چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
علیاصغر معصومی
▪ متولد: ۱۳۱۲ كنگاور
▪ دیپلم نقاشی از هنرستان كمالالملك ۱۳۳۴
▪ دیپلم هنرهای تزیینی ایرانی ۱۳۳۸
▪ ۱۵ نمایشگاه انفرادی در ایران، امریكا، كانادا، فرانسه، اسپانیا
▪ ۷ نمایشگاه گروهی در ایران، كانادا، ایتالیا، چین، امریكا
«پدرم از ملاكین كنگاور بود كه شغل دولتی، ریاست اداره غلّه كنگاور را نیز داشت.» كنگاور شهری است با مناظر زیبا و در فاصله ۹۲ كیلومتری شمالشرقی كرمانشاه. «پنج تپه خیلی قشنگ دارد. از بالا كه نگاه میكنیم دقیقاً مثل پنج آدم هستند كه درگوش با هم پچپچ میكنند. این تپهها در فصل بهار بسیار زیبا میشوند. آن وقتها كه من هنوز كوچك بودم از ساختمانهای بلند و تیرهای برق و صدای بوق و رفت و آمد ماشینها خبری نبود، بر بلندی یكی از تپهها مینشستم و ساعتها مناظر روبهرو كه در بهار سرشار از گل و گیاه بود را نگاه میكردم و مسحور میشدم.»
علیاصغر در خانوادهای پُرجمعیت (یازده خواهر و برادر) و خانهای بزرگ و قدیمی متولد شد. خانه در نزدیكی بازار بود و بازار حد فاصل خیابان اصلی و امامزاده قرار داشت. از خیابان اصلی كه وارد بازار میشویم، بعد از قدری پیادهروی، در داخل كوچه و در انتهای یك دالان بسیار تاریك كه به دو خانه منتهی میشد، درِ خانه سمت چپ، به حیاط وسیعی وصل میشد كه دو طرف آن اتاقها قرار میگرفتند. اینجا خانه علیاصغر معصومی بود.
«پشت خانه ما، خانهای متروكه، ولی با معماری بسیار زیبا قرار داشت كه در، دیوار و سقف آن، پُر از نقش و نگار بود. نقش نگارهایی بس زیبا، كه هر بار، وقتی به اتفاق همبازیهایم به آنجا میرفتیم، در حالیكه های و هوی شادمانه بچههای بازیگوش، درحیاط و ساختمان خانه، برای من احساس امنیت خاطر بود، مدتها با لذت این نقوش را تماشا میكردم.»
«بعدها متوجه شدم كه پتینهكاری و بهكار بردن رنگ كهنگی در آثارم، تأثیری از آن دوران است، چرا كه این ذهنیت را برای من به وجود آورده كه در بسیاری اوقات هر چیز كه قدمت دارد، دارای حرمت است.»(۱)
متروكهها و مخروبهها در دنیای كودكانه سرشار از اسرار، وهم و خیال است و بخشی از اوقات كودكی، به جستجو برای كشف این رازو رمزها گذشت. «در همسایگی ما زورخانهای قدیمی، مخروب و متروك قرار داشت كه پُر از خفاش بود. وقتی از پشتبام به داخل آن نگاه میكردیم، خفاشهای زیادی را در حال پرواز میدیدیم. گاهی به خود جرأت داده و با طناب، و به كمك همبازیها، از بالا به داخل زورخانه میرفتیم وقتی خیلی میترسیدیم، ما را به بالا میكشیدند.»
خاطره دیگری كه ذهن علیاصغر را در كودكی بسیار رنگین میكرد، دارهای قالی است كه خواهرانش اوقاتی از وقتشان، در پشت آنها صرف میشد. «خانه دو طبقه داشت و در یكی از اتاقهای بزرگ طبقه پایین، دارهای قالی برپا بود، كه خواهرانم می بافتند. بافتن این قالیها نه برای امرار معاش بلكه وسیلهای برای پُر كردن فراغت آنها بود و دستبافتههای آنها را خودمان زیر پا میانداختیم. مشاهده نقوش هندسی قالیها، گلها، رنگها و حیوانات ساده شده، حقیقتاً برای من رؤیای عجیبی بود.»
به تدریج درها و دیوارها، از طرحهای او پُر شدند و در شروع مدرسه، داستانها و تصاویر كتابهای درسی، بهانه دیگری برای «خیالپردازی» او صفحات دفتر و كتاب نیز جایی برای «خیالیسازی» شد. «كلاس دوم دبستان، برای داستان چوپان دروغگو و در حاشیه كتاب، چند گوسفند، چوپان و یك گرگ كشیدم.» «در آن سالها و در فصل بهار، هیچ رغبتی برای رفتن به كلاس درس نداشتم. به همین دلیلی از مدرسه فرار میكردم و پای پیاده تا روستایی در شش كیلومتری كنگاور میرفتم و به مناظر آنجا خیره میشدم.»(۲)
محیط كنگاور كوچك بود و پدر تصمیم گرفت تا در كرمانشاه ساكن شوند. علیاصغر در سن هشت سالگی، تپههای زیبای كنگاور، محله بازار و خانه خاطرات كودكی را همراه با خانواده ترك كرد، تا در جایی تازه، تجربههای دیگری را كسب كند.
در دبستان اسمنویسی میكند. مدرسهای مثل اغلب مدارس دیگر. تكلیفی و رفع تكلیفی. كمكم، علاقه او به نقاشی و كارهای زیبایی كه میكشید مورد توجه قرار گرفت. اول خانواده، بعد همكلاسیها و شاید معلمان. سپس با اشتیاقی كه داشت یك كلاس آزاد یادگیری نقاشی پیدا نمود. «آقایی به نام صمیمی، تازه از تهران به كرمانشاه منتقل شده بود . نقاشی میكرد ارتشی بود و در خانه خودش یك كارگاه نقاشی دایر كرد. ۱۶ ساله بودم كه پیش او فرستاده شدم. آنجا بود كه با بوم، سهپایه، رنگ روغن، روبنس، رامبراند، تیسین و ... آشنا شدم. او كه علاقه من را شاهد بود، به من فرصت را میداد تا از سهپایه او استفاده كنم، تابلوهایش را ببینم و هر گاه كه از كورهپزخانهها و یا طاقبستان نقاشی میكشید، من را نیز با خودش میبرد.
آنجا درگیری او را برای كشیدن طبیعت شاهد بودم و میدیدم كه چگونه برای نشان دادن آن حالت دمكرده و گرمای تابستان، آسمان را بهرنگ بنفش در میآورد. این برای من بسیار جذاب و در عینحال عجیب بود. از آن زمان، من هم گرایش پیدا كردم كه از طبیعت، مستقیم نقاشی كنم. نقاشی از سن شانزده سالگی علاقه اصلیام شد و نمیخواستم به جز آن كار دیگری انجام دهم.»
یكی از دوستان خانوادگی ما كه در تهران زندگی میكرد، وقتی علاقه و ذوق وی را میبیند، توصیه میكند كه برای تحصیل در رشته نقاشی به تهران فرستاده شود. علاقه و شوق او نیز پدر را مجاب كرد. پس به تهران آمد. (۱۳۲۹)
یكسالی صرف گرفتن سیكل (نهم) شد و سپس در هنرستان كمالالملك ثبتنام كرد. (۱۳۳۴-۱۳۳۰) « بعد از چهار سال آموزش از اساتید: حسین شیخ، محمود اولیا، رفیع حالتی و .... و نقاشی از روی طبیعت، متوجه شدم كه طبیعتسازی كار من نیست و تمایلی به انجام آن ندارم. دوست داشتم در زمینه نقاشی ایرانی كار كنم و مانند نقاشان دوره قاجار یا صفویه و یا مانند نقاشان قهوهخانه خیالیسازی كنم.» بنابراین چهار سال دیگر به تحصیل در «هنرستان هنرهای تزیینی ایران» سپری شد. (۱۳۳۸-۱۳۳۴)
«استادان ما اغلب هنرمندانی عملگرا و تجربی بودند و اطلاعات تئوریك چندانی نداشتند. برای جبران این كمبود از اساتیدی نظیر جلال آل احمد، سیمین دانشو، پرویز مرزبان، شكوه ریاضی، دكتر كیهانی و .... برای آموزش دروس تئوریك استفاده میشد.»
اساتید دروس عملی عبارت بودند از؛ حسین بهزاد، محمدعلی زاویه، پاشایی، هادی اقدسی، علی رخساز، علی كریمی، نصرتالله یوسفی، حسین الطافی و ... . موضوعات درسی نیز شامل مینیاتور، تذهیب، تشعیر، گل و مرغ، طراحی كاشی، طراحی فرش و میشد.
«آموزش مینیاتور اغلب از روی كار استاد حاج مصورالملكی و گاهی نیز از روی كارهای استاد بهزاد بود. علیرخساز به ما موزاییك یاد میداد كه با چیدن سنگهای رنگی در كنار هم منظره میساختیم و برای من چندان كار جالب توجهی نبود. ترجیح میدادم كپی نكنم و بیشتر سؤال میكردم. همین تمّرد از كپیكاری هم سبب دلخوری شدید استاد بهزاد از من و یك سالی محرومیت از تحصیلم شد.»
زمانیكه علیاصغر معصومی تصمیم گرفت تا در هنرستان هنرهای تزیینی تحصیل كند، دیگر جوانی شده بود كه میتوانست از روی سنجیدگی تصمیم بگیرد. بنابراین كار او به مثابه پاسخ به یك نیاز یا ضرورت بود. این آگاهی و یا نیاز، بهعلاوه معلمهایی نظیر آلاحمد، دانشور، مرزبان و بحثهایی كه درباره هنر مدرن و رابطه آن با دنیای معاصر و با تغییر شیوه زندگی مردم در غرب میشد، او را متقاعد كرد كه ادامه نگارگری به سیاق گذشته مناسب نبوده و باید راهی تازه جست. «به اتفاق دو تن از همكلاسیهایم در هنرستان هنرهای تزیینی، تصمیم گرفتیم تا تیمی تحقیقی تشكیل دهیم و پیرامون هر چه كه برایمان سؤال بود، تحقیق كرده و نتیجه آن را برای یكدیگر توضیح دهیم.»
تلفیق آموزههایش در هنرستان هنرهای تزیینی، با دستاوردهای تجسمی هنر غرب، ایدهای شد كه او دنبال كرد. «تحصیلاتم در هنرستان كمالالملك و هنرستان هنرهای تزیینی، به من این امكان را داد كه هم از طبیعتسازی و هم از نظم متقارن و دقتهای هندسی كه در هنر ایرانی بود استفاده كنم.»
دیپلم كه گرفت، كار جدیتر شد و اولین نمایشگاه انفرادی خود را در گالری «هنر جدید» برپا كرد.(۱۳۴۳) وی در مقدمه كتابچهای كه به همین مناسبت چاپ شده، نوشته است: «این كارها را میتوان به دو دسته تقسیم كرد. دسته اول كارهایی است كه با تأثیر گرفتن از هنر غرب، صرفاً بهمنظور آگاهی و مطالعه ضروری بهنظر میرسید انجام گرفته است. دسته دوم كارهایی است كه میتوان آنها را اصطلاحاً و تا حدودی مینیاتور نامید. و این است راهی كه دنبال میكنم. بهوجود آوردن شیوهای كه قادر به نشان دادن زندگی امروز مردم ایران به جهانیان باشد و دنیا هم آن را با تمام خصوصیاتش متعلق به محیط ایران بداند.محیطی كه ناگزیر از استفاده منابع و ثروت هنری بیپایانش میباشیم. چیزی كه باید به این گنجینه گذشته اضافه نمود، زندگی معاصر ایران با انعكاس تحولات نیم قرن اخیر است و برای ما كه در هر دورهای از تاریخ دارای مكتبی از هنر بودهایم، سرگردانی و دست و پا زدن در هنر غرب قابل تحمل نیست و باید بتوانیم به همان سادگی كه به فارسی سخن میگوییم، بهطور طبیعی احساسات خاص ایرانی خود را در قالب هنری امروز بیان كنیم. صادقانه و بیریا، هر چه را كه هستیم، نشان دهیم. بر هر كدام از ما است كه با فكر و مطالعه و كار مداوم و با آگاهی به فقر هنری زمان خود، گوشهای از این كار را بگیریم و ثمره تجربیات خود را در اختیار یكدیگر بگذاریم تا بتوانیم با شكست این سكوت سنگین، با نفرت، هنری ارزنده به دنیایی كه چشم به آثار این سرزمین دوخته عرضه كنیم.(۳)
حضور در حیطه فعالیتهای مربوط به گرافیك، او را به جمع زیادی از حاضران و فعالان عرصه گرافیك آشنا كرد. این آشناییها بعد از مدتی به همكاری نزدیكیتری منجر شد. «سال ۱۳۴۶، دوست و همكار قدیمیام، زندهیاد مرتضی ممیز در پاریس بود، كه همان سال، من هم به او ملحق شدم و حدود هفت ماه آنجا بودیم.
در آن فاصله زمانی، حدود ۱۲۰ فیلم از فیلمهای درجه یك تاریخ سینما را در سینماتك پاریس دیدم. آنسالها، بدجوری تَب فیلمسازی و سینما را داشتم. بعد از بازگشت از پاریس به اتفاق ممیز، مثقالی و فرهاد بشارت، شركت ۴۲ را جهت انجام كارهای تبلیغاتی تأسیس كردیم. در جمع ما رضا نوربختیار هم به عنوان عكاس كار میكرد.»(۴)
سال ۱۳۴۶ بهعنوان تصویرگر در یك كار گروهی برای انتشار كتاب شاهنامه فردوسی مشاركت كرد. «محمد جعفر محجوب» برای بررسی متن، «جواد شریفی» خوشنویسی، «محمد احصایی» صفحهآرایی، «محمد بهرامی» تصویرسازی رنگی و «مصورالملكی» نیز برای تشعیر این كتاب مشاركت داشتند. انجام این كتاب حدود چهار سال زمان برد و طی این مدت معصومی حدود ۲۵۰ طرح سیاه و سفید با قلم راپید و روی مقوای اشتنباخ اجرا كرد. سرمایهای كه در آن زمان صرف این كتاب شد، حدود هشت میلیون تومان بود و بعد از چاپ به قیمت هفتصد تومان به فروش رسید.(۱۳۵۰)
علاقه به فیلمسازی و سینما، او را نیز به تجربه در زمینه انیمیشن كشاند. «تعداد شش فیلم انیمیشن برای كانون پرورش فكری، شركت ملی گاز، شركت خوراك، كفش ملی و سونآپ انجام دادهام، به اضافه یك فیلم داستانی بهنام «كفترباز» كه به سفارش مركز تحقیق تلوزیون ساختم. از كارهای جنبی دیگر، یكی هم تشكیل و به ثبت رساندن سندیكای گرافیستهای تهران بود، كه بعد از سه چهار سال دوندگی به ثبت رسید. (۱۳۵۳) (۵) همكاری در تصویر سازی كتابهای درسی (۱۳۵۰-۱۳۴۴) و همكاری با انتشارات فرانكلین (۱۳۵۵-۱۳۵۰) نیز از جمله دیگر فعالیتهای وی میباشند.
فعالیت در عرصه كارهای گرافیك باعث شد تا دومین نمایش انفرادی آثار وی، دوازده سال بعد، ابتدا در «گالری «سیحون» و سپس در «نگارخانه تهران» اتفاق بیفتد. (۱۳۵۴)، تا سال ۱۳۵۶ نیز در داخل و خارج از كشور، در چند نمایشگاه گروهی شركت كرد.
سالهای انقلاب و بعد در دوران جنگ، برای علیاصغر معصومی، انگیزه ای شد، تا با تكیه بر اسلوب خود به نقاشی از موضوعات مربوط به آن سالها بپردازد. از جمله تابلویی با ابعاد Cm۱۳۰ ×۱۸۰ با رنگ روغن با نام «فتحالمبین». كه بیشباهت به پردهنگاریهای نقاشان قهوهخانه نمیباشد. «عملیات فتحالمبین» اولین پیروزی مهم ایران در جنگ با عراق بود.
در عین حس تنفری كه نسبت به جنگ داشتم، سعی كردم، صحنههای كمكهای مردمی و اعتقادات آنها را در توصیفی از جنگ مذهبی و در عین حال میهنی، به تصویر بكشم. برای انجام این كار كه نزدیك به نه ماه و با روزی ده تا دوازده ساعت كار، زمان برد، مجبور شدم بخشی از آن را با قرار دادن تابلو روی زمین انجام دهم. برای این منظور، در دو طرف بوم، تعدادی آجر چیدم و روی آنها تخته گذاشتم تا بتوانم به طور خمیده و با شرایط بسیار دشوار كار كنم.»
علیاصغر معصومی در سال ۱۳۶۲ ایران را به قصد اسپانیا ترك كرد. پنج سال در آن دیار اقامت داشت، نقاشی را ادامه داد و از طریق فروش آنها روزگار گذراند و سومین نمایشگاه انفرادی نقاشیهای خود را در آنجا برگزار كرد. (۱۳۶۷). سپس به كانادا مهاجرت كرد وبه تابعیت آن جا درآمد. بعد از این برگزاری نمایشگاههای او روال منظمتری پیدا كرد و در كشورهای كانادا، آمریكا و فرانسه، به ارایه آثار خود پرداخت.
«ضمن همكاری با موزه هنرهای زیبای مونترال، برای نشریهای فارسی زبان به نام «پدیده» پیرامون مبانی و پایهای «هنر مدرن» مقاله مینوشتم.
همچنین به اتفاق دو تن از ایرانیان ساكن در كانادا، یك كارگاه هنر برای فعالیتهای هنری ایرانیان مقیم مونترال تاسیس كردیم. آموزش هنر به كودكان فعالت دیگری است كه به آن نیز پرداختهام.»
وی در سال ۱۳۸۳ و بعد از گذشت بیش از بیست سال، از آخرین نمایشگاه او در ایران، مجدداً آثار خویش را در گالری سیحون به نمایش گذاشت.
علیاصغر معصومی آثار خود را به لحاظ شكل كار، به پنج بخش تقسیم میكند، و تقریباً از آغاز فعالیت خود تا كنون، این پنج شیوه را بدون تقدم خاصی پیش برده است.
▪ باز نمود كیفیات شاعرانه طبیعت: در این دسته از آثار، طبیعت الگوی هنرمند است. او شاعرانگی اثرش را از طریق كم و محو كردن فاصله تیرگیها و روشناییها، بهكار بردن خاكستریهای فامدار و لحظهای كه از طبیعت برگزیده است، ارایه میدهد.
▪ دوره صفویه و قاجاریه: وی در این دو بخش از كارهای خود به استفاده از الگوها و مضامین و تركیبهای به كار برده شده در دیوارنگاریها و تكپیكرههای مكتب اصفهان در دوره صفویه و «پیكرنگاری درباری» قاجاریه میپردازد. «از تركیبها استفاده میكنم، ولی كارهای من از نظر ساختمان، ربطی با كارهای این دورهها ندارد. روی طراحی و رنگ آثارم، بسیار كار شد و با دانش آكادمیك من همراه شده است. لباسها و حركات بر اساس الگوهای این دوره است اول چیزهای ناییف و خلاف انتظار را كنار میگذارم. در عوض سعی میكنم آنها را به جلو ببرم و تكامل بخشم در عینحال مثلاً در دستی كه میسازم، به آناتومی آن كاری ندارم. بلكه به تركیب و ساختمان ان توجه میكنم. آن ساختار اصلی كه در نقاشیهای صفویه و قاجار هست را دستكاری نكرده، بلكه سعی میكنم تا در جهت خواستهی خودم حركتش دهم.
▪ كارهای گل و مرغ: این بخش از كارها بر اساس نقاشیهای گل و مرغ در اواخر دوره صفویه و دورههای زند و قاجاریه شكل گرفتهاند. «مصرف این نقاشیها در گذشته، بیشتر برای قلمدانها، جلد كتاب، صفحات قرآن و جلد آینه استفاده داشته است. اما من وقتی به گل و مرغ پرداختم سعی كردم مصرف آن را عوض كنم. چون حالا نه قلمدان و نه كار كتابت چون گذشته رواج دارد، آن را به طبیعت بیجان تبدیل كردم.
برای این منظور از تكنیكهای مختلفی بهره بردم. مثلاً اگر كسی در گذشته میخواست گلی صورتی را فرضاً در اندازه پشت ناخن بسازد، ابتدا این سطح كوچك را صورتی كرده، سپس با قلمی دیگر، با نقطههای ریز، آن را پرداخت میكرد، تا حالتی نرم پیدا كند. اما وقتی این موضوع را به صورت طبیعت بیجان بهكار بردم، كار بزرگ شد . دیگر امكان نداشت آن را به صورت گذشته اجرا كرد و میبایستی از پرسپكتیو در رنگ نیز استفاده شود. از آنجایی كه از دوره قاجاریه، نقاشی نیم حجمی پیدا كرده بود، من نیز به آن نیم حجمی داده و با حفظ فضا و تركیببندی جدید، و با ساخت و ساز و اجرایی متفاوت آنها را كار كردم.
▪ كارهای تركیبی (درهم): در این دسته از كارهای، معصومی به استفاده تركیباتی از شیوههای صفویه و قاجاریه و سطح انتزاعی، بافتدار و خط (نگارش) پرداخته است. یكی از جنبههای اصلی كار من مینیاتور ایرانی است. سعی میكنم با دنبال كردن اركان مینیاتور و تلفیق آنها با هنر مدرن، ضمن حفظ بررسی و شناسایی هویت خودمان، از دنیای مدرن معاصر هم جا نمانم.»(۶)
علیاكبر معصومی در گفت و گویی و در توضیح پیرامون روش كار خود میگوید: «رجوع من به نقاشی خیالیسازی در گذشته با آگاهی و مطالعه كامل صورت گرفت، نقطه شروع و حركت در تغییر دیدگاه و تصحیح روش آینده كارهای من بود.
به بیان دیگر شیوه نقاشی كلاسیك غربی كه از زمان ناصرالدینشاه به ایران آورده شده بود، كاری از پیش نمیبرد و به گذشته هنری كشور ما وصل نمیشد. نقاشان ما كه وارث هنرهای تصویری، دقیق و منظم، هندسی و ظرافت تزیینی ایرانی بودند و از تصویرگری كتابت و تذهیب میآمدند و از شعرگونگی و درونگرایی فرهنگ ایران تبعیت میكردند، در رویارویی با نقاشی كلاسیك غرب، دچار شیفتگی، خودباختگی و بحران هویت شدند.
چرا كه از طرفی از هدفهای درونی و فلسفه وجودی این مكتب بی خبر بودند و از طرف دیگر شالوده استوار، عمقنمایی به كمك پرسپكتیو، آناتومی، طراحی دقیق از روی طبیعت، كاربرد سایه و روشن با كمك رنگ و روغن، نمایاندن صحنههای تاریخی، مذهبی به قصد ارزشگذاری و احیای انسانمداری، تأكید بر اصالت عقل و ایجاد حس تعادل و توازن كه در این شیوه مد نظر بود، در ایران بهكناری نهاده شد و به جای این همه، تقلید محض نمایش ظرایف و دقایق زندگی معمولی رواج پیدا كرد .... و بالاخره این همه آمده بود كه جایگزین قالی پازیرك، مجسمههای مفرغی لرستان، گاوهای سفالی املش، كاسه بشقابهای سرامیك ری و نیشاپور، جامهای طلایی و نقرهای دوره ساسانی، تذهیبهای فاخر عصر تیموری، مینیاتورهای كمالالدین بهزاد، محمد زمان، رضا عباسی، علیاشرف، آقا صادق، مهر علی و اسماعیل جلایر شود.
به همین علل وجهات برشمرده كه شرح خلاصهای از تاریخ تصویری چند هزار ساله ما است، مصمم شدم كه بهطور دربست پیرو و مقلد نباشم و با الهام و كار كردن روی این همه پشتوانه غنی هنر ایرانی، بندبند كارهایم را با عشق و صبوری تا به امروز كشاندهام.(۷)
نویسنده : حسن موریزینژاد
پینوشت:
۱- روزنامه ایران، سال دهم، شماره ۲۸۸۵، سال ۱۳۸۳، صفحه ۹
۲- پیشین
۳- بیست و سومین نمایشگاه گالری هنر جدید، دیماه ۱۳۴۲
۴- جاوید رمضانی. گفتگو با استاد معصومی. ۱۳۸۵
۵- پیشین
۶- روزنامه ایران. پیشین
۷- گفتگو با علیاكبر معصومی، جوانان، چاپ لوسانجلس، ISSUE NO ۷۱۷
پینوشت:
۱- روزنامه ایران، سال دهم، شماره ۲۸۸۵، سال ۱۳۸۳، صفحه ۹
۲- پیشین
۳- بیست و سومین نمایشگاه گالری هنر جدید، دیماه ۱۳۴۲
۴- جاوید رمضانی. گفتگو با استاد معصومی. ۱۳۸۵
۵- پیشین
۶- روزنامه ایران. پیشین
۷- گفتگو با علیاكبر معصومی، جوانان، چاپ لوسانجلس، ISSUE NO ۷۱۷
منبع : دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست