دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
جنگ شاپور سوم ساسانی انتقام فتوحات اسکندر مقدونی
شاپور که هنگام جلوس چهل ساله بود، تا وقتی که اردشیر حیات داشت به احترام او تاجگذاری نکرد؛ بعد از آن هم یک چند توالی حوادث به او فرصت برای این کار نداد، فقط مدتها بعد، ظاهراً بعد از اولین جنگ با روم، فرصت اجرای این مراسم را پیدا کرد (ح ۲۴۴). با آنکه او به قدر پدرش در جنگها فاتح نبود، باز سلطنت سی و یک سالهاش یک دورهی اقتدار طولانی در تاریخ سلسلهی نوبنیاد محسوب شد و به همین سبب در قسمتی از خاطرهی آن، مثل مورد پدرش، روایت تاریخ با افسانهها در آمیخت - یا رنگ افسانه گرفت. از آن جمله در این روایات گفتهاند مادر شاپور دختر اردوان آخرین پادشاه اشکانی بود و وقتی که اردشیر از این قصه آگاه شد، به قتل او که فرزندی هم در شکم داشت فرمان داد. همین نکته و علاقهی ابرسام به حفظ جان کودک شاهانه سبب گشت که کودک یک چند در خارج از دربار و دور از دیدار پدر زیست، و بالاخره طی ماجرایی افسانهوار مورد قبول پدر گشت؛ اما واقعیتهای تاریخ با این روایت توافق ندارد، چنان که شواهد دیگر نشان میدهد که شاپور در جنگ هرمزدگان در کنار پدر میجنگید، لاجرم نوادهی اردوان مقتول نبود. در مورد جنگی هم که در ماجرای محاصرهی شهر هتره در بینالنهرین در جنوب محل نینوا روی داد و منجر به فتح نهایی آن شهر شد روایات میگوید پادشاه آنجا از اعراب قضاعه بود و ضیزن نام داشت و او را ساطرون (سطرون = ساطرپ؟) میخواندند. شهر در مقابل سپاه ایران به مقاومت ایستاد چنان که پیش از آن هم بارها در برابر سپاه روم ایستادگی کرده بود، اما دختر ساطرون، که نضیره (یا مالکه) نام داشت و در آن ایام به خارج شهر آمده بود، شیفتهی شاپور شد و با وعدهی وصلی که از وی یافت، دروازهی شهر را به روی سپاه ایران گشود. دنبالهی روایت حاکی از آن است که شاپور از کید او ترسید و بد عهدیی را که او با پدر کرد کیفر سخت داد، اما عین روایت با تفاوت در نام اشخاص در روایت دیگر در باب شاپور دوم (ذوالاکتاف) نقل شده است؛ به علاوه، نظیر آن در مورد نانیس، دختر کرزوس لیدیه، و تحویل ساردیس به دشمن نیز نقل است. سایر اجزای روایت نیز در قصههای عامیانهی اقوام مختلف تکرار شده است و این جمله، نشان میدهد که شکل روایت اصل تاریخی ندارد و چیزی جز یک قصهی سرگردان نیست هر چند ماجرای محاصره و فتح شهر به وسیلهی شاپور یا پدرش اردشیر واقعیت دارد و قصه نیست. نقشهای برجستهای که همراه با کتیبههای شاپور بر صخرههای اطراف کازرون و دیگر شهرهای پارس از این دومین پادشاه خاندان ساسانیان باقی است او را مردی خوش بالا با صورت مطبوع و سیمای موقر نشان میدهد که غرور شاهانه در تمام حرکات و حالات او به نحو بارزی به چشم میخورد و دیدار او را تا حدی نادلپذیر جلوه میدهد. در بین روایات دیگر، آنچه که منبع رومی راجع به رفتار او با اُذَیْنَه پادشاه تَدْمُرْ (پالمیر در جنوب صحرای شام) نقل میکند، این غرور و خودبینی شاهانهی او را که در نقشهای سکههایش نیز پیداست برجستهتر میسازد. بر وفق این روایت، وقتی که شاپور در جنگی که منجر به اسارت والریان امپراطور روم شد در آن سوی فرات میتاخت، این اذینه درصدد جلب دوستی او برآمد و هدایای بسیار با نفایس نادر که باریک قطار شتر میشد با نامهای دوستانه به نزد وی فرستاد و از سابقهی دوستی که همواره نسبت به خاندان وی داشت در آن نامه یاد کرد، اما شاپور که در لحن نامهی او بویی از خودبینی یافت یا آن را چنان که باید متواضعانه ندید، برآشفت و نامه را از هم بدرید و گفت این اذینه کیست و از کدام سرزمین است که با خداوندگار خویش چنین گستاخوار سخن میگوید؟ آنگاه فرمان داد تا هدایای او را به فرات ریزند و خود او را دست بسته به پیشگاه آرند. این جبروت شاهانه که خشم و کینهی عربی را در وجود اذینه برانگیخت و بازگشت از این سفر پیروزمندانه را برای شاپور مایهی اهانت و حتی شکست به دست این شیخ عرب ساخت و او را دست نشاندهی متحد روم کرد، در سیمای مغرور و موقر شاپور به چشم میخورد و حماقت را در نقاب غرور میپوشاند.
نقشهایی هم که والریانوس (والریان) امپراطور اسیر، را در پیش پای او افتاده نشان میدهد، تصویری از همین غرور فوقالعادهی اوست که حاکی از عظمت اخلاقی نیست؛ و هر چند آنچه دربارهی بد رفتاری او با امپراطور اسیر در روایات مأخوذ از رومیان نقل است، بیشتر به وسیلهی دشمنان مسیحی این امپراطور مشرک روایت شده است و برای مورخ چندان اعتبار ندارد، تصویر وضع التماسآمیز مرد اسیر در پیش پای اسب شاه هم چندان حاکی از نجابت شاهانهی سوار فاتح به نظر نمیآید. شاپور این مایه غرور و جبروت و قساوت خویش را هم مثل دلاوری و جنگجویی و پایداری خویش از پدرش اردشیر میراث یافته بود. وی که در طی چهارده سال سلطنت پدر در کنار او جنگیده بود، و در تمام سالهای اخیر هم شریک یا جانشین او بود، از همان آغاز جلوس اتمام کارهایی را که در دوران فعالیت پدرش ناتمام مانده بود به عهده داشت. سیاست تعرضی پدر را نیز در ایجاد وحدت و تمرکز در تمام کشور ادامه داد. در غرب با روم و در شرق با کوشان کشمکشهایی را که ادامهی آنها میبایست قلمرو وی را به آنچه در دورهی پیش از عهد مقدونی بود برساند، به جد تمام تعقیب کرد. کوشان در آن ایام دوران شکوفایی خود را پشت سرگذاشته بود اما ثروتی که از بازرگانی شرق و غرب اندوخته بود آن را برای قلمرو شاپور خطری مجسم میکرد.
حمایتی هم که کوشان از آغاز نهضت اردشیر از خاندان اشکانیان و از جنبشهای ضد اردشیر در ارمنستان میکرد آن کشور را در نظر شاپور به صورت یک متحد بالقوهی روم تصویر مینمود. اما خود روم که هنوز در ارمنستان و بینالنهرین از تحریک و توطئه بر ضد ایران نمیآسود، در این ایام در نوعی هرج و مرج نظامی و سیاسی غوطه میخورد. هرج و مرج چنان بود که در مدت سلطنت سی و یک سالهی شاپور بیش از سی تن در آنجا به عنوان فرمانروا بر مسند نشستند. غالب این فرمانروایان هم به وسیلهی سربازان خویش به امپراطوری انتخاب میشدند و چند صباح بعد نیز به دست آنها بر کنار یا کشته میشدند. ادامهی این وضع به شاپور فرصت داد تا جنگ تعرضی به قلمرو روم را ادامه دهد. در این جنگها یک امپراطور در حال عقبنشینی از مرزهای وی کشته شد، امپراطوری دیگر برای بازگشت به کشور خود ناچار به پرداخت فدیه و باج به وی شد و یک امپراطور هم به اسارت وی افتاد و تا پایان عمر در اسارتش باقی ماند.
شاپور که در ادامهی سیاست تعرضی پدر در بینالنهرین و سوریه به تاخت و تاز در اراضی روم پرداخته بود، در همان آغاز جلوس، نصیبین و حَرّانْ را گرفته بود، و سپاه او در آن سوی فرات تا انطاکیهی سوریه پیش رفته بود. در این هنگام گردیانوس، امپراطور جوان که داعیهی کسب قدرت در روم او را به مقابله با این تهدیدها واداشته بود، همراه پدر زن خویش تیمه سیوس که سرداری جنگ آزموده بود لشکری گران به دفع وی تجهیز کرد. گردیانوس انطاکیه را از تعرض سپاه ایران خلاص کرد، نصیبین و حران را باز پس گرفت و درفش روم را تا سواحل دجله پیش برد. اما در این میان پدر زنش تیمه سیوس ناگهان بیمار شد و درگذشت.
در سپاهش هم اختلافات در گرفت و ناچار به عقبنشینی شد و در شورشی که ظاهراً فیلیپ، فرمانده جدید سپاهش، بر ضد او به راه انداخت کشته شد (۲۴۴) و نقشههای او در غلبه بر بابل عقیم ماند. جانشین او فیلیپ، معروف به عرب، که سردار سپاهش هم شده بود و از جانب سربازان به امپراطوری انتخاب شده بود برای تحکیم امپراطوری متزلزل خود بازگشت به روم را ضروری یافت و به همین سبب مذاکره با شاپور را لازم دید. امپراطور جدید، چنان که شاپور در کتیبهی خود در کعبهی زرتشت یاد میکند، نزد وی آمد، پانصد هزار دینار فدیه داد و با پرداخت مبلغی غرامت با پادشاه پارس پیمان متارکهای منعقد کرد که برای ایران متضمن منفعت بود و برای روم همچنان که بعضی مورخان از روی انصاف خاطرنشان کردهاند تا حدی که مقتضای احوال اجازه میداد متضمن وهن نمیشد. این متارکه تقریباً تا چهارده سال از هر دو جانب رعایت شد. در ایران به شاپور فرصت داد تا وحدت و تمرکز را در تمام کشور برقرار سازد و کسانی را که در مدت درگیریهای او با روم داعیهی طغیان و استقلال یافته بودند به انقیاد وادارد. در واقع اقوام ولایات ساحل خزر از آغاز سلطنت او سر به طغیان برآورده بودند. از وقایعنامهی اربلا چنان برمیآید که شاپور در اولین سال سلطنت - در واقع بعد از تاجگذاری - با طوایف خوارزمی، مردم ماد در نواحی جبل ، وایف گیل و دیلم و گرگان جنگید و آنها را به اظهار طاعت وادار کرد.
از کتاب پهلوی شهرستانهای ایران ، نیز چنان مستفاد میشود که وی در خراسان با فرمانروایی به نام پهلهزاگ جنگید و در آنجا شهر نوشاپور (نیشاپور) را بنیاد نهاد. در همین سالها ارمنستان هم کوششی برای اعادهی استقلال از دست رفته کرد (۲۵۳) اما سپاه شاپور در دفع این اقدام با چنان قاطعیت و سرعتی عمل کرد که تا چندین سال بعد از مرگ او نیز تیرداد، پسر خسرو و مدعی تاج و تخت ارمنستان، برای تجربهی تازهای در این زمینه جرئت نیافت. گرجستان نیز که در گذشته متحد روم و ارمنستان بود در این ایام به وسیلهی شاپور مغلوب شد، و آنگونه که از وقایعنامههای گرجی برمیآید، پسری از آن وی به نام مهران بنیانگذار سلسلهی خسروی در گرجستان شد و بعدها آیین عیسی گرفت. غلبه بر گرجستان و ارمنستان و رفع هرگونه دغدغه از جانب آن نواحی، شاپور را به تعرض در سوریه هم تحریک کرد. وی در سوریه تا پای دیوار انطاکیه پیش راند و در کاپادوکیه نیز تاخت و تاز کرد. پسر وی هرمزد در آن نواحی شهر طوانه و قیصریه را گرفت و غنایم بسیار از خزاین حکام این نواحی به دست آورد. در این هنگام والریان، امپراطور شصت ساله، تصمیم به جنگ گرفت. وی سپاه شاپور را از حوالی انطاکیه باز پس راند (۲۵۹) و به خاطر همین مختصر پیروزی به عنوان فاتح پارت و منجی شرق سکه زد. ولی قسمتی از سپاه وی در راه دچار بیماریهای واگیر شد، در نواحی ادسا هم بخشی دیگر از سپاه گرفتار بیماری گشت و در حرکت به شرق در بین آنها تردید و تزلزل پیش آمد. امپراطور خواستار مذاکره و پرداخت غرامت شد. در مذاکرهای رویاروی که طرفین در باب آن توافق کردند ظاهراً برخوردی خصمانه روی داد و والریان با عدهی کثیری از سپاهیان خویش به اسارت افتاد (۲۶۰). این بار گویی چیزی از جنایت کاراکالاً امپراطور روم به وسیلهی شاپور تلافی شد.
● شاپور
شاه ایران وانیران ۱۳-۴- این پیروزی برای شاپور اوج افتخاری را که طالب آن بود تأمین کرد. از اینرو وی نقش برجستهی آن را بر صخرههای پارس همه جا در دل کوهها تصویر کرد. هر چند در بازگشت از این سفر جنگی سپاه وی از جانب اذینه، پادشاه تدمر که طالب فرصتی بود تا انتقام اهانتی را که فاتح پارسی در حق او کرده بود بکشد، مورد تعرض واقع شد و قسمتی از غنایم را با خسارات و تلفات قابل ملاحظه از دست داد، اما پیروزی بر امپراطور برای شاه بیش از آن افتخارآمیز بود که شکست یک دسته سپاه وی از یک شیخ عرب از اهمیت آن بکاهد. والریان ظاهراً تا پایان عمر در اسارت شاپور ماند و پسرش، گالیه نوس ، هم که در روم جای او را گرفت چندان کوششی برای آزادی پدر یا تلافی شکست روم به جا نیاورد. شاپور والریان را با تعدادی از رومیان در شهر نوساختهی خویش جندیشاپور- واقع بین شوش و شوشتر و ظاهراً در محل خرابههای شاهآباد کنونی - سکونت داد و در بنای سد کارون، در شوشتر، مهندسان رومی را به کار گرفت سد قیصر . تعدادی دیگر از رومیان را در پارس و در پارت جای داد. با آنکه در دنبال ماجرای والریان رابطهی ایران و روم در نوعی فترت، که نه جنگ بود و نه صلح، واقع شد، شاپور خود را از دغدغهی تعرض و تحریک روم آزاد یافت و در داخل به کار آبادانی، و در خارج به بسط قلمرو خویش در نواحی شرقی کشور پرداخت. وی در نواحی شمالشرقی، چنان که خودش در یک کتیبهی طولانی - در دیوار آتشگاه نقش رستم - یاد میکند، نه فقط پیشاور بلکه باختر و قسمتی از سغد را نیز گرفت. در نواحی شمال غربی هم، چنان که از کتیبه هایش برمیآید، قلمرو او غیر از گرجستان و ارمنستان شامل نواحی آلبانی هم میشد. اینکه وی خود را پادشاه ایران وانیران میخواند ناظر به وسعت دامنهی فتوحاتش در خارج از فلات بود- چیزی که پدرش اردشیر هم به آن اندیشیده بود، اما به تحقق دادنش کامیاب نشده بود.
منبع : یاد یار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست