سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
دختران تسلیم
میگوید از امروز دیگر خیالش راحت است و آسوده سرش را روی بالش میگذارد. او بدون هیچ پشیمانی لب به اعتراف باز میکند و از روزهایی میگوید که در انتظار مرگ او بوده است. میگوید وقتی پدرش به زور او را به عقدش درآورد، از همان نگاه اول از او بیزار بود اما مادرش میگفت پس از ازدواج همه چیز درست میشود، ولی هیچ چیز درست نشد، حتی وقتی فرزند ناخواستهاش به دنیا آمد. او میگوید در ۵ سال زندگی مشترکش آب خوش از گلویش پایین نرفته و بداخلاقیهای شوهرش هم مزید بر علت شده است تا بیشتر از او بیزار شود، اما حالا دیگر شوهری در کار نیست. زن وقتی تعریف میکند که چطور چاقو را تا ته در قلب شوهرش فرو برده است چشمهایش برقی میزند و خوشحال از اینکه دیگر کابوس زندگی با او تمام شده است، هر چند حالا باید در انتظار طنابدار باشد، ولی انگار او مرگ را به زندگی ترجیح میدهد.
کم نیستند کسانی که در سراسر دنیا روزهای جوانی خود را به پای همسری گذاشتهاند که هیچ علاقهای به او ندارند و فقط اجبار، پیوندی مصنوعی میان آنها ایجاد کرده است؛ البته هیچکسی به تداوم این قبیل ازدواجها امیدی ندارد، هر چند بسیاری از افراد از روی اجبار و اینکه پناهگاهی برای بازگشتن ندارند، تن به زندگی با کسی میدهند که دیگران برایش انتخاب کردهاند.
این در حالی است که ازدواج در همه ادیان به مثابه امری مهم و وسیلهای برای ایجاد فامیل از راه مشروع شناخته میشود، به طوری که هیچ اجباری در آن پذیرفتنی نیست. در واقع ازدواج با توافق صریح و ضمنی دو طرف به وجود میآید، پس یکی از ارکان اساسی عقد ازدواج رضایت طرفین است تا با تمایل کامل به ازدواج تن داده و با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنند و تشکیل خانواده دهند.
خداوند انسان را آزاد آفریده و به او حق داده تا با شخصی که مطابق خواست اوست ازدواج کند، اما افراد نادانی هستند که خود را فراتر از خواست دیگران میدانند و فرزندانشان را در بند خواهشهای خود قرار میدهند؛ زیرا به گمان آنها هر کسی که به خواست خود ازدواج کند کاری ناپسند انجام داده و معتقدند ما چون خودمان به زور ازدواج کردهایم پس فرزندانمان هم باید اینگونه زندگی کنند.
اما ازدواجهای اجباری گاهی چنان است که دختران را از کودکی به نام کسی نامزد میکنند که از او هیچ شناختی ندارد و وقتی پا به سن ازدواج میگذارد سایه مردی کهنسال را بر سر خود میبیند که با داشتن چند زن و همسر دیگر، شور جوانی را در وجودش میکشد و لبخند در گلویش به بغضی نهفته و درد آور بدل میشود.
هم اکنون در بسیاری از مناطق افغانستان، پاکستان و هند بیشتر خانوادهها از همان دوران کودکی به فرزندان خود میفهمانند که آنها حق انتخاب همسر را در آینده ندارند و خانوادههای پسر میگویند ما زنی میخواهیم که در خانه همانند یک نوکر کار کند بخصوص اینکه دختر باید از قوم و قبیله خود ما باشد، زیرا او به آداب و رسوم آشناست. آنها باور دارند چنین زنی اگر روزی در زیرشکنجه و کار زیاد یا در حین زایمان بمیرد کسی گریبان آنها را نمیگیرد و قوم و خویشی، جلوی خانواده عروس را میگیرد. بیتردید چنین ازدواجهایی از مهمترین عوامل انحطاط خانوادگی است که در دراز مدت یا کوتاه مدت بنیان زندگی را از هم پاشیده و نهایت آن بدبختی اعضای آن است.
البته برخی خانوادهها تصور میکنند محبت و علاقه میان دختر و پسر پس از ازدواج به وجود میآید، پس با همین استدلال فرزندانشان را به ازدواجهای ناخواسته مجبور میکنند که بیشک پیامدهای ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت. در واقع هر جا که رضایت و موافقت طرفین در ازدواج در نظر گرفته نشده و فرد به اجبار و اصرار خانواده وادار با ازدواج با مرد یا زنی شود، این ازدواج در زمره ازدواجهای اجباری قرار میگیرد و ازدواجی که میل و رضایت زن و شوهر برای همسری یکدیگر در آن در نظر گرفته نشده باشد، بیشک پایان خوشی نخواهد داشت.
● انواع ازدواجهای اجباری
از سالها پیش تا کنون ازدواجهای اجباری در گوشه گوشه جهان به وقوع میپیوندد و در آن دست کم دو نفر که طرفهای آن ازدواج هستند به ناکامیو زجر محکوم میشوند. امروزه نیز با پیشرفت زندگی اجتماعی هنوز در جای جای دنیا هستند کسانی که به رغم زنده بودن به مرگی سخت محکوم میشوند.
یکی از انواع ازدواجهایی که هماکنون در آسیا بویژه کشورهای سنتی و عقب ماندهای چون افغانستان، پاکستان، یمن، هند و حتی ایران دیده میشود، ازدواجهای نامتجانس است که منظور از آن ازدواجهایی است که در آن فاصله منطقی سنی میان زن و مرد در نظر گرفته نمیشود. در این ازدواجها دختر به عقد مردی درمیآید که چندین برابر سنش عمر کرده است و پدر و مادر به خاطر ثروت مرد تن به این وصلت دادهاند.
البته کسانی که مسوول به عقد در آوردن زن و مرد هستند نیز با دریافت پول از طرفین دست به چنین کاری میزنند و قوانین ضعیف و نظارتهای دولتی ضعیفتر از آن هیچ مداخلهای نمیکند. در این نوع زندگیهاست که دختر در اوج جوانی به عقد فردی در میآید که به خاطر عمر زیادش دیگر چیزی از آرزوهای جوانی را درک نمیکند و زن مجبور است در محیطی تلخ تن به خواستههای شوهر ناخواسته بدهد. اما نوع دیگر ازدواجهای اجباری، ازدواج خونبهاست که در میان بعضی کشورهای شرقی رواج دارد. در این نوع ازدواج، دختر به جای خونبها (دیه) به خانواده مقتول داده میشود تا اولیا از اجرای قصاص صرف نظر کنند، البته خونبها دادن دختر ریشه شرعی ندارد و فقط اسباب آزار دختر را فراهم میکند، چرا که خانواده شوهر همواره به او به دیده قاتل مینگرند و مورد اهانتش قرار میدهند.
یکی دیگر از انواع این ازدواجها به خاطر به دست آوردن موقعیت سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی به وقوع میپیوندد، به طوری که بویژه پدر یا برادر خانواده برای رسیدن به اهدافی که به آنها دست نیافتهاند دختران و خواهران خود را به زور به عقد افراد ثروتمند یا اربابان قدرتمند در میآورند تا از این راه ثروت و موقعیت کسب کنند.
این نوع از ازدواج که در آن دختر قربانی خواست افراد ذکور خانوادهاش میشود، در نهایت به بروز پدیدههایی چون خودسوزی، فرار یا قتل شوهر میانجامد؛ البته در بعضی از این ازدواجها نیز شوهران تصمیم میگیرند همسران خود را به آتش بکشند، در حالی که هیچ یک از نهادهای قانونی نیز در این روند مداخلهای نمیکنند.
اما در یکی از بدترین شیوههای ازدواج اجباری، دختر به عنوان ابزاری برای برآورده شدن نذر پدر به مردی که به نوعی مورد احترام است، داده میشود به طوری که دختر حق هیچگونه اعتراضی نیز ندارد، چرا که مقاومت در برابر نذر پدر، جرم و بی باکی محسوب میشود. قربانی این پدیدههای شوم تنها دختران نیستند، بلکه پسران هم هستند که پدر و مادر آنها را تهدید میکنند با دخترانی که آنان نذر کردهاند ازدواج کنند.
● در یمن چه میگذرد
اما وضعیت دختران یمنی بسیار اسفبارتر از دختران دیگر نقاط جهان است، به طوری که آنان قربانیان اصلی ازدواجهای اجباری و زودهنگامی هستند که به دلیل پیروی پدرانشان از سنتهای غلط گذشتگان صورت میگیرد. ازدواج زود هنگام و اجباری دختران نوجوان یمنی در حال حاضر به عنوان عمدهترین مشکل زنان این سرزمین محسوب میشود. سرپرست خانوادههای یمنی با پیروی از سنتهای اشتباه پیشینیان خود نه تنها برای دخترانشان ارزشی قائل نیستند، بلکه به دلیل تعصبهای خاص، موجب بدبختی و فلاکت آنان نیز میشوند.
در حال حاضر بیش از نیمی از دختران یمن در سنین کمتر از ۱۷ سال به زور و اجبار پدران خود به خانه بخت رفته و در بدترین شرایط زندگی مشترک خود را آغاز میکنند. نوجود علی، دختر ۱۰ ساله یمنی مشکلات فراوانی را تحمل کرده و در این سن بیوه شده است. او در ۸ سالگی و به اجبار پدر با مردی که چندین برابر او سن داشته ازدواج کرده و زیر مشت و لگد او روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. چندی پیش نیز ۳ دختر بچه یمنی از دادگاهی خواستند طلاق آنها را صادر کند. آنان به دادگاه اعلام کردند به زور وادار به ازدواج شدهاند؛ البته پافشاری این سه دختر بچه باعث شد تا دولت یمن مجبور شود قانون ازدواج کشورش را بازنگری کند. «اروا» ۹ ساله، کم سن و سالترین این دختران بود.
او که با والدینش و ۶ برادر و خواهرش در ۲ اتاق زندگی میکرد، قربانی فقر و تنگدستی پدر شده است. او در مورد شوهرش میگوید حتی نام او را به یاد نمیآورد و تنها در ذهنش تصویر مردی بلند قامت و پیر بر جای مانده است؛ البته ازدواجهای اجباری تنها مشکل دختران جوان یمن نیست، چرا که آنان از تحصیل نیز محرومند و در بسیاری از موارد به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور به ترک تحصیل میشوند. یمن از جمله کشورهایی است که کمترین توجه را نسبت به دختران و زنان خود دارد، به طوری که به گفته رئیس مرکز زنان در یمن؛ فقر، ترجیح دادن پسر به دختر، ازدواج زود هنگام و مشکلات اقتصادی از جمله موانع تحصیل دختران در این کشور است.
● روی دیگر سکه
البته این تنها یک روی سکه است، چرا که در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان، وضع به کلی متفاوت است، به طوری که در کشور نروژ مجبور کردن و تحت فشار قرار دادن افراد برای ازدواج غیر قانونی است و جرم سنگینی محسوب میشود؛ این در حالی است که مطابق قوانین این کشور، بردن یک شخص جوان از نروژ به کشوری دیگر و مجبور کردن او به ازدواج در آنجا نیز غیر قانونی است. مطابق بخش یک قانون ازدواج در نروژ زنان و مردان به طور مساوی از حق آزادی در انتخاب همسر برخوردارند و ازدواج باید به اختیار و توافق طرفین صورت بگیرد.
ازدواجهای اجباری و زودرس هنوز هم واقعهای تلخ در جهان است که خاموش و بیصدا در دنیای دختران رخ میدهد و آنها را وادار به پذیرش خواستههای تحمیلی میکندهمچنین در بخش ۲۲۲ قانون جزایی نروژ در صورت ارتکاب به ازدواج اجباری هر کس که از طریق خشونت، اجبار، فشار یا هر گونه رفتار ناشایست دیگر یا تهدید به چنین رفتاری کسی را مجبور به ازدواج کند به ۶ سال حبس محکوم میشود. این در حالی است که معاونت در چنین جرمی نیز مجازات در پیخواهد داشت. نروژ چندین سازمان را نیز ایجاد کرده است تا به جوانانی که احساس میکنند در شرایط ازدواج اجباری قرار گرفتهاند، کمک کنند.
یکی از این مراکز، مرکز بینالمللی صلیب سرخ اسلو است که یک خط تلفن ویژه کمک به افرادی که در معرض ازدواج اجباری قرار گرفتهاند، دارد. به این ترتیب همه کسانی که در چنین وضعی قرار گرفتهاند میتوانند با این شماره تلفنهای رایگان تماس گرفته و تقاضای کمک کنند؛ در حالی که پدیده ازدواجهای اجباری در سراسر اتحادیه اروپا نیز در معرض حساسیت قرار دارد، به طوری که پروژه بینالمللیdaphne با پیشگامی اتحادیه اروپا و با هدف مبارزه با ازدواج اجباری در حال اجرایی شدن است. بر اساس تعریف اتحادیه اروپا ازدواج اجباری به رابطه زناشویی گفته میشود که افراد بر اساس خواست شخصی نسبت به وقوع آن تصمیمگیری نکرده باشند؛ البته این پدیده در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیشتر در زندگی زنان مهاجر به وقوع میپیوندد، ولی با این حال مسوولان این کشورها طرحهایی را برای مقابله با این پدیده تعریف کردهاند.
البته با وجود تمامیاین حمایتها هنوز در گوشه و کنار قاره سبز نیز در حق دختران و پسران زیادی اجحاف میشود. در سال ۲۰۰۳ پس از یک پرسش از ۱۵۰ زن ترکیهای که در آلمان زندگی میکردند آشکار شد که ۵۰ درصد این زنان با مردانی ازدواج کردهاند که توسط خانوادههایشان تعیین شده و ۲۵ درصد آنان همسر خود را قبل از ازدواج ندیدهاند و تنها سه چهارم زنان با انتخاب همسرانشان توسط خانواده موافق بودند. همچنین بیشتر این زنان زیر ۲۲ سال و بسیاری از آنان زیر ۱۶ سال ازدواج کردهاند.
در واقع تاکید بر ازدواجهای اجباری دختران فقط در ایران و کشورهای عقب مانده آسیایی اتفاق نمیافتد، بلکه جوامع اروپایی و حتی آمریکایی نیز دختران خود را زیر سنین رشد به خانه شوهر میفرستند، به طوری که ازدواجهای اجباری، عروسهای خریداری شده، چند همسری در آن واحد و نمونههایی از این دست به بهانههای مختلف در این کشورها در حال وقوع است.
در این کشورها دخترانی که قربانی ازدواجهای اجباری و سازمان یافته میشوند معمولا هیچ آگاهی از چگونگی رابطه زن با مرد ندارند و از نظر آنان زن باید کاری بکند تا همسرش از او راضی باشد و بچهداری و آشپزی و خانهداری را خوب بداند. البته در کشورهای غربی یک دختر جوان هر چه آگاهی و استقلال بیشتری داشته باشد زودتر میتواند با چارچوب مردسالارانه در ساختار خانواده خود مبارزه کند و خود را از خطر ازدواجهای اجباری برهاند، بنابر این گاهی تلاشهای زیادی از سوی کارشناسان و روانشناسان این کشورها انجام میشود تا چنین افرادی به حقوق خود آشنایی یابند، بهطوری که سال ۲۰۰۴ در هلند همانند دانمارک تصمیم گرفته شد تا ازدواجهایی را قانونی محسوب کنند که طرفین، بالای ۲۱ سال داشته باشند.
● مرگ خاموش و بیصدا
ازدواجهای اجباری و زودرس هنوز هم واقعهای تلخ در جهان است که خاموش و بیصدا در دنیای دختران رخ میدهد و آنها را وادار به پذیرش خواستههای تحمیلی میکند تا پیش از عقل و منطق تنها به سنتهای اجدادیشان عمل کنند یا از سر بیچارگی تن به بایدها بدهند. به اعتقاد بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی، این پدیده مرز نمیشناسد و در تمام کشورهای آسیایی و حتی در اروپا دیده میشود، اما جوامع روستایی، شهرهای کوچک و مناطقی که هنوز در آنها قبیله جایگاهی فراتر از قانون دارد و دختران کم سن و سال هنوز تحت سلطه مطلق خانواده هستند، رخ میدهد.
از دیگر سو، ناتوانی مالی پدر و مادر در گذران زندگی فرزندان علت مهمی است که بروز ازدواجهای اجباری در سنین پایین یعنی در دورهای که پدر و مادر احاطه کاملی بر فرزند خود داشته و او نمیتواند مخالفتی در این زمینه داشته باشد را رقم میزند؛ البته این وضع در بسیاری از نقاط کشورما نیز هنوز به وقوع میپیوندد، بهطوری که در مناطق محروم دختران کم سن وسال مجبور به ازدواجهایی با عنوان خون بست و حل مشکلات مالی هستند.
از سوی دیگر، در بسیاری از مناطق کشور اختلافات خانوادگی، مشکلات معیشتی، فقر مالی و فرهنگی و این که خانوادهها میخواهند سرباری از خود کم کنند نیز از دلایل ازدواجهای اجباری است؛ البته در بسیاری از کشورها غیر از مشکلات مالی و فقر دلایل دیگری نیز برای وادار کردن دختران به ازدواجهای زود هنگام و اجباری دارند، به طوری که در بعضی از این کشورها حفظ آبروی خانواده را از دلایل ازدواج زود هنگام دختران میدانند.
همچنین به باور این افراد ازدواج دختر کم سن و سال با مردی مسن از آن نظر دارای اهمیت است که این مرد میتواند از دختر در برابر خطرات احتمالی دفاع کند. علاوه بر این، والدین احساس میکنند با ازدواج زودرس دخترانشان میتوانند ضامن امنیت جنسی آنان بشوند؛ در حالی که در آفریقا این عقیده باطل وجود دارد که رابطه با دوشیزگان میتواند مرد را از بیماری ایدز در امان نگه دارد. از همین روست که آمار ازدواج دختران کودک در کنگو ۷۴ درصد، افغانستان ۵۴ درصد و بنگلادش ۵۱ درصد است. این در حالی است که در نپال ۷ درصد دختران قبل از ورود به ۷ سالگی و ۴۰ درصد تا ۱۵ سالگی ازدواج میکنند.
به این ترتیب، در این ازدواجها یک انسان بدون آنکه اطلاعی از تغییر محل زندگیاش و مسوولیتهای اضافی که بر دوشش قرار میگیرد داشته باشد بی آنکه نقشی در این تصمیمگیری ایفا کرده و قدرتی در تغییر سرنوشتش داشته باشد وارد زندگی مشترک میشود.
در این میان چون دختران کم سن و سال نمیتوانند از خود مراقبت کنند، بلافاصله پس از ازدواج باردار میشوند و چون با موارد کنترل جمعیت آشنایی ندارند، فرزندانی نارس و دارای مشکل یا دچار بیماریهای جسمی و روانی به دنیا میآورند، البته این وضعیت نه تنها برای دختران کم سن وسال روی میدهد بلکه دختران بزرگتر نیز قربانی چنین پدیده شومی میشوند، به طوری که وجود باورهایی چون عقد دختر عمو پسرعمو را در آسمانها بستهاند باعث میشود گاه دختری با تحصیلات دانشگاهی با پسر عموی بی سواد یا کم سواد خود ازدواج کند. دخترانی نیز هستند که در چنین فرهنگهایی دست به مقاومت میزنند، اما بدون شک با مشکلات زیادی روبهرو میشوند همانگونه که تا کنون سرنوشت بسیاری از آنان به خودکشی، شوهرکشی، فرار از خانه، تنفروشی و آسیبهای دیگر ختم شده است.
● طلاق آخرین راه نیست
با وجود تمامیآمارهایی که ثابت میکند در جهان کسانی قربانی ازدواجهای ناخواسته میشوند، هستند کسانی که معتقدند ازدواج اجباری در ایران جایگاهی ندارد. این نوع قضاوت کردن شاید کمی دور از واقعیت و به نوعی چشم بستن برحقایق باشد، ولی بیشتر صاحبنظران امور خانواده بروقوع ازدواجهای اجباری در کشورمان صحه میگذارند و فقر فرهنگی و اقتصادی را عامل اصلی ظهور آن میدانند.
محمدرضا سالاریفر، عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و پژوهشگر مسائل خانواده با تایید وقوع ازدواجهای اجباری در ایران میزان وقوع این پدیده برای دختران را بیش از پسران میداند و میگوید: ازدواجهای اجباری بهطور معمول در خانوادههای روستایی یا خانوادههایی که سطح فرهنگی پایینی دارند رخ میدهد، چرا که در این قبیل خانوادهها پدر و مادر بویژه برای دختران زیر ۱۸ سال نگرانند که بدون همسر بمانند، به همین دلیل شرایطی را فراهم میکنند تا دختر مجبور به انتخاب یکی از گزینههای موجود شود.
وی فرهنگهای سنتی و قدیمی، وضع اقتصادی نامناسب و تحصیلات پایین دختر را زمینهای برای ظهور ازدواجهای اجباری میداند و در توضیح پیامدهای این ازدواجها میگوید : وقتی فردی به صورت ناخواسته به ازدواجی تن میدهد ۲ حالت برای او پیش میآید. در حالت نخست، فردی که به عنوان همسر اجباری تعیین شده آدم خوبی از آب در میآید، در نتیجه برای طرف مقابل جاذبه پیدا میکند و زندگی در مسیری مناسب قرار میگیرد؛ اما در حالت دوم که غالبا نیز اینگونه است فرد انتخاب شده آدم نامناسبی است که زندگی با او به مشکل برمیخورد.
سالاریفر در ادامه به پیامدهای ازدواجهای نوع دوم میپردازد و میگوید: در چنین ازدواجهایی که سن دختر معمولا خیلی کم است، او به سبب سن و تجربه کمش نمیتواند نیازهای خانواده را برآورده کند، به همین دلیل درگیریها آغاز میشود. در واقع آماده نبودن دختر برای شروع زندگی و اینکه او به بلوغ روانی نرسیده است سبب ناسازگاریهای پس از ازدواج میشود، البته اگر فرد در زندگی به بلوغ فکری نیز رسیده باشد به سبب اینکه مجبور به ازدواج شده است دچار نوعی بیمیلی میشود و این اجبارها بدون شک روزی سر باز کرده و به صورت تلاش برای از هم پاشاندن خانواده، خود را نشان میدهد. او در همین ارتباط به برخی راههای مقابله با چنین پدیدهای اشاره میکند و میگوید: یکی از بهترین راههای موجود این است خانوادههایی که در سطوح پایین فرهنگی و اقتصادی هستند تحت برنامههای آموزشی قرار گیرند تا در هر شرایط دختر را مجبور به ازدواج نکنند، همچنین لازم است دختران و پسران نیز آموزش ببینند تا براحتی تن به ازدواجهای ناخواسته ندهند. در همین ارتباط به نظر میرسد نقش نهادهای حمایتی نیز باید پررنگتر از این شود، به طوری که آنان در مسیر ازدواجهای اجباری قرار بگیرند و نقش خود را بخصوص در حمایت از خانوادههای ضعیف اقتصادی ایفا کنند.
این پژوهشگر مسائل خانواده در همین ارتباط بر لزوم انجام مشاورههای پیش از ازدواج تاکید میکند و میگوید: مشاورههای پیش از ازدواج که در میان خانوادههای ما هنوز جا نیفتاده است میتواند نقش مهمیدر جلوگیری از وقوع ازدواجهای اجباری داشته باشد، به صورتی که اگر ازدواجی اجباری رخ داد نیز مشاوره میتواند یاریرسان باشد.
به گفته او، مشاوره برای چنین زوجهایی سبب میشود آنها نکات مثبت یکدیگر را ببینند و تعارضهای میانشان را برطرف کنند، البته اگر مشاوره نیز راه به جایی نبرد طلاق میتواند یکی از گزینههای پیشرو باشد.
مریم خباز
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست