پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
نظام خودکامه شاهنشاهی
سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمنماه ۱۳۵۷ میگذرد؛ پدیدهای که تکوین و تحقق آن در اوج اقتدار ظاهری نظام شاهنشاهی پهلوی و نیز در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیکی که ایران در آن واقع شده است، به یکی از مهمترین وقایع قرن بیستم بدل شد، رخدادی که تأثیرات و بازتابهای گستردهای نه فقط در ایران که در منطقه خاورمیانه، <جهان اسلام> و جهان داشته است و شمار قابلتوجهی از ناظران و تحلیلگران سیاسی- همچون بسیاری اندیشمندان و پژوهشگران علوم سیاسی- آن را مورد بررسی و تأمل قرار دادهاند. انقلاب و تغییر نظام سیاسی ایران در سال ۵۷ بهویژه از این منظر یکی از اعجابانگیزترین وقایع سیاسی نیمه دوم قرن بیستم محسوب میشود که پیش از سقوط رژیم پهلوی، در ظاهر روند امور به نفع محمدرضا پهلوی، در جریان بود. دولت وی نه بحران مالی جدیای پیش رو داشت و نه مانند فضای حاکم پیش از انقلابهای روسیه، فرانسه و چین، با جنگی ویرانگر یا شکستی خفتبار روبهرو شده بود. شاه از پشتوانه حمایت ایالات متحده آمریکا و دیگر قدرتهای غربی، ارتش نیم میلیون نفری مجهز و نیز ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) برخوردار بود. کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، درست یک سال پیش از سرنگونی شاه ایران، وی را به خاطر ایجاد یک <جزیره ثبات> در یکی از نواحی پرآشوب دنیا ستوده بود.
ضرورت تحلیل تحولات معطوف به انقلاب اسلامی، زمانی بارزتر میشود که پیامدهای سیاسی- اجتماعی آن را - بهویژه پس از مستقر شدن جمهوری اسلامی- مورد توجه قرار دهیم؛ پیامدها و تأثیراتی که همچنان ادامه دارد و آثار و نتایج خاص خود را در ایران، منطقه و جهان به جای میگذارد.
هرچند میتوان- به اجمال- با مرور برخی عوامل اقتصادی- اجتماعی مشهور در رژیم پهلوی (از جمله سوءمدیریت اقتصادی، شکست کشاورزی، تورم و درآمدهای نفتی) و عطف به برخی دگرگونیهای اقتصادی - اجتماعی عمده در ایران پیش از انقلاب (نظیر روند شهرنشینی و صنعتی شدن، گسترش نظامهای آموزشی و ارتباطی و ایجاد دولت دیوانسالار متمرکز، بهبود جایگاه و موفقیت طبقات جدید- بهویژه طبقه روشنفکر- و کاهش شمار و اهمیت طبقات متوسط سنتی، بهویژه خرده بورژوازی بازار و نیروهای مذهبی متحد آن)، همچنین با توجه به خواستهای فرهنگی جامعه و چالشهای دینمداران با نظام سیاسی غیردینی و نیز با توجه خاص به سرکوب سیاسی و بعدتر، ایجاد بحران در حکومت و جملگی در کنار حضور سیاسی- اجتماعی اقشار شهرنشین و روشنفکر و متوسط جدید و همه اینها در کنار نقش تعیینکننده رهبر فقید انقلاب، پیروزی انقلاب اسلامی را تبیین و تفسیر کرد اما بیشک، مواجههای علمی و دقیق با چنین رخدادی منحصربهفرد، محتاج تأملات تخصصی و پژوهشهای مفصل علمی است.
بدیهی است که در یادداشتهایی مختصر، نمیتوان به همه ابعاد تکوین انقلاب و علل ایجاد و پیروزی این رخداد بزرگ، اشاره کرد. از اینرو در سلسلهنوشتههایی که در این ستون، از امروز درج میشود، تنها بخشی که معطوف به چگونگی تعامل حکومت پهلوی با جامعه مدنی است، مورد بررسی اجمالی قرار میگیرد. حکومت خودکامه پهلوی و نظام استبدادی و متکی به شخص شاه، با درپیش گرفتن رفتارهای سرکوبگرانه، دموکراسیستیز و آزادیگریز، نقشی غیر قابل انکار و ویژه، در شکلگیری نارضایتی عمومی و انقلاب داشت. جان فوران، استاد جامعهشناسی دانشگاه کالیفرنیای شهر سانتاباربارا که پژوهشهای معتبری در مورد انقلابها (بهطور عام) و انقلاب ایران (بهطور خاص) انجام داده، معتقد است برای اینکه یک انقلاب اجتماعی موفق شکل بگیرد، باید پنج عامل علی با هم ترکیب شود:
۱) توسعه وابسته؛
۲) حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص؛
۳) شکلگیری و تبلور فرهنگهای سیاسی مقاومت، و بحران انقلابی همراه با
۴) رکود اقتصادی و
۵) ارتباط باز با نظام جهانی (یعنی امکان نفوذ خارجی. ) چنانکه ذکر شد، در این سلسلهیادداشتها، تنها نقش عامل دوم (حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص) مورد بررسی قرار میگیرد. به نظر فوران، حکام مستبد- بهویژه انواع حکومتهای موروثی- نمونه بارزی از الگوی حکومت شخصی هستند؛ این حکومتها بر نارضایتیهای ناشی از توسعه وابسته دامن میزنند و باعث شکلگیری جنبشهای اجتماعی از پایین میشوند. فوران معتقد است، هرگاه شرایط معینی دست دهد، اتحادی گسترده از طبقات مختلف علیه دولت شکل میگیرد تا جایی که ممکن است طبقه متوسط و حتی طبقه بالا، با مردم طبقه پایین همنوا شوند چرا که به این ترتیب احساس میکنند با سقوط دولت خطری آنها را تهدید نمیکند و این همه در حالی رخ میدهد که اقدامات دولت سرکوبگر در خصوص انحصار قدرت و تعقیب و سرکوب نخبگان و مدعیان سیاسی و منتقدان وضع موجود، موجب تضعیف شدید پایگاه اجتماعی نظام سیاسی و مشروعیت آن شده است. به نظر میرسد این دیدگاه میشل فوکو که معتقد است: <دولت از ابتدا، هم فردیکننده و هم تمامیتخواه بوده است>، بهگونهای قابل تأمل در مورد رژیم سیاسی ایران در دوره پهلوی، قابل مشاهده است. ساخت مطلقه، واقعیتگریز، انحصارگرا و سرکوبگر رژیم پهلوی، با محوریت شخص اول آن (شاه) نقشی موثر در ایجاد و پیروزی انقلاب ۵۷ داشته است. این مدعا را در شمارههای آتی (تا ۲۲ بهمن) بهصورت مستند، پی میگیریم.
مرتضی کاظمیان
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست