چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

خورشیدهای آسمان و زمین


خورشیدهای آسمان و زمین
۱- شباهت میان اصحاب امام حسین(ع) و حواریون حضرت مسیح(ع)
امام حسین(ع) مانند حضرت مسیح(ع)، در پیرامون خویش، پاره ای از اصحاب و ملازمان گرد هم آورده بود. آنان، در سفر و حضر با وی بودند. در ظاهر و باطن و در دل و صورت، نسبت به امام(ع) اخلاص داشتند؛ چه، او را به لحاظ داشتن خصلت های والا ،شهامت و ارجمندی که مرگ را به سخره می گرفت، الگو و نمونه می دانستند. اجازه دهید به زوایا و ابعاد و جزئیات این ویژگی ها بپردازیم تا از پیکره کلی آن، جواهراتی بسازیم که سینه الگو خواهان را زینت بخشد و موعظه ای نیکو برای موعظه خواهان گردد که این مسبب افتخار و سربلندی خاندانی است که به این شهدای قهرمان و بزرگ انتساب دارد.
امام حسین بن علی( درود خدا بر آنان باد) بعد از اطلاع از کشته شدن مسلم بن عقیل و عبدالله بن یقطین (برادر رضاعی اش) و هانی بن عروه، از مردان خود خواست چنانچه مایل باشند، از ادامه همراهی اش منصرف شوند تا بدین سان، چیزی را که خود عزم را بر آن جزم کرده بود بر آنان تحمیل نکند و در عین حال، عواطف والا، بزرگ منشی و ارجمندی یک مؤمن را به نمایش بگذارد. پس، زهیربن الیقین در چکامه ای خطاب به وی چنین گفت: «ای فرزند رسول خدا(ص)، سخنانت را شنیدیم. حتی اگر دنیا برای ما سرای جاودانه بود و ما در آن برای همیشه زندگی می کردیم، شهادت همراه تو را بر ادامه زندگی ترجیح می دادیم.»
این مقاله ترجمه و تحریر سخنرانی جورج خوام البولسی، رئیس دانشکده الهیات مسیحی در حریصا (لبنان) است. عنوان سخنرانی «اصحاب امام حسین(ع) و حواریون مسیح(ع)؛ یاریگران حق و شهیدان زنده» است. این سخنرانی شامل مقدمه، چهار فصل و نتیجه گیری است. سخنران ، به همراه ارائه متن سخنرانی به زبان عربی، این چند کلمه را ضمیمه کرده است: «پس ازایراد این سخنرانی در عاشورای سال ،۲۰۰۴ متن مکتوب آن را به مسئولان روزنامه همشهری تقدیم می کنم تا پس از ترجمه آن به زبان فارسی، چاپ شود».
چنین جرأت و شهامتی، دارای دو رکن و پایه است: یکی عقیده و اندیشه تابناک و دیگری اخلاص. و این، نتیجه ای است که توانستم از این جمله فهم نمایم. عقیده یعنی ایمان راسخ و مستحکم به این که دنیا و زیبایی های آن، زوال پذیر است و این نگرش، همچون عطر دل انگیزی سراسر سخنان زهیر را فرا گرفته بود.
همین موضوع، نیز از جملات «پطر» ، پیامبر ملت ها، هنگامی که اهالی روم را مخاطب قرار داد، تراوش کرد:
«چه کسی ما را از محبت مسیح(ع) جدا خواهد کرد؟ فشارها و محدودیت ها؟ سرکوب ها؟ گرسنگی؟ برهنگی؟ خطرات و تهدید ها؟ یا شمشیرها؟»
به واقع، هیچ نوع زندگی، بدون حرکت به سوی آفریدگار هستی، معنی ندارد. چه نیکو است که زندگی مصروف شناخت خدا شود، به جای پنهان شدن در لفافه ادعاهای بیهوده ای که صورت حق به آن پوشانده شده است و آن کامجویی از زیبایی ها و خوشی های زوال پذیر است. چنانچه نفس آدمی، ایمان و عقیده ای راستین و مستحکم نسبت به این رهیافت پیدا کند، آن گاه به سرای جاودانه و آکنده از نعمات الهی دست خواهد یافت و از میان سایر نفوس در زمین، کناره خواهد گرفت.
«موعظه ات گرانبها بود؛ زیرا پشتوانه اش بصیرت و دانایی بود ای رواج دهنده حقیقت، آنگاه که گفتی برخی از آنان- آنانی که ریاکارانه، جامه زهد را بر تن کرده اند- دنیا را از طریق سودا کردن آخرت می خواهند و آخرت را از طریق عمل در دنیا جست وجو نمی کنند. »
و اما اخلاص، رکن دوم جرأت و شهامت، که در سخنان زهیر بن الیقین، نمایان است، عبارت از آمادگی داشتن برای مرگ در راه محبوب است. بلی، هنگامی که آدمی طناب زندگی اش را به ایمان گره بزند ، اخلاص، بسان خورشیدی که سپیده دمان طلوع می کند، از میان جوارح وی ظهور و بروز خواهد کرد.«پطر» و «پل» از رسولان و حواریون حضرت مسیح، به تهدید احبار یهود بی اعتنایی نشان می دهند آنگاه که به آنان می گویند: مطلقاً حرف نزنید و بنام مسیح، تعالیم وی را پراکنده نکنید. آنان در پاسخ می گویند: خود داوری کنید، آیا منصفانه است که در محضر خداوند، به حرف های شما گوش فرا دهیم و به تعالیم خدا، اهتمام نشان ندهیم؟ ما، نمی توانیم درباره چیزی که آن را لمس کرده و شنیده ایم، حرفی نزنیم.
عزت و عظمت یاران حسین را بس است که با جان های خویش از نواده های رسول اکرم (ص) و اهل بیت او حمایت کردند و برای آنان افتخاری جاودانه است که، هر گاه که یاد رسول و اهل بیت او شود، خاطره همراهان امام حسین(ع) نیز آورده می شود. آنان، به هنگامی که مردم از پیرامون امام حسین (ع) پراکنده شدند، به گرد او آمدند و هنگامی که بسیاری از مردم عراق بعد از اعلام مبایعت شان، از یاری اش دریغ ورزیدند، او را ترک نکردند، در حالی که شمارشان اندک بود. نافع بن هلال به امام حسین(ع) گفت: با رشادت و سربلندی، ما را به هر سو که خواستی، شرق و یا غرب، حرکت ده و ما را با خود ببر...آنان خود را تمام عیار به وی سپردند. زیرا، پایبندی او را به عروه الوثقی لمس کرده و از این رو، به راه های در پیش رو بی اعتنا بودند و فقط به کیاست فرمانده شان و راه و رسم او، اتکا داشتند.
۲ _ ویژگی اصحاب و حواریون عیسای مسیح(ع)
تردیدی نیست که ویژگی های قهرمانان، یکسان است و مروت و شهامت نزد جوانمردان هر قوم و طایفه، متشابه و همخوان است. با این حال، در مورد حواریون حضرت مسیح (ع) نکاتی وجود دارد که به طور خاص، قابل ذکر است که موجب می شود آنان، متناسب با راهی که پیمودند، به عنوان قهرمان تجلی یابند. اجازه دهید به برجسته ترین این نکات اشاره کنیم:
الف: هیچ گاه حواریون حضرت مسیح (ع) به عنوان مردان جنگ و مبارزه، شناخته نشدند. هنگامی که حضرت مسیح (ع) بر آنان، در مورد همراهی شان با وی نهیب زد، به آنان گوشزد کرد که: «همانا من شما را همانند گوسفندانی که میان گرگ ها باشند، گسیل می دارم. نه کیسه ای، نه توشه ای و نه کفشی با خود، همراه نبرید» . از طرفی، انجیل مقدس حکایت می کند هنگامی که عسسان به هنگام تاریکی به جبل الزیتون رفته تا مسیح را دستگیر نمایند، حواریون وی، فرار را برقرار ترجیح دادند. این مردان گویا با این شیوه خاص، از آیین حضرت مسیح(ع)، حمایت کردند و با جان هایشان، اخلاص خویش را تجلی دادند.
ب: همچنین، هیچ گاه از حواریون حضرت مسیح (ع) دانسته نیست که آنان از وی، به خاطر حق غصب شده اش در خلافت و یا بر پایه انقلاب اجتماعی، به هواداری اش برخاسته باشند. هیچ گاه از دهان حضرت مسیح (ع) شنیده نشده است که وی هواداران خود را برای درخواست آن، برانگیخته باشد.
ج: حواریون حضرت مسیح (ع) جان خود را در مبارزه و یا میدان جنگ از دست ندادند بلکه آنان، به قتل رسیدند آنهم به دلیل پایبندی و چنگ زدن شان به تعالیمی که با شهامت تمام عیار به تبلیغ آن همت گماشته بودند.د: هیچ گاه حواریون حضرت مسیح، در مقابل لشکریان یکپارچه و صف آراسته دشمنان، صف آرایی نکردند.
هـ: آغاز حرکت حواریون حضرت مسیح (ع)، یعنی خروج آنان از خانه و کاشانه شان، بعد از مرگ و عروج مسیح رخ داد. بدین سان، آن پیروزی و شهامتی که با امانت و وفاداری به دفاع از حمایت از مسیح پرداختند، بعد از عروج او، نزد آنان بسان ودیعه ای ماند که هر کجا که رحل اقامت افکندند، در سینه هایشان باقی ماند.
و: آنچه گذشت، شمایی بود از لحاظ وضع صوری حواریون. اما به لحاظ وضع باطنی، آنان در سفرها و جابجایی های خود، معجزه ها از خود نشان دادند و بر مخالفان که قادر به انکار آن معجزه ها در قبال رعایای خود نبودند، غلبه می کردند.
۳ _ ویژگی های اصحاب امام حسین(ع)
اصحاب امام حسین (ع) دارای ویژگی هایی بودند که به ندرت در میان سایر مردان دیده می شود. به برخی از این ویژگی ها اشاره می کنیم، ویژگی هایی که بسان عتیقه ای می ماند که درک زوایا و ابعاد آن، مستلزم گذراندن وقت و زمان نه چندان اندک است. اجازه دهید، اندکی در خصوصیات این مردان آزاده که آقا و سالار خود را تا لحظه های آخر همراهی کردند تفحص کنیم.
الف _ نخستین ویژگی ، پایداری این صحابه در قبال شرایط ناگوار است: نه نصیحت کننده ای سبکسر آنان را از تعقیب هدف بازداشت و نه خاندان، فرزندان و خانه و دارایی، آنان را متوقف کرد. دل هایشان در مسیریاری امام حسین (ع) و جانفشانی در راه او و طرد منویات نفسانی، قرار گرفت .چنین پایداری، قابل تفسیر با زبان معمولی نیست و قابلیت تحلیل و تفسیر ندارد، بلکه آدمی باید با زبان دل و با ذهنیت باطنی به تفسیر آن بپردازد.
ب: وحدت درونی و همدلی آنان با امام (ع) با غیرتمندی جهت رویارویی با دشمنان آمیخته بود. چقدر پیک و پیغام برای ترغیب آنان برای ترک حمایت از امام (ع) و چقدر وعده و وعید قبل از وقوع فاجعه حزن انگیز کربلا فرستاده شد! هر بار از این پیک ها و وعده ها می رسید، بر پایداری آنان برای جانفشانی افزوده می شد.
ج- خروج یاران و اصحاب امام حسین(ع) از خانه و کاشانه شان و حرکت آنان به سوی عراق، صرف نظر از دشواری سفر و مسیر، بر پایه تصمیمی قاطع و غیراجباری صورت گرفته و در عین حال، نسبت به از دست دادن شادی و شادکامی شان غمگین نبودند. به علاوه اینکه از نگاه خشم آلود زمامدار ستم پیشه و مستبد، برخود نلرزیدند، بلکه حرکت خود را فداکاری و جانفشانی و همداستانی و اتحاد برای اعتلای کلمه حق- مطابق آنچه که در ذهن داشتند- به حساب آوردند. از اندک بودن شمارشان، واهمه ای به خود راه ندادند و از اینکه به سوی مرگ شتابان هستند، گام هایشان را آهسته برنداشتند.
د- انقلاب اجتماعی که شراره های آن در سینه یاران امام(ع) وزیدن گرفت، در کتاب علمای شیعه، به طور برجسته، مورد توجه قرار گرفته است و این از ویژگی های مبارزه قهرمانانه ای است که کارزار هولناک کربلا شاهد آن بوده و به آن فاجعه دردناک منتهی گشت.
●فداکاری در راه حق و نیل به سعادت اخروی
فداکاری، حق و سعادت اخروی، سه مفهوم تفکیک ناپذیر و به هم پیوسته اند. با این حال، هرکدام از آنها ممیزه های خود را دارند.
ممیزه فداکاری و جانفشانی، بذل و بخشش است که خود دارای وجوه مختلفی است و نخستین آن بذل و بخشش جان است و سپس بذل و بخشش دارایی. ممیزه حق، عبارت از تطابق میان فعل و ذات حق است و البته درجاتی دارد. درجه مهم آن، پاکیزه ساختن ذات آدمیزاد و رهایی آن از فرومایگی ها و پستی های دنیاست. ممیزه سعادت اخروی، عبارت از جاودانگی تهی از کیف و خوشی است. این سه مفهوم والا، دارندگان آنها را سربلند و والا می سازند و آنان را بر همگنان برتر ساخته و به جاودانگی فناناپذیر می رسانند، به طوری که در میان اقوام خویش، به الگوی ماندگار مبدل می شوند. به همین دلیل، شهدا ، قهرمانند و رسولان و پیامبران به دلیل دنبال کردن راه حق، قدیس و مطهر نامیده می شوند و نیکوکاران، رستگارند؛ به دلیل اقامت و اسکان شان در بهشت جاودانه خدا.
یاران مسیح (ع) و امام حسین(ع) به این درجات، با راه و شیوه های خود، دست یافتند و هر کدام از آنان،راه مقتدا و پیشوای خویش را پیمودند. آنان و شیوه زندگی شان، با وجود تفاوت های محیطی برای ما، به منزله الگو محسوب می شوند. آنان بر گردن ما حق دارند تا کردارشان را به یاد بیاوریم و به حماسه ای که آفریدند، مفتخر و مباهی شویم تا بدین سان، به منتی که خداوند از طریق آنان بر ما نهاده است، اقرار کنیم.
●نتیجه
حضرت مسیح(ع) از هر کس که قصد داشت از او پیروی کند، خواست از خویش رها شود؛ زیرا حرکت همسو با حضرت مسیح(ع)، الزامات خاص خود را دارد . رهایی و انکار خویشتن، چیزی فراتر از یک گام که آدمیزاد به سوی دلاوری برمی دارد، نیست. این همان کلمه «لبیک» است که انسان آن را در قبال رویدادهای دهشتناک، فریاد می زند تا از آن روزنه ای به سوی دنیای مردم بگشاید و او، با جسارت و رشادت بی پایان، از آن استقبال می کند و دیری نمی گذرد که او را عظمت و بزرگی می بخشد.آنان نماد مکتب و تایخ و یادگاری زنده به شمار می آیند. آنان به منزله فریادی بلند ند که از نسلی به نسل دیگر طنین انداز است .
پدر جورج خوام البولسی
منبع : خبرگزاری ایسنا