پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
سیاستمدار اخلاقگرا
این صحنه را مجسم كنید: نوامبر سال ۲۰۰۷ است، انبوهی از خبرنگاران با بینهایت میكروفن و دوربین و نورافكن برای تصاحب جایگاههای ویژه تلاش میكنند.
ناگهان درهای اتاق باز میشود و جورج بوش به همراه نخستوزیر گوردون براون برای اولین كنفرانس مطبوعاتی مشتركشان، پشت میكروفنها قرار میگیرند. آنها به خوبی میدانند باید منتظر چه سوالاتی باشند: آیا براون هم مثل بوش و بلر از خمیردندان «کولگیت» استفاده میكند؟
آیا باز هم رهبران این دو كشور برای موفقیت هم دعا میكنند؟ آیا برای حل مساله ایران متوسل به اقدام نظامی مشترك خواهند شد؟ ... مدتی از زمان كنفرانس به توضیحات مبتذل همیشگی در مورد اهمیت رابطه خاص دو كشور میگذرد و ناگهان درعین ناباوری، براون یك بمب رسانهای منفجر میكند: بریتانیا به اهداف خود در عراق دستیافته است، فرزندان ما بهزودی به میهن باز خواهند گشت.
این نمایشنامه بخشی از رویای شبانه چپهای طرفدار براون است، رویایی كه هیچ یك از وزرا، نمایندگان پارلمان و مشاوران نخستوزیر تحقق آن را امكانپذیر نمیدانند اما بعضی دیگر چون آناتول كالتسكی، تحلیلگر مجله تایم، معتقد است كه چندان بعید نیست براون چنین رویایی را در سر داشته باشد؛
چراكه با خروج نیروهای انگلیسی از عراق، مردم انگلستان از كابوس عراق رهایی مییابند و بر اعتبار و قدرت براون افزوده خواهد شد، در ضمن دولت از شر تورم و كاهش ارزش پول كه یادگار سیاستهای بلر برای اقتصاد بریتانیاست، خلاص میشود. پرسش اینجاست كه آیا حقیقتا سیاست خارجی براون با بلر متفاوت خواهد بود؟
آیا اگر براون مسوول سیاست خارجی انگلستان بود در مساله لبنان رویكرد متفاوتی اتخاذ میكرد؟ اد بالز، از نزدیكترین دوستان براون، در مقالهای گفته است كه براون بسیار كمتر از بلر به آمریكا وفادار خواهد بود و بر این باور است كه برای برقراری صلح در خاورمیانه باید به جای «لایروبی مرداب تروریسم» به توسعه اقتصادی كشورهای خاورمیانه توجه داشت.
اما حقیقت آن است كه سیاست خارجی براون همچنان ناشناخته و نامعین است و حتی مشاوران نزدیك به او تصدیق كردهاند كه دقیقا نمیدانند، او پس از گرفتن كلید خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت، چه خواهد كرد؟
دلیل اصلی سكوت براون اختلافات موجود در حزب كارگر است كه پیشبینی در مورد آینده اوضاع داخلی انگلستان را دشوار كرده و او را ناگزیر ساخته تا در مورد مسائل خارجی هم اظهارنظر مشخصی نكند.
از سوی دیگر، سیاست خارجی انگلستان همیشه تابعی از رخدادها و اقتضائات داخلی و خارجی بوده است و به همین دلیل ابدا قابل پیشبینی نیست، هیچ كس گمان نمیبرد بلر – كه گفته میشود در اولین ملاقاتش با نلسون ماندلا برای فرزندانش از او امضا گرفت – انگلستان را در هفت سال درگیر شش جنگ كند.
سیاست خارجی بلر در سال ۱۹۹۷ بر مبنای مخالفت با سیاستهای محافظهكارانه پایهریزی شد، او بر آن بود تا به جای ارتباط سنتی با آمریكا ارتباط چندجانبه و گستردهای با همه قدرتهای جهانی ایجاد كند، نزاعهای اروپایی را خاتمه ببخشد و به اروپای واحد نزدیك شود و پلی میان اروپا و آمریكا باشد اما امروز میتوان گفت كه با جنگ عراق همه این سیاستها ناكام ماندهاند و براون مجبور است تا سیاستی به كلی متمایز با بلر اتخاذ كند.
او باید سه استراتژی بلر را بازنگری و مجددا تبیین كند؛ بازشناسی منافع و ارزشهای بریتانیا، اتخاذ رویكردی واقعگرایانه به اتحادیه اروپا و برقراری نوع جدیدی از روابط با آمریكا.
طرفداران براون میگویند كه او به جای آنكه انگلستان را پلی میان اروپا و آمریكا بداند سعی خواهد كرد كه پلی برای رسیدن انگلستان به منافعش بسازد، البته با رعایت ملاحظات اخلاقی در مورد جهان توسعهنیافته و فقیر.
آنها معتقدند كه او ماجراجویی بلر را ندارد: «تونی برآیند مد جهانی بود، اروپا محوری او مد مقبول زمان جوانیاش بود، زمانی كه اروپا سمبل بینظیر مدرنیته محسوب میشد، گرچه این اواخر سیاست او هم بیشتر به سیاستهای نومحافظهكاران شبیه شده بود، نگرش گوردون به سیاست خارجی بسیار واقعگرایانهتر خواهد بود و همانطور كه تاكنون در مورد سیاستهای داخلی و اقتصادیاش نشان دادهاست، بسیار با دقت و كارشناسانه عمل میكند.
دو عنصر اصلی رویكرد بینالمللی براون، اخلاق و منافع اقتصادی است و این دو عنصر راز موفقیت وی به عنوان وزیر دارایی بود. براون در سخنرانیهایش به كرات پنج موضوع بینالمللی را مدنظر قرار میدهد: جهانی شدن، تغییرات جمعیتی، فناوری، امنیت جهانی و تغییرات آب و هوا. او معتقد است كه باید به ترویج بازار آزاد پرداخت و از طریق همكاری با چین، هند و روسیه آنان را مجبور ساخت تا از قوانین بینالمللی تجارت تبعیت كنند.
براون، اولینبار تز به همپیوستگی اقدامات اخلاقی و اقتصادیاش را در كلیسایی واقع در اسكاتلند در سال ۱۹۹۹ تشریح كرد. یكی از دوستانش میگوید: «براون بیشتر از هر كس دیگری به اثرات زیانبار تجارت بر مناطق فقیر مثل آفریقا واقف است، چرا كه در دوران وزارتش بهشدت نسبت به چنین اثراتی بر مناطق فقیر اسكاتلند حساس بوده است.»
سالیان زیادی است كه براون نتایج سیاستهایش را بر فضای بینالمللی بهدقت بررسی كرده است. اقدام متهورانهاش برای كاهش بدهیهای انگلستان، در نظر گرفتن «تسهیلات ارزی بینالمللی» برای ارائه كمكهای مالی به بازارهای بینالمللی و راهبری برنامه «مبارزه با فقر» در سال ۲۰۰۵ از جمله اقدامات اثرگذار براون هستند. ایجاد ائتلاف در طرح «مبارزه با فقر» از جمله سیاستهای متمایز و موفق براون در عرصه بینالملل بودهاست.
اد بالز، دوست و مشاور براون، معتقد است كه میتوان چنین سیاستهایی را در عرصه وسیعتر با در نظر گرفتن ملاحظات خاص منطقهای به اجرا درآورد.
براون معتقد است برای مبارزه با تروریسم به همان میزان كه اتخاذ سیاستهای ارزشی و دفاعی اهمیت دارد، توجه به توسعه اقتصادی نیز باید در دستور كار قرار گیرد و حتی بر این باور است كه بحران تروریسم بسیار شبیه جنگ سرد است كه در آن اتخاذ استراتژیهای نظامی به پیچیدهتر شدن اوضاع، منجر خواهد شد.
دو اصل براون یعنی سیاستهای اخلاقی و اقتصادی با یك رشته طلایی به یكدیگر متصل میشوند و آن «روح بریتانیایی» است. این اصطلاح كه در سخنرانیها و اظهار نظرات رسمی وی در مورد جهانی شدن، تروریسم یا فقر در جهان سوم بسیار شنیده میشود، ناظر به ارزشها و منافع كاملا متمایز بریتانیاست.
به عنوان مثال سال گذشته او در یك سخنرانی از خطمشی متمایز بریتانیا در مبارزه با تروریسم سخن گفت. این نوع فاصلهگذاری بین مصالح و خطمشی بریتانیا با سایر كشورها سببشده تا منتقدان او را به منزوی كردن انگلستان متهمكنند.
اما برای براون روح بریتانیایی گام اول برای ایجاد پیوستگی با اروپا و جامعه بینالمللی است نه اقدامی در جهت منزوی كردن كشور. او میگوید: «برای آنكه بدانیم چگونه عضو فعال و ثمربخشی برای جهان باشیم، لازم است كه بفهمیم ارزشهای بریتانیا چیست و خود كه هستیم.
من بر این باورم كه میتوان بخشی از اقتصاد جهانی بود و از آن بهره برد و درعین حال از بریتانیایی بودن، سرشار از غرور میهنپرستانه شد.» متحدان براون معتقدند كه اصرار او بر «تمایزگرایی انگلیسی» از همگرایی سیاست خارجی دولت وی با سیاستهای اتحادیه اروپا و آمریكا تا حدودی خواهد كاست.
با این حال او اعتقاد شدیدی به همكاری با آمریكا دارد به گونهای كه در میان نخستوزیران بریتانیا از زمان چرچیل تاكنون، بهترین ارتباط را با سیاستمداران آمریكایی دارد، او به كرات به حلقه دوستان آمریكاییاش اشاره كرده است، حلقه دوستانی كه از دموكراتهای چپ مثل تد كندی تا جمهوریخواهانی چون آلن گرینسپن را در برمیگیرد.
با اینحال نزدیكان براون میگویند كه ارتباط وی با آمریكاییها پس از سقوط سیاسی دموكراتها بسیار تنزل یافته است. به نظر میرسد براون (در قیاس با بلر) كمتر از جانب آمریكا تحت فشار قرار گیرد و او هم در مقابل، سیاستهایی مشابه آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان را در پیش بگیرد، كه از یكسو مشخصا متحد آمریكا محسوب میشود و از سوی دیگر فضایی برای راستها مهیا كرده است تا در عرصه اجتماعی منتقد سیاستهای آمریكا باشند.
حال باید دید كه گوردون براون محتاط، آیا برای خروج نیروهای انگلیسی از عراق، دست به خطر خواهد زد؟ اتخاذ تصمیم در این مورد برای همه نخستوزیران جدید الزامی است، خوزه لوئیس زاپاتهرو برای اسپانیا و رومانو پرودی برای ایتالیا این كار را كردند و حتی یكی از وفادارترین متحدان بوش، جونیچیرو كویزومی، ناچار شد تا نظامیانش را به ژاپن فراخواند.
لیبرال دموكراتها به شدت پیگیر خواستشان برای خروج نظامیان از عراق هستند و محافظهكاران دیگر توان مقابله با آنها را ندارند اما با این حال خیال براون تا حدودی راحت است چرا كه تنها یك سال دیگر به پایان دوره ریاست جمهوری جورج بوش باقی مانده است، البته او هم عجله چندانی برای فراخوانی نظامیان از عراق ندارد چراكه ابدا مایل نیست به نظر رسد كه میخواهد رابطه لندن – واشنگتن را محدود كند اما به هر حال اتخاذ چنین تصمیمی از جانب وی منوط به وضعیت عراق خواهد بود و البته تواناییاش برای اعلام اینكه: بریتانیا به اهدافش در عراق دست یافته است.
اما آیا گوردون براون قادر خواهد بود تا ارتش انگلستان را روانه جنگ دیگری كند؟ جنگ در عراق و افغانستان برای انگلستان یك انتخاب بود و نه یك الزام. نتایج این دو جنگ نیز، امروز از توان آمریكا برای مداخلهجویی در عرصه جهانی كاسته است.
در سالهای اخیر، غرب به این نتیجه رسیده است كه بهتر است از بحرانهای اصلی جهانی اندكی فاصله بگیرد و بیشتر به فكر حفظ صلح جهانی باشد (مانند فعالیتهای اتحادیه آفریقا در دارفور یا سازمان ملل در كنگو) یا از جنبشهای مدنی برای رسیدن به اهداف بینالمللی بهره گیرد.
ایجاد رابطه سیاسی با آمریكا برای براون راحتتر از برقراری ارتباط با اروپاییان است. او بارها در موارد مختلف با سیاستهای اتحادیه اروپا مخالفت كرده است. یكی از مشاوران حزب كارگر میگوید: نگاه بدبین براون به اروپا ریشههای فرهنگی دارد. او هیچگاه نه رمانهای اروپایی میخواند و نه بتهوون گوش میدهد. فرهنگهای مورد علاقه او آمریكایی و اسكاتلندی است.
با این وجود براون سیاستمداری عملگرا و واقعبین است و از آنجا كه منافع اقتصادی بریتانیا در گرو تحول اقتصاد اروپاست، مسلما اروپا را از دست نخواهد داد و رابطه گرم و صمیمیاش با آنگلا مركل ابدا اتفاقی نیست. در سوی دیگر هم نیكلا ساركوزی قرار دارد كه به زبان براون از اصلاحات سخن میگوید.
مركل و ساركوزی رهبران بلندپروازی هستند كه بسیار با براون همنوایند، برخلاف فرانسوا میتران و هلموت كهل، آنها ناسیونالیستهای معتدلی هستند كه در ارتباطات اروپاییشان كاملا واقعبین هستند ودقیقا شبیه براون بیشتر از آنكه به فكر فدرالیسم اروپایی باشند، درصدد اصلاحات داخلی هستند. یكی از مهمترین اقداماتی كه او به انجام رساند، محدودكردن مالیاتها بود.
هنگامی كه این پیشنهاد را در سال ۱۹۹۹ به اتحادیه اروپا ارائه كرد تنها خودش مدافع آن بود اما در سال ۲۰۰۳ اكثریت با او موافق بودند. او بر خلاف بلر مرد نبرد است، بلر همیشه میخواست با رهبران جهان تلفنی ارتباط داشته باشد و محبوب همه باشد اما برای براون ابدا مهم نیست كه در بروكسل تنها باشد، او میداند كه رسانهها در لندن از او پشتیبانی خواهند كرد.
یك كارشناس معتقد است كه تفاوت میان سیاست خارجی بلر و براون بیشتر اختلاف سبك است تا اختلاف محتوایی عمده؛ بلر مایل بود تا با تلفن و رایزنی اختلافات را حل و فصل كند اما براون به اندازه بلر برونگرا نیست، او یك تكنوكرات واقعی است و از ابتدا راهحل قطعی را ارائه میكند و بر سر آن پافشاری میكند.
مارك لئونارد*( مسوول سیاست خارجی مركز اصلاحات اروپایی (CER))
ترجمه: جواد ربیعی
منبع: The Spectator
ترجمه: جواد ربیعی
منبع: The Spectator
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست