دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
در مورد نظامیگری آمریکا
چهار سال بعد، اروپا به مخروبهای تبدیل شده بود. ولی، همانطور که میدانیم، برای گذاشتن نقطه پایان به کابوسهای ناسیونالیسم و نظامیگری در کشورهای اروپائی، کشتاری دیگر، بازهم وسیعتر، الزامی بود. جنگ دوم جهانی نتوانست خوی جنگطلبی پیروزمندان را تماماً بفرساید. جنگها و سرکوبهای استعماری، اغلب توأم با خشونتی بیمثال، در الجزایر، هندوچین، کنیا و دیگر نقاط، بر آن شاهداند. ولی سقوط امپراتوریهای اروپائی غیرقابل اجتناب شده بود؛ قاره اروپا دیگر «مرکز جهان» نبود.
اگر مارس، خداوند جنگ در رم باستان، دیگر در اروپا تقدیس نمیشود، هنوز الهام بخش تخیلات آمریکائی باقی مانده. همانطور که دو کتاب جدیدالانتشار نشان میدهند، ناسیونالیسم و نظامیگری، فرهیختگان و بخشهای مهمی از تودهها را، خصوصاً در «سنگرهای» سفیدپوست حزب جمهوریخواه در مناطق جنوب و «قلب» کشور آمریکا، اشباع کرده. در کتاب جدید خود، «نظامیگری نوین آمریکا: چگونه آمریکائیان فریفته جنگ میشوند.»
آندرو باسهویچ، پروفسور دانشگاه بوستن، کلنل سابق ارتش و فارغالتحصیل دانشگاه وستپوینت، عوارض آن را تشریح میکند: «عادیسازی» جنگ، تجلیل از رهبران نظامی، جستجوی نخبه نمای برتری راهبردی جاودان، عادت دادن تودهها به جنگ، یک «زیبائیشناسی جنگِ» فناورانه نوین از راه دور، و نهایتاً تبدیل سیمای رؤسای جمهور به اربابان جنگ.
چگونه میتوان این استثناء را در میان کشورهای «پیشرفته» مردمسالار توضیح داد؟ با الهام از سی.رایت میلز باسهویچ برای ارائه پاسخ، به تحقیق در باره نخبگان و ساختاریابی رضایت تودهای میپردازد. با وجود آنکه «نظامیگری نوین» آمریکا کمال تجلی خود را در آموزه جنگ بازدارنده دولت بوش مییابد، «از ریشههای عمیقی در گذشته آمریکا» برخوردار است، و طی جنگ سرد « آشکارا و با حمایت عظیم تودهای» توسعه یافته. خلق یک دستگاه عظیم امنیتی، که هدف «گستره، هزینهها و پیکربندی» آن توسعه خود و خودتداومیاش بوده، جامعه را دگرگون کرده است.
بجز مجموعه «نظامیـصنعتی»، که نویسنده به صورتی موجز آنرا مورد بررسی قرار میدهد، دو عامل جدید دیگر مطرح میشوند: واکنش نخبگان به تغییرات اجتماعی دمکراتیک در سالهای ١٩٦٠ تا ١٩٧٠، خصوصاً طی جنگ ویتنام، و فوران بنیادگرائی مسیحی در صحنه سیاست. پس از دوران نیکسون، بسیج سیاسی مذهب منجر به «وصلت بلندپروازی معادشناسانه و متافیزیک نظامی» شده.
در تحلیل خود از ناسیونالیسم آمریکائی، آناتول لیهون به نوبه خود، وزنه ایالات جنوبی را در سربرآوردن یک مجموعه ناسیونالیست، نظامیگرا و امپریالیست، متذکر میشود. ایالات جنوبی، در مقام یک قومیت ملی که، در بطن حکومت فدرال گویا از جایگاه و هویت فرهنگی ویژهای برخوردار است، از مدتها پیش منبع تغذیه توسعهطلبی بوده و هست. قبل از جنگهای داخلی (١٨٦٥ـ١٨٦١)، توسعه طلبی جنوب بر آموزه برتری نژادی و سرنوشت از پیش رقم خورده، متکی بود. سپس، به دلیل شکست تمام و کمال، به ناسیونالیسم و امپریالیسمی به همان اندازه درندهخو تبدیل شد. «با رهاکردن رویای استقلال»، جنوب به «پر حرارتترین حامی توسعه امپریالیستی» و «ناسیونالیسمی پرخاشگر» تبدیل شد. با این وجود، اتخاذ یک سیاست قدرتطلب از جانب تمامی یک کشور، که به ندرت تکذیب شده، همچنان در پرده ابهام باقی میماند.
ایندو اثر، روشنگریهای جامعهشناسانه و تاریخی با اهمیتی، هر چند شرحه شرحه، در مورد توسعهطلبی کنونی ایالات متحد ارائه میدهند. ولی، به دلیل نبود یک توضیح منسجم و واحد، میباید به فرضیه هائی ناقص در باره پدیدهای رضایت دهیم، که همانطور که باسویچ میگوید، «دعوت به جنگی بیپایان دارد»، و راهگشای تمرکز هر چه بیشتر قدرت بوده، میتواند نهایت امر، به «سقوط معنوی و اقتصادی» ایالات متحد منتهی شود.
منبع : خبرگزاری آفتاب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست