یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ایثار مولا امیر المؤمنین (ع)


ایثار مولا امیر المؤمنین (ع)
و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد
بعضی از مردم جان خود را در برابر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است
▪ سوره بقره ۲۰۷
مفسر معروف اهل تسنن ثعلبی می گوید: هنگامی كه پیغمبر اسلام تصمیم گرفت مهاجرت كند، برای ادای دین های خود و تحویل دادن امانت هایی كه نزد او بود علی علیه السلام را به جای خویش قرار داد و شب هنگام كه می خواست به سوی غار ثور برود و مشركان اطراف خانه را برای حمله به او محاصره كرده بودند، از علی علیه السلام خواست تا در بستر او بخوابد و پارچه ی سبز رنگی (برد حضرمی ) كه مخصوص خود پیامبر صلی الله و علیه و آله بود روی خویش بكشد، در این هنگام خداوند به جبرئیل و میكائیل وحی فرستاد كه من بین شما برادری ایجاد كردم و عمر یكی از شما را طولانی تر قرار دادم،كدام یك از شما حاضر است ایثار به نفس كند و زندگی دیگری را بر خود مقدم دارد؟ هیچكدام حاضر نشدند، به آنها وحی شد اكنون علی علیه السلام در بستر پیامبر من خوابیده و آماده شده جان خویش را فدای او سازد، به زمین بروید و حافظ و نگهبان او باشید.
هنگامی كه جبرئیل بالا سر و میكائیل پایین پای علی علیه السلام نشسته بودند جبرئیل می گفت: به به!! آفرین به تو ای علی خداوند به واسطه ی تو بر فرشتگان مباهات می كند. در این هنگام آیه ی فوق نازل گردید و به همین دلیل آن شب تاریخی به نام لیلهٔ المبیت نامیده شده است.
ابو جعفر اسكافی می گوید: همان طور كه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج۳ ص۲۷۰ ذكر كرده است ،جریان خوابیدن علی علیه السلام در بستر پیغمبر به تواتر ثابت شده است و غیر از كسانی كه مسلمان نیستند و افراد سبك مغز آن را انكار نمی كنند.
و اما مشروح ماجرا
در سال سیزدهم بعثت سران كفر كه در مكه بودند، به شدت از ناحیه ی مسلمانان احساس خطر می كردند، به دلیل این كه پیامبر صلی الله علیه و آله در شهر یثرب (كه بعدها مدینهٔ النبی نام گرفت) پایگاه نسبتا قوی و مناسبی پیدا كرده بود و آنها قبول كرده بودند كه از جان پیامبر محافظت كنند، به همین خاطر جلسه مشورتی سران قریش در دارالندوه (كه محل شور و مشورت سران كفر بود) تشكیل شد، موضوع جلسه هم چگونگی از میان برداشتن و قتل پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود. ابتدا شخصی پیشنهاد داد كه یكی داوطلب شود و محمد را بكشد و اگر بنی هاشم هم قصد كشمكش و نزاع داشت خون بهایش را می پردازیم. پیر مرد ناشناسی در آن جلسه بود كه خود را نجدی معرفی می كرد، این نظر را رد كرد و گفت: هرگز بنی هاشم به خون بها راضی نمی شوند و تقاضای استرداد قاتل را می كنند. پس اگر كسی می خواهد این كار را بكند ابتدا باید خود دست از زندگی بشوید كه در میان شما چنین كسی وجود ندارد.
دیگری كه نامش ابو البختری بود، گفت: او را زندانی كرده تا جلوی نشر افكارش را بگیریم. باز هم پیر مرد نجدی مخالفت كرد. شخص سوم پیشنهاد داد كه او را بر شتری چموش و سركش ببندیم و در بیابان ها رهایش كنیم تا از گرسنگی و تشنگی تلف شود و اگر هم زنده بماند و در قبیله ای دیگر فرود آید با گفتن حرف هایش علیه بت ها آنها او را خواهند كشت. باز هم پیر مرد نجدی با آنها مخالفت كرد .
بهت و سكوت بر جلسه حكم فرما بود كه ناگهان ابو جهل (و بنا به قولی خود پیر مرد نجدی) گفت: بهتر است از هر قبیله ای شخصی را برای كشتن او انتخاب كنیم و آنها شبانه و به صورت دسته جمعی بر او هجوم آورند و او را قطعه قطعه كنند تا خون او در میان تمام قبایل پخش گردد، در این صورت دیگر بنی هاشم قدرت نبرد با تمام قبایل را ندارد این فكر را همه پسندیدند و به اتفاق آرا تصویب شد .
و إذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک أو یقتلوک أو یخرجوک و یمکرون و یمکرالله والله خیرالماکرین
▪ سوره انفال ۳۰
تروریست ها انتخاب شده و قرار شد كه شبانه ماموریت خود را انجام دهند، بنا به نقل مفسران فرشته ی وحی نازل گردید و پیامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت. رسول اكرم صلی الله و علیه و آله از طرف خدا مامور شد، آهنگ سفر كند و به سوی یثرب برود، ولی رهایی از دست ماموران بی رحم حكومت بت پرست آنهم با مراقبت كامل دشمن كار آسانی نبود، بالاخص كه فاصله ی مكه و مدینه زیاد بود و احتمال داشت كه مكیان از پشت سر به پیامبر برسند، در نتیجه رسول گرامی اسلام از حضرت علی علیه السلام خواست كه در بستر وی بخوابد و جان خود را فدای بقای اسلام سازد تا مشركان تصور كنند كه پیامبر بیرون نرفته و در خانه است و در نتیجه تنها به فكر محاصره ی خانه ی او باشند و عبور و مرور را در كوچه ها و اطراف مكه آزاد بگذارند.
پیامبر صلی الله و علیه و آله رو به علی كرد و فرمود: امشب در جای من بخواب و آن برد سبز رنگی را كه من هنگام خواب به روی خود می كشیدم بر روی خود بكش، زیرا از طرف مخالفان توطئه ای برای قتل من چیده شده و من باید به یثرب (مدینه) مهاجرت كنم.علی علیه السلام از آغاز شب در بستر پیامبر خوابید. كم كم صبحگاهان از راه می رسید كه فرمان حمله صادر شد .
آنها به خانه ی پیامبر یورش بردند در حالی كه دست ها به قبضه ی شمشیر بود. با شوری وارد حجره ی پیامبر شدند مقارن این حال علی سر از بالش برداشت و برد سبز رنگ را كنار زد و با كمال خونسردی فرمود: چه می گویید؟ گفتند: محمد را می خواهیم او كجاست؟ امیرالمؤمنین فرمود: مگر او را به من سپرده بودید تا از من تحویل بگیرید، او اكنون در خانه نیست
ابو جهل كه به هدف خود نرسیده بود رو به یارانش كرد و گفت: با علی كاری نداشته باشید كه اگر به مبارزه برای كشتن او مشغول شویم محمد از دست ما نجات پیدا خواهد كرد. حضرت علی علیه السلام فرمود: ای ابو جهل آیا درباره ی من چنین حرفی می زنی؟ و آنگاه چنین ادامه داد: ای ابو جهل خداوند عقلی به من (علی) عطا كرده است كه اگر میان تمامی احمق ها و كم عقلان و دیوانگان دنیا تقسیم شود همه ی آنها عاقل خواهند شد و نیرویی به من بخشیده است كه اگر بر تمامی ناتوانان دنیا تقسیم شود همه نیرومند خواهند شد و شجاعتی به من داده است كه اگر بر تمامی ترسو های دنیا تقسیم شود همه ی آنها شجاع خواهند شد و خردی در وجود من نهاده است كه اگر بر تمامی بی خردان دنیا تقسیم گردد همه ی آنها خردمند خواهند شد
مشركان با شنیدن این سخنان چهره ی آنان از شدت غضب بر افروخته شد و خشم گلوی آنها را می فشرد و از اینكه تا صبحگاهان صبر كردند پشیمان بودند و تقصیر را گردن ابو لهب می گذاردند، زیرا كه او پیشنهاد كرده بود تا صبح صبر كرده و بعد حمله كنند.
در هر صورت آن شب تاریخی یكی از نمونه های كم نظیر فداكاری و از جان گذشتگی برای اسلام بود كه توسط مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی علیه السلام انجام شد.
منبع: الشیعه قران
تفسیر نمونه ص۴۶ و ۴۷
فروغ ابدیت-جعفر سبحانی ج۱ص۳۴۳-۳۴۸
منبع : سایت قرآنی سحر سحر


همچنین مشاهده کنید