جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جامعه ی ایران در بوته ی نقد: ضرورت نقد


جامعه ی ایران در بوته ی نقد: ضرورت نقد
۱) جامعه ی ایران در بوته ی نقد: ضرورت نقد
جامعه، سیاست و دین در ایران نیازمند نقد موشکافانه و تحلیل های علمی است تا نقاط قوت وضعف آ ن بررسی گردد. پویایی و شکوفایی هر سه ی این مولفه در گرو نقدی جدی و بنیانی است. اما فقط سیاست و مسندنشینان در قدرت نیستند که مانع شکل گیری و ترویج اندیشه های انتقادی می شوند بلکه جامعه نیز در برابر نقد باورها و داشته ها یش واکنش نشان می دهد. دربرابر آن مقاوت می کند و حتی بعضا با خشونت، راه های نقد را مسدود می کند. به تعبیر "برلین"(فیلسوف) مردم دوست ندارند بیش از حد تحلیل شوند و کسی ریشه هایشان را بیرون بیاورد و از نزدیک وارسی کند. از نظر برلین اگر مبانی نظری، اعتقادات و پیش فرض هایی که به نتایجی منجر شده است مورد نقد قرار نگیرد و همان طور راکد بماند جامعه به سوی تحجر پیش می رود. "اعتقادات تصلب پیدا می کنند و به صورت جزمیات در می آیند و قوه ی تخیل کژو معوج می شود و ادراک و تفکر از باروری می افتد." جامعه در بستر جهالت و تاریکی به خواب می رود، در نتیجه روحیه ی حقیقت طلبی در برابر مسلمات و پیش فرض های منجمد وغبار گرفته رنگ می بازد. گرچه در همه ی جوامع نوعی مقاومت در برابر جریان نقد وجود دارد اما تفاوت اساسی میان جوامع سنتی و مدرن در وسعت ، شدت و گستره ی مخالفت با نقد است. "بارنز و بکر"، با بحث در باره ی برخی ویژگی های اقوام پیش از تاریخ ( که به آنها قوم نانویسا اطلاق می کنند) ، اجتماع نانویسا را اجتماعی خود بسنده و محدود به دایره ی بسته ی قومی معرفی می کند. در این گونه اجتماعات متجانس که واجد نوعی آرامش و سکون رویایی هستند، آدمی اسیر ذهنیتی راکد و جزمیات متصلب ، اما متزلزل می گردد. سنت ها ، آداب رسوم و باورهای تاریخی خود را بر جامعه تحمیل می کنند و راه هر گونه پرسش و شک را می بندند، تا جایی که باورها به مثابه ی امری خلل ناپذیر و مقدس از دسترس نقد بیرون می رود. هیچ کس حق پرسش ندارد و اساسا هر گونه پرسش نوعی شبهه افکنی و گناه تلقی می گردد و با واکنش های تند و بعضا قهرآمیز روبرو می گردد. در این فرهنگ ها وظیفه ی آدمی تماما اطاعت و پیروی است.
"شک و نقد" آنقدرمهم است که با توجه به این مولفه می توان تاریخ را به دو مقطع پیش از دکارت و بعد از دکارت صورت بندی کرد. مهمترین شاخصه ی دکارت، به رسمیت شناختن شک و حق پرسش برای آدمی است، همان گونه که خود او چنین کرد. دکارت همه ی آن چه را از پدر ومادر و محیط و جامعه فرا گرفته بود، مورد شک قرار داد. وی شک را، راه وصول به یقین می دانست و از این رو آن را "شک دستوری" و یا شک مصلحتی می خواند. او می گفت:"حتی یقین من به این که دو و سه پنج می شود شاید از شبهاتی باشد که شیطان به من القاء کرده باشد و بنابراین کلیه ی افکار من باطل باشد، پس فعلا تکلیف من ان است که در همه چیز شک داشته باشم و هیچ امری را از امور یقینی ندانم". گویی جامعه به مدرنیته پا نمی نهد مگر آن که شک و نقد را بپذیرد و دروازه ی باورها و اعتقادات را به روی وارسی های سمج و بی مهابا و نقد روشمند بگشاید.
گرچه سهم قدرت سیاسی و حکومت در انسداد اندیشه و ایجاد موانع در برابر نقد، کم نیست اما همه ی موانع نقد را نباید در عرصه ی سیاست خلاصه کرد. نقد، دشمنانی دارد بسی بیشتراز سیاست. برخی از موانع نقد و دشمنان شک عبارتند از: سایه ی سنگین پیشینیان – شخصیت پرستی – فقدان اهمیت انسجام فکری – شلختگی فکری – هراس از تغییر و تحول – ترس از دست دادن ثبات درونی و بی خانمانی ذهن – سایه ستبر سنت ها – تقدس ( وقتی تقدس چتر خود را بر سر همه چیز باز می کند)- تعصب و پیش داوری – تصورات قالبی و بالاخره عادات فکری و فقدان اهمیت لازم برای زیستن بی تناقض.
دست کم سه سطح نقد را باید از یکدیگر تفکیک نمود و آنها به نحو جداگانه مورد بررسی قرار داد. به دیگر سخن، متعلَق نقد ، سه دسته است:
۱) نقد رفتارها، سلوک و کنش های تعین یافته
۲) نقد باور ها، اعتقادات و جزمیات فکری
۳) نقد پیش فرض ها و بدیهیاتی که مبنای رای و نظر و باور قرارمی گیرند.
عموما رفتارها بر باورها و معتقدات تکیه دارند . سقف اعتقادات و باورداشت ها نیز بر ستون بدیهیات و مسلمات فکری و پیش فرض ها زده می شود. بنیانی ترین نقد وقتی است که بنیانهای نظری و پایه های ایدئولوژی و مبانی نظری مورد پرسش قرار می گیرد. وقتی مجال نقد بدیهیات و پیش فرض ها ی پایه ای وجود نداشته باشد، چگونه می توان انتظار بهبود شرایط را داشت؟ ( ارزیابی این که مجال نقد کدام یک از سطوح سه گانه در ایران وجود دارد، به شما واگذار می کنم. ایران را پیشا دکارت و یا به عبارت دیگر، پیشا نقد ویا پسا دکارت و یا پسا نقد ، می دانید؟)
نقد را می توان به انواع مختلفی تقسیم کرد. به عنوان مثال نقد اخلاقی، نقد دینی، نقد مدرن و نقد حقوقی و...
هر یک از این نقدها، از زاویه ی خاص و با رویکردی متفاوت به موضوع می پردازند. حساب آنان را باید از یکدیگر جدا کرد و از همان اول معلوم کرد که قصد داریم از کدام رویکرد و با چه روشی به نقد بپردازیم.
علی زمانیان