دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا


تلخ اما مهربان


تلخ اما مهربان
● «سنتوری» داریوش مهرجویی
«سنتوری» درست در امتداد مسیری ساخته شده كه استاد مهرجویی در شش هفت سال اخیر در سینما پی گرفته است. اگر «دختر دایی گمشده» را نوعی جمع بندی دوره ماقبل آخر فیلمسازی مهرجویی بگیریم، از «بمانی» رویكرد تازه ای را در تكنیك كارهای مهرجویی شاهدیم كه تأثیرش بر محتوا نیز غیرقابل انكار است.
امتحان كردن شیوه های جدید بیانی البته برای آدم كاركشته ای مثل سازنده فیلم های «گاو» و «هامون» و «درخت گلابی» خودش چنان امتیازی است كه می شود یكسره بر مسائل فرعی و حاشیه ای دیگر چشم بست و گذاشت كه این تجربه ها فراتر از مسائل كوتاه مدت مثل بده بستان با تماشاگر عام و فروش و این حرف ها، تأثیرات اصلی خود را در گذر زمان بگذارد و جایگاهش را در دل تاریخ سینمای ایران پیدا كند.
به هر حال پیشنهادهای جدیدی كه داریوش مهرجویی در فیلم های اخیرش، بویژه «میهمان مامان» و همین «سنتوری» به شرایط تولید ارضا و ذائقه تماشاگر ایرانی داده بدون شك خالی از جنبه های ناخودآگاهانه در پس ذهنیت این هنرمند نیست، اما بحث پیرامون چند و چون این داستان قطعاً در یك یادداشت جشنواره ای نمی گنجد و بهتر است كه به كلیات بسنده كنیم.
«سنتوری» روایت یك جور تراژدی مدرن است.
از سقوط و افول ذره ذره یك جوان هنرمند از خانواده ای فخیم. تن دادن «علی» به سویه تاریك زندگی و كار در اجتماع امروز و افتادن او به دام تباهی هایی كه متأسفانه در حاشیه فعالیت آدم هایی با موقعیت او وجود دارند، می تواند واكنشی از نیازهای سركوفته به طغیان ها و اعتراض های مقتضای سن و سال قلمداد شود؛ چیزی كه بنا به گزارش جامعه شناسان یكی از اصلی ترین دلایل رویكرد پنهان و آشكار جوانان و نوجوانان به آزمودن انواع مخدر است.
اما مهرجویی رفتن «علی» به سمت مواد مخدر را همچون تقدیری محتوم نشان می دهد كه گریزی از آن نیست. تأكید چند باره هانیه درباره تلاش های ناكام همسرش به ترك اعتیاد هر چند این حسن را دارد كه حساب پایان نسبتاً خوش فیلم را از «پایان خوش مرسوم آثار تجاری جدا می كند، ولی ضمناً خط روایت را در فرم كلی همان تراژدی ها قرار می دهد و قهرمان را اسیر سرنوشتی از پیش تعیین شده نشان می دهد.
از طرف دیگر به نظر می رسد كه با انتخاب نوع اشعار و نشانه شناسی تیپ و ظاهر علی و حتی جنس صدای خواندن او (صدایی كه یادآور یكی از نام های مشهور آن طرف آب است) فیلمساز قصد داشته تصویری كلی از وضع فكری و فرهنگی نسل جوان امروز بدهد. وضعی به ظاهر موزون و بی ایراد اما به شدت حساس و آسیب پذیر كه بدون مساعدت و همراهی اطرافیان، یارای از سر گذراندن بحران های عارض شده را ندارد. نسلی كه یا مثل هانیه لزومی در قربانی كردن خوشبختی خود نمی بیند و در برابر ناملایمات سودای پرواز به دوردست ها را دارد و یا مثل برادر علی، چهره ای سترون و بی هویت را در نیاز به سلطه معنوی پدر نشان می دهد و عاقبت طغیان امثال علی در بریدن از ریشه ها را هم كه در فیلم شاهدیم.
از این منظر فیلم «سنتوری» حاوی لایه های درونی تری است كه در مجموع ارزیابی مهرجویی از وضع عمومی بخشی از جامعه جوان امروز كشور را به نمایش می گذارد و صرف نظر از بحث های زیبایی شناسانه، از جنبه های اسنادی هم خالی نیست. بنابراین در مقام مقایسه با «میهمان مامان» كار قبلی مهرجویی كه انرژی خود را از بزرگنمایی یك جور سرخوشی بی ریشه و تحمیلی به زندگی روزمره آدم ها می گرفت، مستندنمایی «سنتوری» علاوه بر پاسخ به ظرفیت های نمایشی در خدمت جنبه های فرامتنی فیلم هم قرار دارد و سویه های فكری كارگردان را تقویت می كند.
این نوشته را با یادآوری دو نكته به پایان می برم؛ دو نكته ای كه از دلایل اصلی علاقه ام به فیلم است و امیدوارم در زمان نمایش عمومی فرصت بیشتری برای پرداختن به آنها پیدا شود:
۱) در تمام آثار متقدم مهرجویی سكانس یا سكانس هایی از زندگی تباه حاشیه نشینان شهر بزرگ وجود دارد. دوربین مهربان فیلمساز كه آنان را نه به صورت انگل كه در كسوت قربانیان مناسبات دیوسالارانه شهری در قاب می گیرد. مهرجویی در سنتوری قهرمان فیلمش را یكی از همان ها گرفته و دوست دارم علی سنتوری را ادامه همان ویلون زن معتاد دایره مینا بدانم كه این بار یك فیلم كامل به بیان رنجنامه اش اختصاص یافته است.
۲) در اغلب آثار مهرجویی آغاز استحاله قهرمان با فروپاشی «عشق» اتفاق می افتد، سیری كه از گاو تا همین سنتوری ادامه پیدا كرده است. در اینجا هم سقوط نهایی علی از نابودی سنتورش در دعوای مجلس عروسی آغاز می شود. چرایی در نیامدن این «عشق» به سنتور و موسیقی از مواردی است كه حتماً باید در آن تعمق كرد.
پیمان شوقی
منبع : روزنامه ایران