شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آیا او با ماست


آیا او با ماست
از قدیم گفته اند؛ «الملک عقیم» که به زبان خودمان می شود، سیاست پدر و مادر ندارد، یا به زبان علمی، عوامل و متغیرهای بی شمار موثر بر پدیده های سیاسی آنچنان متنوع، متعدد، متکثر، پیچیده و در بسیاری از موارد ناپیدا عمل می کنند که احتمال پیش بینی دقیق یا حتی تا حدودی دقیق نتایج بسیاری از فرآیندهای سیاسی عملاً ناممکن و منتفی است. این قضیه شاید مثلاً در پیشگویی نتایج مسابقات ورزشی، آنها را هیجان انگیزتر و دلپذیرتر کند اما در سیاست چندان خوشایند نیست. میلیون ها نفر در ایران و در سایر نقاط جهان روند و نتایج مسابقات فوتبالی را دنبال می کنند که ظاهراً رقابت کنندگان هیچ نسبتی با آن ندارند. به عنوان نمونه در ایران جزئیات رقابت های جام ملت های اروپا توسط بسیاری از طرفداران این ورزش پیگیری می شود و نگارنده در میان هموطنان با کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی میانسالان و سالمندان فراوانی مواجه شده ام که خود را هوادار بارسلونا، رئال مادرید، چلسی، لیورپول، منچستر یونایتد یا ده ها باشگاه اروپایی دیگر می دانستند بدون اینکه مثلاً یکی از آنها از سهامداران یکی از ای باشگاه ها باشد یا حتی یک ایرانی در آن تیم ها عضویت داشته باشد.
آنچه در این میان مشهود است علاقه صرف به فوتبال و لذت بردن از پیشگویی ها و پیش بینی ها و هیجانات مربوط به آن است اما همین افراد هم در مسابقه فرضی تیم خارجی محبوب شان با یکی از تیم های گمنام و کم هوادار وطنی یا حتی رقابت تیم خارجی مورد علاقه شان با تیم صاحب نام ولی رقیب تیم دلخواه وطنی شان، بدون شک یا بهتر بگویم با احتمال زیاد، به سمت تیم هموطن گرایش می یابند. اگر همین وضعیت را در مورد علاقه میلیون ها نفر در ایران و سایر نقاط جهان به پیگیری روند و نتایج رقابت های انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا بررسی کنیم، احتمال علاقه صرف به سیاست و جدال های سیاسی بیشتر رنگ می بازد و جست وجوی نسبت نتایج این انتخابات با وضعیت ایران و اهمیت آن آشکارتر می شود. پس پرسش ساده تر و واضح تری مطرح می شود که انتخاب کاندیدای کدام حزب می توانست یا می تواند منافع و مصالح ما را بیشتر تامین کند یا به خطر بیندازد و به عبارت دیگر حال که چند روزی از قطعی شدن پیروزی دموکرات ها و تعیین باراک حسین اوباما به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهوری امریکا می گذرد، انتخاب او چه تاثیری بر مردم و کشور ما خواهد گذاشت؟
توماس کوهن فیلسوف امریکایی علم دو اصطلاح سودمندی تعلیماتی(Pedagogic Utility) و مطلوبیت انتزاعی(Abstract Plausibility) (که از این پس آنها را به اختصار پواپ خواهم نامید)، را برای بیان ماهیت مطالبی عنوان می کند که از جذابیت و دلپسندی خاصی برخوردارند که به مخاطب احساس دریافتن چیزی را می دهند و به ارضای حس حقیقت جویی او کمک می کنند، هرچند آن مطالب، لزوماً و ضرورتاً با عینیات جهان واقع، همبستگی معنی داری نداشته باشند.
داستان تفکیک و تمایز میان جمهوریخواهان و دموکرات ها نیز دسته کمی از سایر پواپ ها یا «سودمندی های تعلیمی و مطلوبیت های انتزاعی» ندارد. ظاهراً اهداف کلان و استراتژی بلندمدت هر دو حزب آنچنان که از اساسنامه ها، مانیفست ها، بیانیه ها و دست آخر شعارهای تبلیغاتی آنان برمی آید، تامین منافع ملی و تحقق اهداف ناشی از آن است . اما وجه اساسی تمایز این دو حزب، استراتژی های کوتاه مدت و به تعبیری تاکتیک های آنهاست. جمهوریخواهان در پی دستیابی به منافع ملی از طریق افزایش اقتدار نظامی و سیاسی ایالات متحده و تقویت سرمایه گذاری های کلان، بنیادی و رشد صنایع مادر و زیرساختی و به تعبیری بالا دستی اند. در حالی که دموکرات ها منافع ملی را در مسیر ارتقای اعتبار و مشروعیت امریکا، گسترش حقوق بشر، عفو بین الملل، تنش زدایی و رفاه برای همه جهانیان، توسعه صنایع متوسط و خانگی جست وجو می کنند. بنابراین قاعدتاً باید حامیان بزرگ جمهوریخواهان را در میان صاحبان صنایع نظامی و صنایع سنگین و پشتیبانان قابل ملاحظه دموکرات ها را در میان مالکان صنایع خودروسازی و لوازم خانگی یافت. جمهوریخواهان با افزایش جنگ طلبی در جست وجوی بازار برای محصولات صنایع تسلیحاتی و بهره برداری از منابع دیگران و به ویژه جهان سومند و بنابراین تقویت مضمون و مصداق دشمن خارجی نقش مهمی را در میل به اهداف شان ایفا می کند حال آنکه دموکرات ها در پی کسب حیثیت هر چه بیشتر برای ایالات متحده در پی گسترش دموکراسی و اعطای هر چه بیشتر حق تعیین سرنوشت ملت ها و گسترش و توسعه صادرات محصولات صنایعی متوسط و سبک و البته موج سوم دموکراسی و انقلاب دیجیتالی هستند.
این متن سرشار از «پواپ» می تواند الهام بخش تحلیل های زیادی باشد. مثلاً اصلاح طلبان امیدوار باشند که فضای سیاسی جهانی تا حدودی برای تنش زدایی مناسب تر شود تا همان گونه که سیدمحمد خاتمی از فرصت پیش آمده در نتیجه حاکمیت دموکرات ها بهره گرفت و اندیشه و گفت وگوی فرهنگ ها و تمدن ها را گستراند، روندی که با قدرت گرفتن جمهوریخواهان و ایجاد فضای رعب از تقویت خاورمیانه اسلامی و ایران هسته یی به بهانه گسترش تروریسم جهت معکوس به خود گرفت و حمله نظامی به افغانستان و پاکستان از عواقب آن بود، باز هم سمت و سوی سابق را بپذیرد و این مثلاً احتمال قدرت گرفتن چپ را در ایران تقویت کند، اما زمانی که بر اساس منطق کوهن، مبنای این تحلیل را صرفاً یک «پواپ» بدانیم آنگاه همه رشته ها پنبه می شود. به یاد ما می افتد که جیمی کارتر دموکرات در انتهای سال ۵۶ برای تحکیم رژیم دیکتاتوری پهلوی به ایران سفر می کند تا حمایت کامل واشنگتن را به شاه ایران ابلاغ کند و در جریان گروگانگیری به گزینه یی که قاعدتاً بر اساس تحلیل گذشته، غریب و از دموکرات ها بعید است یعنی حمله نظامی روی می آورد و رونالد ریگان جمهوریخواه قاعدتاً جنگ طلب، به عنوان پیشنهاد صلح و گفت وگو برای رهبران ایران انجیل می فرستد و به گفت وگو با اردوگاه شرق می نشیند تا به جنگ سرد پایان دهد و آقای بیل کلینتون دموکرات طبعاً صلح طلب، یکی از بزرگ ترین حملات نظامی تاریخ را به بالکان ترتیب می دهد. آن گاه است که دیگر به گفتمان قالب حزبی و تمایزی آن چنان واضح و شیرین با نظر شک و تردید خواهیم نگریست.
شاید تفنناً بازی با ارقام برای رفع خستگی بد نباشد، بیایید تفال بزنیم؛ روسای جمهور امریکا که شماره ترتیب به قدرت رسیدن آنها تکرار یک رقم است تاکنون چگونه بوده اند؟
سرهنگ جرج واشنگتن پیش و بیش از آنکه اولین رئیس جمهور امریکا باشد «پیش رئیس جمهور» یا رئیس جمهور۰۰ ایالات متحده امریکا بود. در جنگ بین هندی ها و فرانسوی ها خودی نشان داد، آن چنان که سرفرماندهی ارتش امریکا را به دست آورد و با بسیج مردم مسلح و حمایت فرانسوی ها و اسپانیایی ها، نیروهای بریتانیایی را در جنگ انقلاب امریکا به شکست کشاند و بدین ترتیب موفق به کسب استقلال مستعمرات، تشکیل حکومت فدرال و در نهایت ایجاد جمهوری و تاسیس ایالات متحده امریکا شد.
۱۱) جیمز ناکس پولک یازدهمین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، نامزد دموکرات ها در سال ۱۸۴۴ بود. با جنگ افروزی و پیروزی در ایالات مکزیکو، مقدمات ایجاد شکاف بین شمال و جنوب و زمینه جنگ های داخلی امریکا را فراهم آورد.
۲۲) گراور کلیولند بیست و دومین رئیس جمهور امریکا، نامزد دموکرات ها در سال ۱۸۸۴ بود، ابتکارات وی در جنگ مرزی با انگلیس در ونزوئلا و پیروزی در این نظام از جمله افتخارات وی به شمار می رود.
۳۳) هری ترومن، سی و سومین رئیس جمهور امریکا و نامزد دموکرات ها در سال ۱۹۴۴ بود، ترومن دستور پرتاب بمب های اتمی به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را البته برای پایان دادن به جنگ در سال ۱۹۴۵ صادر کرد. دکترین وی برای تحدید کمونیسم از عوامل اصلی آغاز جنگ سرد با اتحاد جماهیرشوروی بود. و انعقاد و اجرای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و استقرار پلیس سازمان ملل در کره را نیز در کارنامه دارد.
۴۴) باراک حسین اوباما چهل وچهارمین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا و نامزد دموکرات ها در سال ۲۰۰۸ است. سیاهپوست است، پدرش کنیایی است، یک ریشه مسلمان هم دارد، تبعیض نژادی را هم چشیده اما هیچ تضمینی برای دوستی (و یا دشمنی) او با ما وجود ندارد.
قدرت گرفتن اوباما می تواند هم یک فرصت و هم یک تهدید تلقی شود. اوباما درحالی که در جریان رقابت های انتخاباتی اخیر عبارت «ما به تغییر نیاز داریم» را سرلوحه شعارها و پیام های انتخاباتی خود قرار داده بود، در نخستین سخنرانی پس از پیروزی، اعلام کرد در چهار سال اولین دوره ریاست جمهوری، بعید است بتواند شعار خود را عملی سازد. قطعاً کاندیدایی که بلافاصله پس از پیروزی، پاسخ هواداران خود را این گونه می دهد، در شرایطی نیست که با الگویی قطعی رفتارهای سیاسی اش قابل پیش بینی و به سادگی تحلیل پذیر باشد.
هیچ پدیده یی در جهان سیاست تعهدی الزام آور و تضمین قابل اعتماد برای دوستی یا دشمنی نیست. منظور من تبعیت از توصیه «با دوستان مروت با دشمنان مدارا» نیست، بلکه اشاره من به این پند قدیمی عالم سیاست است که؛ برای سیاستمدار دوست دائمی و دشمن دائمی معنا ندارد، سیاستمدار در پی منافع دائمی است همان گونه که اوباما یا هر کس دیگر که می توانست جانشین او باشد یا جانشینان آینده او به جای اصرار بر دوستی و دشمنی بر منابع دائمی تاکید داشته اند، دارند و خواهند داشت ما هم باید در پی منافع دائمی خود باشیم.
دکتر محمدعلی الستی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید