صورت گیرد تا به ارتقای فرهنگ نخبگی و علمی کشور برگونه بنیادین کمک کند این انتظار به کمک:«پژوهشهای حکومتی» و به ویژه در بخش «فرهنگِ آموزش بیمار است» بر آورده می شود و امید است سه وزارت آموزشی کشور سیر دانش آموختگی را به سمت نخبگی هدایت کنند تا در کشور فرهنگ تولید دانش های بنیادین به وجود آید.
سید یونس ادیانی
منبع : سایت الف